دیروز بیانیهای از سوی چهار جریان جمهوریخواه در تبیین مواضع آن در برخی موضوعات مرتبط با شرایط کنونی و برنامه جمهوریخواهان در تطابق با آن انتشار یافت. قبل از اینکه بتوان به گفتوگوی ثمربخش و پیشگیری از طرح ایرادات نابجا به بیانیه نشست، روشنگری توسط صادرکنندگان بیانیه در مورد برخی ابهامات بیانیه ضروری است. این جانب فقط به عنوان یک فرد سئوالاتم را با خوانندگان و خصوصا صادرکنندگان این بیانیه، به امید شنیدن پاسخهای درخور در میان میگذارم.
۱- اولویت مقدم مرحله فعلی مبارزه در بیانیه شما چیست؟ اگر جمهوریخواهان به یک ثقل تبدیل شوند و در نهایت با کمک مردم جمهوری اسلامی را به تسلیم کامل وادار کنند بعد از آن چه امری در دستور کار آنها خواهد بود؟
۲- آیا این اراده ملی که جمهوریخواهان میکوشند از فعالان و کنشگران سیاسی، مدنی و فرهنگی در داخل و خارج کشور ایجاد کنند، فقط معتقدین به جمهوری نوع خاصی را شامل میشود؟ اگر این اراده به مفهوم اخص کلمه واقعا ملی باشد، در این صورت حذف شخصیتهای دموکراتی که بسی بیشتر از اغلب فعالین و رهبران این ۴ جریان دارای اعتبار اجتماعی بوده ولی ممکن است جمهوری پیشنهادی بیانیه حاضر را نپذیرند، خارج از شمول این اراده ملی مورد نظر بیانیه خواهند بود، در اینصورت چگونه میتوان مدعی شد که اراده مورد نظر بیانیه، مرکزی ملی و همه شمول است؟
۳- بیانیه جمهوری را معادل و عین دموکراسی میداند، و هر شکلی غیر ازآن را باز گذاشتن راه برگشت استبداد اعلام میکند؛ در اینصورت صحبت از انواع دیگر دموکراسی در متن بیانیه که باید به رای نهایی مردم گذاشه شود چیست؟ و این انواع دیگر مورد اشاره کدامند؟
۴- بیانیه با زبانی نامفهوم، گنگ و پر از ابهام میگوید: «... عدهای که با نادیده انگاشتن تمایزهای هویتی و سوابق تاریخی، به دنبال اتحاد همگان ذیل عنوان کلی دموکراسی هستند، روبنای مردمسالاری و ساختار شکلی «دولت دموکراتیک توسعهگرا» در برابر محتوای آن با توجه به فرهنگ سیاسی وشرایط اجتماعی هر کشور متفاوت است و نمیتوان رابطه دموکراسی با فرم حکومتی در ایران را نادیده گرفت که هر شکل و نوع حکومتی در دموکراسیهای موجود دنیا را میتواند بدون ریسک بپذیرد.» منظور بیانیه در این جا دقیقا چیست؟ و چرا آن منظور به این صورت نامفهوم تنظیم شده است؟
۵- بیانیه مینویسید «ازاینرو قاطبهی جمهوریخواهان تمرکز خود را بر روی تقویت جمهوری عرفی و تبیین تمایزات آن با مدلهای «موروثی» و «ولائی» قراردادهاند. اعتقاد به جمهوریخواهی عرفی و پایبندی به الزامات مفهومی و حقوقی آن، اتحاد راهبردی با دو مدل فوقالذکر را توامان رد میکند.»
سوال این است، که صادر کنندگان این بیانیه از چه طریقی توانستهاند به نظرسنحی در سطح جمهوریخواهان کشور ایران در داخل و خارج پرداخته و به این نتیجه برسند که این چهار جریان مورد پذیرش و نماینده قاطبه جمهوریخواهان ایران هستند؟
۶- بیانیه ادامه میدهد: «... که قاطبه جمهوریخواهان...اتحاد راهبردی با مدلهای موروثی و ولایی را رد میکنند...»
در این مورد چندین سوال قایل طرح است؟ چرا مدل ایدءولوژیک غیر دینی در این فرمولبندی نیامده و در کنار دو مدل دیگر قرار نگرفته است؟ و بعد هم آنگونه که روشن است بیانیه اتحاد راهبردی با طرفداران مدلهای دوگانه مورد ذکر را رد میکند، ولی آیا راه اتحادهای غیر راهبردی با آنها باز است یا نه؟ روشنتر بگویم آیا این چهار تشکل صاحب بیانیه، حاضرند بطور تاکتیکی با طرفداران سلطنت یا با مدافعان ولایت عقد اتحاد موقت ببندند؟ آنچه که بر این جانب روشن و معلوم است، این سازمانهای چهارگانه ویا سلفشان به درجات مختلف در گیر اتحادهای هم راهبردی و هم تاکتیکی با حامیان حکومت حاضر بودهاند، ولی هیچ پراتیکی از این دو نوع اتحادبا طرفداران سلطنت نداشته اند؟ اگر گفتار این جانب غلط است بهتر است از سوی صاحبان بیانیه اصلاح شود، و اگر نیست دلایل چنین تناقضی به نحو مقتضی روشن گردد؟ و بالاخره ، بهتر است گفته شود در چه زمینهها یی ممکن است اتحادهای تاکتیکی غیر راهبردی بین این چهار جریان از یکسو و طرفداران دو مدل از سوی دیگر یعنی مدل سلطنتی و مدل ولایی پیش آید؟
۷- فعلا میتوان به جز نکات زیر، از بقیه موضوعات بیانیه گذشت و بحث در مورد آنها را به بعد و اگذاشت:
- آیا صادر کنندگان بیانیه به فعالیت شبانهروزی سایبری نظام ولایی در فضای مجازی برای مسموم نگهداشتن فضای مناسبات فیمابین محافل وابسته به اپوزیسیون اذعان دارند یا نه؟ اگر پاسخ مثبت است، در اینصورت مقداری از بار مسئولیت این مسموم سازی بر دوش نظام ولایی است و تعجب و سوال این است که چرا بیانیه از ذکر این حقیقت خودداری کرده است؟ آیا یک بیتوجهی ساده بوده، و یا قصد سنگینتر کردن پرونده آقای رصا پهلوی بوده است؟
- آیا رهبران و اعضای ۴ تجمع جمهوریخواهی صادرکننده بیانیه، خود نیز به آنچه که میگویید عمل میکنند، یا این ایرادات فقط متوجه طرفدران سلطنت است؟ چون برخی از آنان حتی در سطح افراد شناخته شدهای از آنان بسی بیشتر از افراطیون مدافع سلطنت که اغلب متهم به ناسزاهای شخصی و ناموسی هستند در خلافگویی و قربانی کردن حقیقت مسئول و مقصرند؟ اگر بیانیه باور واقعی این ۴ تشکل را به دموکراسی منعکس میکند، در اینصورت چگونه میتوان در کنار چنین باوری بدون هیچ استدلال و شواهد محکمه پسندی آقای رضا پهلوی و پیرامونیان وی را وابسته به بیگانه و دشمنان کشور و عامل دست آنها معرفی کرد؟ چنین اتهاماتی در صورت ثبوت در نزد نهادهای قانونی و ملی یک کشور مستقل، در حکم خیانت به کشور درجه بندی میشوند؟ اگر جریان رقیب مقابل بیانیه اساسا وابسته به بیگانه و خائن است، پس این داستان رعایت قواعد دموکراتیک در مناسبات فیمابین جمهوریخواهان و آنها برای کاهش مضرات دوران گذار که در بیانیه ذکر شده از برای چیست؟ رفتار و گفتار کسانی از فعالین و رهبران این ۴ تشکل، با حتی برخی از مدافعان نظام جمهوری سکولار که که نظری متفاوت از این بیانیه را نسبت به آقای رضا پهلوی و یا رهبران جریانات ملی-اتنیکی دارند، تفاوتی با رفتار شیعیان متعصب ولایی با دگراندیشان ندارد. پاسخ مدافعین این بیانیه به چنین رفتاری چیست؟
- انتظار از چهار جریانی که خود را نخبگان سیاست در ایران معرفی میکنند، این نبوده و نیست که با ادبیات قرن نوزدهمی و یا از سکوی انحصار مطلق حقیقت به فتوی در مورد دوستان مخاطب و رقبای خود متوسل شوند. این همه خودبینی حقیقتا از کجا سر چشمه میگیرد؟
- و سوال آخر این که: آن پروسهای که شما (به دور از سادهاندیشی، خامی و شتابزدگی که به دیگران نسبت دادهاید) برای سامانیابی یک ثقل و اراده ملی پیش خواهید بردید تخمینا چقدر زمان بر خواهد بود؟ قبلا شنیدیم و نوشته شد که بین ۹ تا ۱۲ سال برای تشکیل حزب چپ متشکل از چندین جریان وقت و انرژی مصرف شده است. آنچه مایه نگرانی روز افزون است، بیعنایتی به فرصتهای در حال گسترش در داخل کشور برای متحد کردن جنبشهای گوناگون از طریق یک مرکز ملی هماهنگی است. تلف کردن چنین فرصتهایی، غفلتی غیرقابل بخشش در نزد هر انسان میهن دوست ایرانی است و امید که آن تجربه مورد ذکر در این مورد حیاتی تکرار نشود، چون هیچ وقتی برای تلف کردن باقی نمانده است.
امید با پاسخ به سوالات فوق و رفع ابهامات، فرصت را برای بررسی نکات اصلی این بیانیه فراهم سازید.
با احترام: اصغر جیلو
■ نوشته شما حاوی نقد تحلیلی نیست و ارزش پاسخگویی ندارد. نوشته شما بوی جانبداری ولایت مدارانه از کسانی دارد که اخیراً با حضور در چند کانال تلویزیونی کمارزش و درخواست تخریب کشور ایران از تندروهای کاخ سفید، تلاش میکنند دکانی دست و پا کنند. به امید اینکه ولایت مداری در هر شکلی از این مرز و بوم دور شود و احترام به خرد و اراده جمعی ایرانیان معیار ارزشگذاری نوشتههای اینچنینی شود.
رضایی
■ جناب رضایی
من کلیت سخن آقای جیلو را در این نوشتار درست میدانم. پرسش من هم از شما اینست که آیا شما و هم اندیشانتان با آن جثه کوچکی که دارید، داوری و تحلیل کسی جز خودتان را درست میدانید؟ و آیا شما تاکنون هواداران خودتان در ایران یا کسانی که شما را بشناسند شمردهاید. آیا شما میدانید که هواداران شما در کشور به اندازه یک درسد هواداران رضا پهلوی هم نیستند. من این را نمیگویم که به سود پهلوی یا زیان شما سخن گفته باشم. میگویم که شاید کمی چشم خودبین و خودستای خود را باز کنید. من یک جمهوریخواه هستم و دلم میخواهد جمهوریخوهان دست بالا را داشته باشند، اما برای این چهار جریان از جمله بزرگترین آن یعنی حزب چپ، نه تنها هیچ شانسی نمیبینم که راه آنها را چیزی جز وقت کشی در زمانی که وقت طلاست، نمیدانم.
بهرام خراسانی
■ آقای خراسانی! شما مدتهاست به عنوان یک کمنتار نویس حرفهای در سایتهای اینترنتی و با ادعای اینکه «من یک جمهوریخواه هستم» به تخریب جمهوریخواهان و در درجه اول چپها مشغولید. وقتی مینویسید: «یا شما و هماندیشانتان با آن جثه کوچکی که دارید، داوری و تحلیل کسی جز خودتان را درست میدانید؟ و آیا شما تاکنون هواداران خودتان در ایران یا کسانی که شما را بشناسند شمردهاید. آیا شما میدانید که هواداران شما در کشور به اندازه یک درسد هواداران رضا پهلوی هم نیستند» شما از کجا «جثه کوچک» ایشان را اندازه گیری کردید و کی آمار گرفتید و فهمیدید که طرفداران اینها «یک در سد»! رضا پهلوی نیستند؟ برای تبلیغ پهلوی بهتر است راه هوشمندانه تری انتخاب کنید چون این شیوه ها مدتهاست نخ نما شده است.
کاظم محمدی
■ ضمن تایید سئوالات دقیق اقاى جیلو که مسئولیت پاسخ به انها به عهده تنظیم کنندگان این بیانیه است، یادآور مى شوم که روح غالب بر بیانیه این چهار جریان به اصطلاح جمهورى خواه نه تنها برخورد واقعبینانه با چالش ها و ارائه راه حل هایی براى تقویت همبستگى و یا ائتلاف ملى در این شرایط حساس تاریخى کشور ما در مبارزه با جمىهورى جهل و جنایت اسلامی، نیست بلکه در پى ایجاد یک بلوک سیاسى کاذب در تقابل با سلطنت است. این دوستان اگاهانه اولویت مبارزه براى گذار از نظام و استقرار دموکراسى در ایران را نادیده مى گیرند و با دامن زدن به گفتمان دوگانه یا جمهورى یا پادشاهى ناتوانى خود را از درک ضرورت گسترش مشارکت همگانى در این دوران گذار، که همانا خردورزى دموکراتیک است به نمایش مى گذارند. جمهورى خواهان واقعى میدانند که جمهوریت، بهمعنى اراده و حاکمیت مردم میتواند فقط بر یک بستر دموکراتیک تامین گردد، جایی که رقابت سالم همه جریانات فکرى با همدیگر براى کسب قدرت از طریق رأى مردم در جغرافیاى ایران معنا پیدا مى کند، که آنهم در فرداى بعد از جمهورى اسلامى معنا پیدا مى کند و نه الان.
یزدان آبیدر
■ یزدان گرامی! همه تیوری شما خوب و قشنگ! اما اگر یکی سوار کول ما به کشور تشریف فرما شد و حاضر نشد پیاده شود، تکلیف با کی هست؟ به خاطر دارید شعار «بحث بعد از مرگ شاه!» را ؟ به خاطر دارید شعار های دموکراتیک آقا زیر درخت سیب را و وعده رفتن به قم و ادامه طلبگی را؟ شما یک نمونه به من نشان بدهید که تکلیف قدرت جانشین قبل از انتقال قدرت معلوم نشده باشد تا من هم مثل شما برای رضا پهلوی سینه چاک بزنم! مگر ما را بلانسبت ...ر گیر آوردید که عکس مار می کشید؟ شما از من می خواهی یک مدعی رهبر- شاهی را سوار کولم کنم و ببرم به فرودگاه امام به این امید که طرف از سواری گرفتن بعد از نزول اجلال منصرف بشود؟ مگر دست اوست که منصرف بشود یا نشود؟ اشراف ایران و از ما بهترانی که برای چنین روزی چهل سال برنامه ریزی و خرج کردند، مگر مثل بنده مخ شان را اجاره داده اند که از حواله شصت به ساده لوحان صرف نظر کنند؟ شما به عوض اینکه به مردم بگویید که دنبال این سراب نروند، به ما می تازید که چرا می گوییم دنبال رهبر- شاهی نروید و به زیر پرچم جمهوریخواهی بیایید؟ گاه پیش خودم فکر می کنم که آیا واقعا این ها همان رفقایی هستند که به کمتر از کونیسم راضی نبودند که حالا دست چاییده خود را به هر سوراخ ولرمی فرو می کنند؟
احمد پورمندی