آنچه امروز در صحنه سیاست ایران مشاهده میشود قدرتنمائی تمامعیار سپاه پاسداران در نمایش قدرت «موشک» پراکنی سپاه و اعلام برنامههای در پیش ایشان برای تکمیل آن است. و در کنار آن اعلام بیانات تحریکآمیز و تهدیدات ایشان علیه امریکا و هر جنبندهای که سر راه ایشان قرار گیرد. حسن روحانی که نمایش تعزیهگردان حاکمان را بهعهده گرفته همان بیانات را با زبان خودش بهنام رئیس جمهمور تکرار میکند. زمانی بود که حسن روحانی دنبال جدا کردن دولت از سپاه بود که بهجائی نرسید و رنگ عوض کرد و خود دنباله استراتژی نظامی و تهدید سپاه را گرفت و تعزیهگردانی حاکمان از جمله ولی فقیه در مملکت را عهده دار شد: اعلام بستن تنگه هرمز و سایر راههای دریائی، اعلام ادامه تجهیز نظامی و ادامه تکمیل و مدرن کردن برنامه موشکی نظام از جمله موشکهائی که برد آن به اسرائیل و حتی اروپا میرسد. تکرار رجز خوانی و تهدید امریکا که ما از شما نمیترسیم و شما از نظر نظامی در منطقه جای استواری ندارید. به دقت تکرار رجزخوانیهای صدام حسین به امریکا که شمشیر خود را از غلاف بیرون میکشید. بدون آنکه لحظهای یاد عاقبت میداندار قبلی خاور میانه باشند.
در همین حال وضع تاسفبار مردم و مملکت روز بروز بدتر میشود. آمارهای جهانی[۱] نشان میدهد که ۴۵ تا ۵۵ در صد مردم شهرنشین ایران زیر خط فقر بهسر میبرند و آمارهای دولتی هم شبیه همین را نشان میدهد. قدرت خرید مردم روز بهروز در حال کاهش است. بیغذائی و بیدوائی همه جا را فراگرفته است. جوانان کار ندارند و آنهائی که سر کار بودند با تعطیل شدن کارخانهها بهدلیل نبودن وسائل و مواد اصلی و لازم کارخانه بیکار شده و در خانه ماندهاند و سربار خانوادهای شدهاند که خود مستعصل مانده است. کارگران کارخانهها ماهها است که دستمزد نگرفتهاند و مجانی برای دزدهای حکومتی کار میکنند. وضع درمانی بهشدت وخیم است. دارو نیست با آنکه امریکا اعلام کرده است که غذا و دارو جزء تحریمات نیستند. لذا کمبود دارو مربوط به احتکار قدرتمندان است که در این دوران سخت نیز بهنام تحریم دارو از سوی امریکا به دوشیدن هرچه بیشتر مردم بدبخت ادامه دهند. کمبود غذا هم نتیجه فقر مردم است که پولی در جیبشان نمانده که برای سفرههایشان نان تهیه کنند. روحانی اخیراً غرب را تهدید میکند که تحریمها سیل مواد مخدر و نیز تروریسم را به غرب شدت میدهد. چون خوب میداند که قاچاق تریاک از افغانستان در انحصار سپاه پاسداران است. و بالاخره میخواهند مسؤلیت برنامههای تروریستی در آستین را به تحریمها به چسبانند.
از نظر اقتصادی نه تنها فروش نفت ایران بهشدت کاهش یافته است بلکه قیمت نفت هم کاملاً پائین آمده است. از عربستان سعودی که انتظار آن میرفت گرفته تا «دوستان» حاکمان جمهوری اسلامی مانند روسیه نیز با اضافه کردن تولید نفتی خود جای کمبود نفت ایران را پر کردهاند. اینکه اوپک تصمیم به ترمیم کار بگیرد و تولید خود را کم نماید برنامهای موقتی خواهد بود. چین «دوست» دیگر حاکمان نیز خرید نفت خود از ایران را بهشدت کاهش داده است. با این نقصان درآمد ارزی «خردمندان» سپاه پاسداران یک دینار از مخارج حضور جنگی خود در خاورمیانه و یمن کم نکردهاند. جنگیدن سرمایه لازم دارد. اینها از نان سر سفره مردم خرج جبهههای جنگشان را تامین میکنند تا نظام بههمین صورت باقی بماند. ثروتمندان و آقازادهها که نه تنها دست در جیبشان نمیکنند بلکه همانطور که اشاره شد با شرکت در احتکار دارو و سایر وسائل معیشتی روز بهروز برمشکلات زندگی مردم اضافه میکنند. درحالیکه خود و فرزندانشان با کیسههای پر پول و حسابهای توپ در بانکهای امریکا و یا کانادا بهسر میبرند. امریکا اعلام کرده که این آقازادهها را نشان کرده است و نام برخی نظیر برادر زاده حسن روحانی و فرزندان یکی دو وزیر ایران را نیز نام برده و دنبال رسیدگی به این امر است. نماینده یکی از وزارتخانههای امریکا، گویا وزارت خارجه، میگفت اینها شعار «مرگ بر امریکا» را بهداخل مردم میبرند در حالی که فرزندانشان با پولهائی از ثروت مردم ایران در امریکا زندگی سطح بالا دارند و اعلام کرد در تصمیمگیری روی این افراد مشغول مطالعه هستند. رئیس بانک مرکزی ایران که با چند میلیارد دلار به کانادا گریخت و بهزندگی اشرافی خود در کانادا ادامه میدهد. در واقع یک دولت ملی است که میتواند روی این چپاولها دست بگذارد و آنها را بهحساب مردم ایران به ایران برگرداند.
امریکا حلقه محاصره اقتصادی بر جمهوری اسلامی را روز بهروز تنگتر مینماید و شدیداً جلوی خریداران نفت ایران را گرفته است. بالا رفتن قیمت دلار تا ۱۷ هزارتومان در آن پایه دارد. پائین آوردن مصنوعی قیمت دلار در بازار توسط دولت صرفاً موقتی است چون قوانین اقتصادی حرکت خود را دارد. اروپا نه بدلیل ایران بلکه به دلیل درگیریهای اقتصادی خود با امریکا «برجام» و دفاع از ایران را علم کرده است و گفته است که بانکی برای معاملات ایران درست میکند که دلار واحد معاملات آن نباشد. و درعین حال از برنامه موشکسازی ایران سخت شکایت دارد و نگران است چون این موشکها تا اروپا برد دارد. ولی یادمان هست که موشکهای صدام هم با کمک ضد موشکی امریکا به اسرائیل هیچ لطمهای به اسرائیل نتوانست بزند.
دولت اسرائیل همراه عربستان سعودی و سایر امیرنشینان حاشیه خلیج فارس دنبال ساختن نوعی اتحادیه در برابر ایران هستند و تا حدود زیادی در اینکار جلو رفتهاند. ایران با شعارهای بیمعنی و مذهبی و بیخرادانه خود بهجای آنکه اسرائیل را در برابر کشورهای عربی متخاصم مثل عربستان در کنار خود نگهدارد با رفتاری شدیداً خصمانه ایشان را در کنار کشورهای عربی، که سالها باهم در مورد فلسطین در جنگ و کشاکش بودهاند قرار داده است. امروز حماس هم شعار نابودی اسرائیل را که حاکمان ایران از آن دست بر نمیدارند را نمیدهد و دنبال یک نوع صلح با آن کشور است. جمهوری اسلامی بهزعم خویش با ادامه حضور نظامی خود در کشورهای خاورمیانه نظیر عراق، سوریه و لبنان، در جلد حزبالله لبنان میخواهد سر خر کشورهای غربی و سعودی در خاورمیانه باشد تا راهی برای باقی ماندن خود در صحنه خاورمیانه را داشته باشد. ولی با کدام درآمد؟ آیا با درآمد ته کشیده نفتی میخواهد این نیروهای نظامی را در این کشورها سرپا نگهدارد؟
امروزه مردم ایران از گوشه و کنار کشور رفته رفته به مخالفت علنی با حکومت و فساد حکومتی به پا خواستهاند. اعتصاب کارگران در شهرهای مختلف کشور بهدلیل عدم پرداخت دستمزدهایشان، در حالی که روز بهروز شعارهایشان علیه حکومت عریانتر میشود. معلمین مملکت نیز بسیار وسیع باز برای حقوقشان در برابر حکومت صف کشیدهاند. بهزندان بردن ایشان نیز راه حلی برای حکومت نبوده است. علاوه براین حکومت دنبال خفه کردن فعالین حقوق بشر است. اخیراً سازمانهای جهانی حقوق بشری اعلام کردند که هشتصد نفر از فعالین حقوق بشر در ایران در زندان بهسر میبرند. وکلای مدافع ایشان نیز هر روز گرفتار مامورین امنیتی و زندان میباشند.
مشاهده میکنیم که حکومت ذرهای از فشار خود بر مردم را کم نکرده است. و سپاه پاسداران جلودار این هجوم سبعانه حکومت بر مردم و مبارزین ایران است. سپاه پاسداران برای حفط برنامههای نظامی خود بیخردانه به جنگ با امریکا رجزخوانی میکند. بهنظر میرسد که سپاه پاسداران برای ادامه استراتژی جنگی خود شاید چارهای بهجز آنکه خود کاملاً کار حکومتی را در دست بگیرد را نداشته باشد. هرچند آنچه در سیاست حاکم بر مملکت امروزه مشاهده میشود چیزی بهجز تثبیت سیاست بیخردانه سپاه در نظامی کردن مقابله با امریکا نیست.
حکومت امروزه صحبتی از راه مسالمتآمیز و گفتگو و مذاکره و کنار آمدن را ندارد. خب نمیشود با جیب خالی برنامههای جنگی در منطقه داشت و جلوی امریکا سینه سپر کرد. اعلام اینکه امریکا در افغانستان دست پایش گیر کرده و شاید دنبال جنگ جدیدی نباشد پولی به جیب حکومتیان نمیریزد و از محاصره اقتصادی امریکا کم نمیکند. خالیبندیهای آقای روحانی در اعلام برنامههای جنگی سپاه با امریکا، مانند بستن تنگه هرمز و سایر راههای دریائی و غیره، با حضور ناوگان نظامی امریکا در خلیج فارس به شوخی شباهت دارد. با کدام پشتوانه اقتصادی میخواهند بجنگند؟
سپاه موفق شده است تا سیاست جنگ در برابر مذاکره را برسایرارباب حکومت غالب نماید. حکومتیان اساساً دنبال مذاکره با امریکا نرفتند و با دعوت امریکا بهمذاکره مخالفت کردند. شرایطی قرار دادند که امریکا دست به ترکیبشان در منطقه نزند حتی امامهای جمعه روی منبر از ادامه مقاومت در برابر امریکا صحبت کردند. سپاه شدیداً جلوی افرادی که احیاناً در ابتدا دنبال این کار بودند مانند محمدجواد ظریف، وزیر خارجه را گرفتند. اعلام مزورانه ظریف در مصاحبههایش به اینکه «ما زندانی سیاسی نداریم»؟! کمکی به نزدیکی با سپاه را نداشت. و امروزه ظریف مانند اربابش روحانی صحبت از برنامههای جنگی و دنبال کردن برنامه هستهای به سطحی بهمراتب بالاتر از پیش اگر امریکا از برجام دست بر ندارد میزند.
خالیبندی در تمام سطوح دولت وجود دارد. یکی نیست بپرسد با کدام بودجه این برنامهها را در سر میپرورانید؟! ظریف میگوید در جنگ ایران و عراق همه دنیا بهخصوص امریکا علیه ایران کمک نظامی کرد و حالا میگویند چرا موشک درست میکنید؟ با این حساب هیچوقت نمیشود با امریکا کنار آمد چون همیشه یک موضوعی در بین است. در این ماجرا روشن بود که امریکا حاضر نیست با حضور سپاه قدس و سایر سربازان خریده شده افغانی با پاسداران در منطقه کنار بیاید. سپاه راهی بهجز بازگشت به خانه را نداشت ولی سپاه بهجای آرام کردن فضا با خالی کردن میدانهای جنگ در خاورمیانه، حتی زمانیکه روسها «متحد ایشان هم با کنار آمدن به شکلی در این موضوع با امریکا، خواستار خروج نظامی ایران از سوریه بود. سپاه همچنان بیخردانه بر طبل جنگ بیشتر کوبید.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی باید دست و پای خود را از منطقه جمع کند و یک جور با شیطان بزرگ کنار بیاید و این بدون کمک واقعی مردم با حکومت میسر نیست. و این است که نمایشات مسخره جنگی در برابر ارتش امریکا، اسرائیل و عربستان و سایر هم پیوندانشان ادامه پیدا میکند.
سپاه پاسداران در سر میپروراند که با استراتژی کره شمالی امریکا را مجبور به قبول شرایط خود نماید. از این جهت است که روزبهروز برنامههای نظامی خود را قوت بیشتری میبخشد. در حالی که بهقول عوام آن مرغی که انجیر میخورد نوکش کج بود! کره شمالی دیکتاتوری مطلق است در حالی که در جمهوری اسلامی هنوز بخشهای مختلفی از نظام در میان خود حق نظر دارند. بعد از این کره شمالی از نظر تکنولوژی بسیار جلوتر از ایشان است. آنها بمب اتمی دارند و موشکهای قاره پیما. مهمتراز اینها پشتیبانی چین و تا حد زیادی روسیه را در پشت خود دارند، اگرچه توافق کامل با هم ندارند. چین و روسیه فقط باج بگیر جمهوری اسلامی هستند و در مورد «برجام» و اصلاح وضع اقتصادی ایران نه تنها کمکی نکردند بلکه چین مقدار خرید نفت از ایران را بسیار کاهش داد و روسیه تولید نفت خود را بالا برد تا کسری نفت ایران در بازار جهانی نفت را جبران نماید. لذا مقابله نظامی سپاه پاسداران با امریکا و اسرائیل یا شاخ و شانه کشیهای تو خالی میتواند به خرابی مملکت و احیاناً تجزیه کشور بیانجامد و زندگی اسفناکتری را عاید مردم بیچاره ایران نماید.
در حالیکه تنها راه گریز از این بحران و راه صحیح آن بود که حکومت به مردم آزادی بدهد که در کنار ایشان قرار گیرند و دست از پنجه انداختن به کشورهای منطقه بردارند و به زندگی مردم برسند. چه با حضور سپاه پاسداران در میدان و برنامههای بیمنطق و تسلطخواهانهاش، باید در انتظارسرکوب نظامی سپاه از سوی کشورهای متعهد با امریکا در منطقه بود. که البته به تجزیه ایران میتواند منجر شود.
امریکا این قدرت را میتواند داشته باشد که با بکار گیری کشورهای متخاصم منطقه با ایران در جلوی آن عربستان سعودی و اسرائیل ایران را بهشکلی مانند زمان جنگ ایران و عراق سرگرم کند، در زمانی که برخلاف امروز در زمان جنگ ایران و عراق هنوز جیزینه دولت ثروتی از زمان شاه را درخود داشت. و بقول فرانکو با کمک ستون پنجم خود در داخل ایران، به تجزیه ایران به پردازند. امریکا و سایر کشورهای ذینفع این برنامهها را مدتهاست در سر دارند و به نوعی شروع کردهاند. سپاه پاسداران حفظ تمامیت ارضی ایران مسالهاش نیست تنها حفظ خودش اهمیت دارد حتی اگر در یک وجب خاک ایران بنا باشد که بماند برایش کفایت دارد. از یک گروه قاچاقچی، دزد اموال عمومی، شکنجهگر و جنگطلب انتظاری بهتر از این نمیتوان داشت. صحبت شایعه متاستاز دادن سرطان پروستات خامنهای باز قوت گرفته است یا ممکن است حقیقت داشته باشد که به یکدست شدن قدرت در چنگال سپاه پاسداران کمک مینماید. بههرحال میبینیم که بههر شکلی سپاه خود را بر سیاست کشور مسلط نموده است و دنبال آن است که کار را یکسره کند و عملاً کلاً حکومت را بدست گیرد.
امید است با ادامه شکلگیری مبارزات جامعه مدنی ایران و شکلگیری احزاب و گروههای سیاسی بهدنبال آن، راهی برای فراهم شدن رفاه، امنیت و زندگی در خور مردم فراهم شود وحفظ تمامیت ارضی و صیانت مردم ایران صورت واقعی بهخود بگیرد.
محسن قائم مقام – نیویورک
۱۱ دسامبر ۲۰۱۸
————————
۱. Economic Analysis of Urban Poverty