iran-emrooz.net | Sun, 09.04.2006, 9:58
مخالفت با حملهی نظامی وظیفهی انسانی و ملی
محمد ارسی – شیکاگو
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
يكشنبه ٢٠ فرودين ١٣٨٥
در شرایط کنونی، مهمترین وظیفهی انسانی، دموکراتیک و میهن دوستانهی هر ایرانی آزاده و مردمی، این است که با هر امکانی که در توان دارد، با حملهی نظامی آمریکا و متحدانش به ایران، مخالفتِ قاطع کند و با منطق صلح و گفتگو، بکوشد تا میانِ ایران و آمریکا و مهمتر از آن میان ایران و اسراییل، خصومتها کاهش یابد و صلح و احترامِ متقابلِ پایدار برقرار شود.
اگر یک وظیفهی حیاتی و جدی در حالِ حاضر وجود داشته باشد، همین وظیفهی انسانی است که منطقِ صلح در برابر ما قرار داده تا بر منطقِ جنگ و ویرانی چیره شویم.
هرکاری غیر از این، فرار کردن از وظیفهی انسانی و ملی است. یعنی به فرعیات پرداختن و با فاجعه بازی کردن است. فاجعه یی که با گامهای بلند لحظه به لحظه نزدیکتر میشود...
"مدعیان وطن پرستی و آزادی خواهی کجا هستند؟"
اکنون، جنازه درهم ریختهی کشور عراق در برابر دیدگان ماست. عراقی که در عصر صدام بعثی اگر برزخی تاثرآور بود، امروزه به دوزخی وحشت آور و سوزان تبدیل شده که ریشهی حیات و زندگی در آنجا خشک میشود...
پس سئوال واقعی این است که: چه اتفاقی باید بیفتد که ما ایرانیانِ ملی مدعی دموکراسی خواهی و میهن پرستی، به خود آییم و صلح و میهن و مردم را تنها نگذاریم؟
دمکراتهای ایرانی کجایند؟ ملیها و وطن خواهها چه میکنند؟ آنهایی که "چو ایران نباشد تن من مباد" شعارشان، "ای ایران، ای مرز پرگهر" سرودشان بود، چه میکنند؟ از دمکراسی خواهی کاسبکارانه و از وطن دوستیِ ریایی هنوز خسته نشده ایم؟
آیا میهن و مردم را در زمان ثروت و قدرتمندی و سربلندی آن فقط میباید دوست داشت و یا عشق به میهن و مردم، امری بی زمان و غیرمشروط است؟
"درسی که صاحب موسسهی هوندایی داد"
از آن صاحب سرمایه و خردمند بزرگ کره یی بیاموزیم که وقتی خبرنگار فیگارو فرانسوی پرسید: راز و رمز معجزهی اقتصادی کره جنوبی چیست و چطور کشوری سوخته و ویران شده و دیکتاتوری زده خود را به این مرحله از ترقی و تعالی رساند؟
گفت: "راز و رمز و اعجازی در کارنبوده ونیست. هر چه شده نتیجهی میهن دوستی ومردم خواهی بود. ما کره اییهای بازمانده از جنگ و ویرانی، کشور خود را ساختیم زیرا هر روز و در هر موقعیتی، در خانه و مدرسه، در کارخانه و سربازخانه و اداره... از صمیم قلب فریاد میزدیم که:
کشورم، ترا در فقر و ویرانی انبوه و مشکلاتی که به سر میبری همانقدر میخواهم و دوست میدارم که در زمان پیروزی و ثروت و سربلندی ات."
این حقیقتی است که اگر حملهی نظامی آمریکا به ایران قطعی و صد در صد هم باشد باز توجیهی بر انفعال و بی عملی هیچیک از ما نمیتواند تلقی گردد. زمان خدمت به صلح و یا به ایران همین حالاست، یعنی یک لحظه کوچک از زمان را نباید تلف کرد. از یاد نبریم که: اگر صلح دوستی و میهن خواهی نتیجهی مثبتی داشته باشد، حالاست وگرنه، پس از سقوط ایران و تباهی و تیره بختی مردم آن، وطن دوستی و مردم خواهی ما چه سودی دارد؟ اگر ایران رفت، مملکت ویران تر شد، ایران پرستان و ملی گرایان، هر قدر میخواهند و میتوانند عزا بگیرند و اشک بریزند، چه فایده یی خواهد داشت؟
بیایید در این زمانهی پراضطرابی که از منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد، در روزها و ساعاتی که اذهان را برای جنگی مرگبار علیه ایران و منطقهی تیره بخت خاورمیانه آماده میکنند، امنیت مردم ایران، بقای ایران، و حفظ وحدت ملی آن را بالاتر از هر خواست و اختلافی قرار دهیم و برای صلح، برای پایان دادن به دعواهای حقیر گروهی از جان و دل بکوشیم.
آیا گوشِ شنوایی هست؟