این عنوان بیانیهایست که تا کنون به امضای سیصد تن از کنشگران و شخصیتهای سیاسی موجه کشور رسیده است. چند ویژگی این بیانیه را از آنچه تا کنون با امضاهای جمعی انتشار مییافتند، متمایز میکند:
اول- طیف گستردهای از تحولطلبان رادیکال تا اصلاحطلبان میانهرو در داخل و خارج از کشور آن را امضا کردهاند. امری که تاکنون کمتر در این ابعاد سابقه داشته است و این قبل از هر چیز بیانگر این است که جامعه سیاسی ایران دارد خود را آماده میکند که از زیر کنترل زخمها ، هژمونیطلبی و خودخواهیهای بدخیم خارج شود و به استقبال آیندهای برود که بس مخاطره آمیز مینماید.
دوم- بیانیه با نام هیچ خدائی آغاز نشده است. نه خداوند جان و خرد و نه از نوع متعال و غیره آن و این یعنی امضاکنندگان مسلمان بیانیه سرانجام این باور را تایید کردهاند که دوران سلطه دین بر سیاست به سر آمده و در یک سیاست انسانی و ملی، جائی برای هیچ خدای سیاست پیشهای نیست. اهورا، خدا، الله، گاد و... جایشان در قلب مومنان است نه در پیشانی بیانیههای سیاسی.
ایران فقط زمانی واقعا متعلق به همه ایرانیان است که هیچ گروهی از مردم برای خود، مستقل از بزرگی و کوچکی، هیچ حق ویژهای قایل نباشند و مسلمان و شیعه بودن اکثریت ایرانیان، حربهای در دست سیاسی کاران و کاسبان سیاست نباشد تا به اتکای آن، هم از آغاز هر تلاش ملی، برای خود لقمه ویژهای تدارک ببینند. چهل سال طول کشید تا این حقیقت ساده در نتیجه شکست همه تلاشهای مبتی بر دینی کردن سیاست، از بازرگان و شریعتی تا حنیفنژاد و سروش و... و بعد از آنکه همه در خدمت دین مرکز قرار گرفتند و به عمله خمینی و مراجع مرتجع قم و مشهد بدل شدند و کمک کردند تا جمهوری اسلامی به اینجا برسد که رسید، به مغز امثال تاجزاده و حجاریان فرو برود. با همه این اوصاف، این تحول اصلا کوچک و کم اهمیت نیست و به عنوان نمادی از یک گسست و پیوست همزمان و مهم، باید به فال نیک گرفته شود.
سوم- بیانیه به عنوان اقدام کاربردی و تاکتیکی شعار «رفع حصر» را پیشنهاد کرده و به عنوان شعار راهبردی «انتخابات آزاد مجلس شورا» را و این یعنی ۱۵ سال بعد از انتشار منشور جمهوریخواهان، حقانیت راهبرد پیشنهادی ما اینک از سوی طیف گستردهای از اصلاح طلبان داخل و خارج مورد تایید قرار میگیرد. البته بیانیه از «انتخابات آزاد» با هشیاری اسم نبرده است تا خود را در گیر تفسیرها و برداشتهای متفاوت نکند اما بر همه مقدماتی که برای گزینش نمایندگان مجلس در انتخاباتی سالم، منصفانه و آزاد ضروری هستند، انگشت گذشته است و تاکید کرده است که مجلس بر آمده از چنین انتخاباتی باید از حق قانون گذاری و نظارت بر همه امور کشوربرخوردار و تبلورعینی حق حاکمیت شهروندان بر سرنوشت خویش باشد. اگر آنگونه که در این بیانیه آمده است، انتخابات آزاد مجلس به مثابه راهکار مشترک همه نیروهای تحول طلب و اصلاح طلب قعطیت یابد و سیاسیون ایران آنرا به مثابه پروژه و راهکار مشترک به جامعه عرضه کنند، مانع بزرگی از پیش پای جامعه بر داشته خواهد شد و یکی از زمینههای اصلی برای وحدت ملی در کارزار برای آزادی فراهم میآید.
چهارم- بیانیه با این خبر پایان مییابد که امضا کنندگان مصمم به گردهم آمدن و تلاش برای بر طرف کردن همه خطراتی هستند که ایران را تهدید میکند. اعلام وجود چنین ارادهای، فقط یک خبر خوش و امیدوار کننده نیست و باید آنرا آعاز تلاشی برای تاسیس «جبهه نجات ملی» دانست.
گرچه باید از هر نوع تلاشی جهت تحقق این مهم استقبال کرد، اما بعید است که بتوان از طریق انتشار بیانیههائی از این دست و نشست و برخاستهای متداول، خود را به تحولات شتابنده کشور و اطراف آن رساند.
به باور من، با توجه به اینکه راهکار پیشنهادی - به درستی- آزاد سازی انتخابات و برگزاری آزادانه انتخابات مجلس شورائی است که در راس همه امور قرار بگیرد و تبلور حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش باشد، میتوان تشکیل «کمسیون ملی انتخابات» مرکب از چهرههای با وجاهت ملی و از همه گرایشات سیاسی موجود در کشور و خارج از کشور را به عنوان حلقه اصلی در مسیر رسیدن به جبهه نجات در دستور گذاشت و کوششها را روی تشکیل آن متمرکز کرد تا بتواند بعد از تشکیل، رهبری تلاشهای ملی و بین المللی برای غلبه بر موانع برگذاری آزادنه انتخابات را بر عهده بگیرد و با پیشرفت کار، امر تشکیل جبهه نجات را نیز متحقق سازد. مجموعهای از توافقات کوچک و بزرگی که همین امروز قابل تحقق باشند، نسبت به توافقهای بزرگ و جامعی که معلوم نیست کی قابلیت تحقق مییابند، مسیر واقع بینانهتری را در پیش چشم ما قرار میدهد.