محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در بخشی از سخنان خود در اتاق بازرگانی میگوید:
«... ما در ایران از اصولگرا، اصلاحطلب، بیخط، مخالف جمهوری اسلامی ایران و یا مخالف دولت همه در یک کشتی نشستهایم و اکنون هدف دشمنان نه نظام ایران، نه دولت روحانی، بلکه هدف ایران است. این ایران است که اکنون برای تحقق برخی از اهداف و تمایلات مانع است، میخواهند ایران را نابود کنند. خیال نکنید که اگر آقای روحانی رفت و اصولگرایان آمدند موفق میشوند. بعضیها خیال نکنند که اگر جمهوری اسلامی ایران رفت آنها سر کار میآیند. اکنون ایران یعنی این جغرافیا و موجودیت عظیم پرافتخار تاریخی با این مردم و توانمندیها و امکانات مورد هدف است و انشاءالله ما این هدف را ناکام میکنیم.» (خبرگزاری ایسنا، یکشنبه ۳ تیر ۱۳۹۷)
در وهله نخست باید پرسید با ایران چه کردهاند و چه کسانی کردهاند که با این همه ویژگیهای برجستهای که ظریف از آنها نام میبرد فکر میکند موجودیت اش در خطر است؟
۱. بله، ایران در خطر است، اما نه از خارج، یا آنطور که آقای ظریف میگویند «...ایران رو میخواند نابود کنند». ایران را نظام ولایت فقیه به لبه پرتگاه نابودی رسانده است. مشکلات ایران همه درون زاست. روحانیت بر ایران سلطه مطلق داشته و دارد. بی جهت به دنبال عامل خارجی نگردید. به خود بنگرید که چه کرده اید. عامل این همه فساد، اختلاس، جرم و جنایت و آدم کشی، بی اخلاقی و خاموش کردن صدای هر منتقد دلسوز، خارجیها نبوده و نیستند. اعدامهای سال ۶۷ یا قتلهای زنجیرهای و یا اختلاسهای کلان را آمریکاییها نکردهاند. آمریکا حتا یک کارمند جز در ایران ندارد. چرا تخریبهای خود را به آمریکا نسبت میدهید؟ از خودتان بپرسید چرا ۴۰ سال است شعار مرگ بر آمریکا میدهید؟ براستی چرا؟ اگر این کار به تلافی کودتای ۲۸ مرداد است جای پرسش فراوان دارد. نخست، با اینگونه شعارها و خواست نابودی اسرائیل کوچک ترین مشکل شما حل نشده و نخواهد شد. دوم، روحانیتی که خود نیز در کودتای ۲۸ مرداد دست داشت و خمینی آنرا سیلی اسلام بر مصدق خواند، نمیتواند مدعی باشد و جرم و جنایت و فساد و دزدی اش را زیر پوشش آن پنهان کند. به جهان نیز بنگرید که چگونه هند بعد از نزدیک به دو قرن سلطه استعماری بریتانیا، ژاپن تنها قربانی بمب اتم در تاریخ، و ویتنام با سه میلیون قربانی تجاوز قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا با خود و دشمنان سابق خود کنار آمدهاند، رو به آینده دارند و از امکانات دشمنان سابق خود استفاده کرده و میکنند.
آقای ظریف، شما با هوش تر از آنید که ندانید ایران زیر نظام ولایت فقیه هر روز به ویرانی نزدیک تر میشود. شما به دانش و وجدان خود مراجعه کنید و توپ را به زمین بیگانگان نیاندازید. هم اکنون هم اگر خامنهای و دیگر سران نظام تن به تغییر بدهند و قدرت را به مردم واگذار کنند، ایران نجات میباید و همه آن ویژگیهایی که نام بردهاید شکوفا خواهد شد.
۲. همه ایرانیان دریک کشتی ننشستهاند. یا اگر نشسته باشند، همانند کشتی تایتانیک، کسانی در بالاترین طبقه همچنان سرگرم خوش گذرانیاند، کارگران در موتورخانه کشتی در حال غرق شدنند، و سرنشینان طبقات میانی در تلاشند که غرق نشوند.
۳. نا خدای کشتی کیست؟ آقای ظریف، اگرهمه فرضهای شما را هم بپذیریم، نا خدایی که قرار است این کشتی طوفان زده را به ساحل برساند کیست؟ به زعم شما، آقای خامنه ای. اما آیا کسی که ایران را به فلاکت امروزی رسانده است، «نا خدایی» که به جای گذر از آبها آرام، مست توهم قدرت، کشتی را به صخره کوبیده است میتواند ایرانِ بحران زده را نجات دهد؟
۴. کشتی حامل ستمگر و ستم دیده. آقای ظریف کوشیدهاند ستمگر و ستم دیده را در کشتی فرضی خود سوار کنند. تا همگان برای نجات جمهوری اسلامی فداکاری کنند. قربانیان کشتارسالهای ۶۰ تا ۶۷، قتلهای زنجیره ای، جنبش سبز و معترضان یک سال گذشته، کولبران، کارگرانی که ماهها حقوق نگرفتهاند، بیکاران، معلمان و کارمندانی که نمیتوانند بدون شغل دوم هزینه زندگی شان را تأمین کنند، مدافعان حقوق بشر که همچنان در زنداناند، کشاورزان فقیر که کشت و زرغ خود را از دست دادهاند، زنانی که در خیابان به خاطر پوشاک متفاوت شان از گشت ارشاد کتک میخورند و تحقیر میشوند، با اختلاس گران، رانت بگیران، زرو گویان و زور بگیران، قانون شکنان، آتش به اختیاران و کسانی که از راه زد و بند و پیوندهای خویشاوندی به قدرت رسیده، و خود را ژن برتر میخوانند و ثروت ملی ایران رابه یغما بردهاند، در یک کشتی ننشستهاند و سرنوشت مشترکی ندارند. اگرهم نشسته باشند اسیرند سلطه ولایتاند.
۵. منافع ملی ایران، با منافع نظام جمهوری اسلامی یکی نبوده و نیست. به همین دلیل فرض اینکه همه در نظام جمهوری اسلامی در یک کشتی نشستهاند نادرست است. مطابق آموزه خمینی همه توان و امکانات ایران میبایست در خدمت حفظ نظام قرار بگیرد، زیرا از نظر او «حفظ نظام اوجب واجبات» بوده است. حتا دروغ گفتن به برای حفظ نظام واجب تلقی شده است. پیروان او نیز اینگونه عمل کردهاند.. گروگان گیری، جنگ هشت ساله با عراق، بستن سه ساله دانشگاههای سراسر کشور، و پروژه اتمی که هر کدام زیانهای انسانی و مالی بسیار بزرگی برای مردم داشته نمونههای کلانی است که به هیچ روی برای تأمین منافع ملی ایران رخ نداده، بلکه صرفا برای تأمین منافع نظام بوده است. برای فقها و متحدان آنها حفظ نظام مهم بود، نه منافع مردم ایران. آنها همواره از امت اسلامی، آنهم شیعه سخن گفتهاند، نه ملت ایران. به همین دلیل هزیبه کردن ثروت ملی ایرانیان برای رفاه وابستگان به حزب الله لبنان، مطلا کردن گنبد عتبات، و یا در قدرت نگهداشتن دیکتاتور خونریزی مانند اسد را بر ساخت مدرسه برای کودکان در بلوچستان ترجیح دادهاند.
۶. امنیت تنها این نیست که مراقب باشیم دشمنان به مرزهای ایران تجاوز نکنند. امنیت یعنی همه ایرانیان بتوانند از امنیت کار و زندگی برخوردار باشند، و کسی تنش نلرزد که نیمه شب گروهی مسلسل به دست به خانه اش بریزند و او را از رختخواب به زندان منتقل کنند؟ و یا مادری نگران باشد که مبادا دخترش را که از خانه بیرون میرود به خاطر پوشاک متفاوتش در خیابان کتک بزنند و دستگیرش کنند.
۷. برونفکنی نکنیم. آقای ظریف نگفته است چه نیرویی ایران را هدف گرفته است. اما احتمالا منظور او آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی است. چنین ادعایی در شرایطی که سران جمهوری اسلامی ۴۰ سال است اعلام میکنند خواهاهان نا بودی این کشورها هستند برون فکنی محض است که مردم را هم به گمراهی میکشانند. از قضا همین خواست جمهوری اسلامی سبب شده است کشورهای عرب منطقه که روزی در جبهه پشتیبانی از مردم فلسطین و مقابله با تجاوزات اسرائیل بودند، امروز به دلیل نگرانی از تجاوزات جمهوری اسلامی، متحد اسرائیل بشوند. دولت آمریکا حداقل در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون و باراک اوباما تلاش کردند رابطه دو کشور را عادی کنند. اما پاسخ جمهوری اسلامی به این تلاشها ادامه شعار مرگ بر آمریکا بود.
۸. کشورهایی مانند کره جنوبی، سنگاپور، چین که در زمان انقلاب ۱۳۵۷ از ایران عقب تر بودند، با برقراری رابطه عادی و دوستی با غرب به ویژه آمریکا، بدون درآمد نفت و گاز، رشد اقتصادی دو رقمی را هم تجربه کردند و با پیشرفت چشم گیر خود به رقیب تکنولوژیک غرب تبدیل شدهاند. چین فقیر و نیمه گرسته تا دهه هفتاد میلادی، اینگونه به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده است. اما ایران زیر مدیریت فقها و نظامیان و دشمنی با غرب، با بیش از دو تریلیون دلار درآمد نفت و گاز رو به قهقرا رفته است. تا حدی که به اعتراف ظریف بسیاری از کشورها رابطه با جمهوری اسلامی را موجب بد نامی خود میدانستهاند.
۹. وضعیت جمهوری اسلامی شبیه به عراق در آخرین سالهای حکومت صدام حسین است. صدام نیز حاضر نشد برای نجات کشورش از قدرت کنار برود. او عراق را با خود و خانواده اش به ویرانی کشاند. در ایران نیز خامنهای اینگونه عمل میکند. او اگر دلسوز ایران بود میتوانست همانند راشد الغنوشی رهبر جنبش نهضت اسلامی در تونس، تابع اراده و خواست سکولار مردم شود و بر ادامه حکومت مذهبی که مردم از آن نفرت پیدا کردهاند اصرار نمیورزید.
۱۰. توافق هستهای برجام برای خامنهای موقتی، تاکتیکی و برای پشت سرنهادن تحریمها بود. به همین دلیل او آن را «نرمش قهرمانانه» خواند. یعنی عقب نشینی موقت تا بتوانند با توان بیشتر و در فرصتی دیگر سیاست خود را ادامه دهند. براساس توافق برجام فرض غرب برآن بود که جمهوری اسلامی رفتارش را نیز در منطقه تغییر خواهد داد. اما اینگونه نشد. مردم ایران همچنان هزینه ماجراجوییهای فقها و فزماندهان سپاه را میپردازند.
۱۱. دور زدن تحریمها به جای عادی سازی رابطه با غرب از جمله آمریکا، راه به جایی نمیبرد جز اینکه کانالهای اختلاس و سو استفادههای مالی و زد و بندها را فعال تر و ایران را با مخاطره بیشتری روبرو کند. ظریف میگوید سیاست اروپاییها با آمریکا تفاوت دارد و میتوان با استفاده از این اختلاف، تحریمها را دور زد. اما اختلاف اروپا و آمریکا به گونهای نیست که ظریف بیان کرده است. دولت ترامپ به دلیل ادامه مداخله در کشورهای منطقه، خواست نابودی اسرائیل، و گسترش موشکهای دور بُرد جمهوری اسلامی را تحریم کرده است. اروپا نیز در هر سه مورد، به اضافه پولشویی مورد علاقه اصول گراها، با آمریکا هم نظر است. اختلاف برسر روش حل این مشکلات است. کشورهای اروپایی معتقدند که با حفظ برجام و تقویت جناحی که خواهان رابطه عادی با غرب است بهتر میتوان این مشکلات را برطرف کرد. اما دولت ترامپ مدعی است سران جمهوری اسلامی تنها زبان زور میفهمند و زیر فشار اقتصادی و سیاسی عقب نشینی خواهند کرد. آنگونه که در پروژه هستهای رخ داد.
۱۲. تحریم خواست مشترک ترامپ و تندروهای است که ظریف نیز آن را تکرار کرده است، خواست شکست برجام و تداوم تحریمها توسط تند روهای جمهوری اسلامی است. آنها نفع اقتصادی و سیاسی خود را در قطع رابطه، انزوای ایران در جهان و حفظ فضای خصمانه با غرب به ویژه آمریکا میدانند. مخالفت آنها با FATA (اتحادیه بین المللی مبارزه با پول شویی)، نه تنها غرب، بلکه متحدان جمهوری اسلامی مانند چین و روسیه را هم از آنها دور میکند.
۱۳. راه نجات ایران از وضعیت کنونی، تداوم جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه همبستگی ملی ایرانیان، نه اتحاد جناحهای حکومتی، انجام رفراندوم سراسری و انتخابات آزاد و منصفانه برای تعیین نظام مطلوب مردم، و انتخاب مسئولان صالح و مدیران شایسته، اعلام صلح و دوستی با جهانیان به ویژه همسایگان برای همکاری و مراوه همه جانبه با شرق و غرب، دریک عبارت گذار از حکومت دینی به جمهوری سکولار است.
۱۹ دسامبر ۲۰۱۸