سوءاستفادهی تندروترین نمایندگان قدرتهای متعرض از نظام استبدادی حاکم بر ایران برای تحقیر ایران و خلع سلاح کردن کشور ما در مقابل شماری دولتها و گروههای تروریست، اکنون به جایی رسیده است که بزرگترین توافقنامه قرن را امضا کنندگان آن زیر علامت سؤال میبرند. اروپای دموکرات، این نورافکن تاریخ دموکراسی و حقوق بشر، این بزرگترین کانون امید برای نمایندگی نظر مردم، اکنون توسط آقای ترامپ و متحدان آن به گونهای تحقیر میشود که درد آن برای آزادیخواهان ایرانی کمتر از درد کشور اسیر استبداد خود نیست. با زور و تهدید و تطمیع دولتهای اروپا ناچار به پیروی از اوامر دولت آقای ترامپ میشوند.
اما این دولتها کدام سود را از چنین روشی به دست میآورند که قابل قیاس با پایمالی اصول ارزشهای دموکراتیک جامعهی اروپایی باشد؟ این بیاطمینانی که در باره اعتماد به قول و قرار اروپایی ایجاد میشود چگونه میتواند جبران شود؟ آیا این قول و قانونشکنی در عرصهی بینالمللی بزودی به زندگی اجتماعی ملل اروپا تعمیم نخواهد یافت؟ چه کسی باید از ارزشهای اروپایی دفاع کند؟ تنها دولت آلمان مانده است که هنوز از خود شخصیتی اروپایی نشان میدهد و حرفی مستقل برای گفتن دارد.
باید پرسید با کدام اصول انسانی و حقوق بشری و متمدنانه اروپا به خود اجازه میدهد که طبق دستور دولت ترامپ پیشنهاد کند یک کشور بهزودی صد میلیونی خلع سلاح و بدون دفاع شود و در مقابل آن، دولتها و دستههایی که آن را به جنگ و نابودی تهدید میکنند بیش از هر زمانی مسلح شده و مورد حمایت قرار گیرند؟ کدام منطق و مدنیتی چنین چیزی را میپذیرد و برای چه این کار را میکنند. آیا این چیزی جز مفهوم عریان تروریسم است که به مناسبات جهانی تحمیل میشود؟ آیا جز استراتژی وحشت اکنون قانون دیگری بر مناسبات جهانی حاکم است؟ و آیا باید تسلیم این وحشت شد یا برای برای خنثی کردن آن کوشید؟
به حاکمیت وحشت بر مناسبات بینالمللی نه میگوییم! نمیترسیم و در مقابل وحشتآفرینی میایستیم! تسلیم شدن به تروریسم دولتها و گروهها رفع هراس نمیکند بلکه هراسی عظیمتر را به دنبال دارد.
جنگافروزان بدانند که در جهان انواع ابرقدرتها وجود دارد. یکی با بمبهای اتمی و یکی با قدرتهای انسانی خود میتواند به میدان بیاید. ما ایرانیان چه بخواهید و چه نخواهید یک ابرقدرت میهنی هستیم. شاید شرارت بشری بمبهای اتمی خود را روی سر ما سرازیر کند و ویران کند انسانها و دستاورهای آنان را. اما کل فرهنگ ما یک آموزش بنیادی دارد و آن عدم پذیرش تحقیر حیثیت انسانی ما است. تسلیم بیقید و شرط ایران به مطامع دولت آقای ترامپ و هراسیدن از تهدیدهای آن آموزش درستی برای بشریت ندارد.
اگر قرار است قانون وحش بر جهان حکم براند و زورگویا زور عریان را نام سیاست بگذارند، آنگاه ملتهایی باید فداکاری کنند و به هر قیمت در مقابل این سیر سیاه جهانسوز بایستند. ما در مقابل تحقیر و زورگویی میایستیم. ما به دستور شما خود را خلع سلاح نمیکنیم تا شما بدون دردسر ما را مغلوب کنید. جهان هنوز به آن حد از مرز توحش نرسیده است که دولت آقای ترامپ فکر میکند. هرگونه جنگی با ایران جنگ با ایرانیان است.
روشن است که رفتن ایران به کام اژدها ناشی از کارکرد رژیم مستبد و گمراه جمهوری اسلامی است. در هر کجا که اسلام را با حکومت و دولت و سیاست گره زدند برای ملتها جز بدبختی حاصلی نداشته است. به نام اسلام دمار از روزگار ما برآوردند. حاکمیت دین بر سیاست و دولت و قانون و مقررات و آن چه به تبع آن دموکراسی اسلامی و فرهنگ اسلامی و اصلاحات اسلامی و غیره نامیده میشود، هیچ معنایی جز تحمیل استبداد و زورگویی یک فرقهی سوءاستفادهکننده از باورهای دینی مردم ندارد. شوربختی ما ناشی از حاکمیت جریانی عقبمانده و برون آمده از تاریکخانهی قرون وسطی است که تاریخ و هویت ملی و آفریدههای فرهنگی ما را میخواهد منسوخ کند و زنان کشور ما را به خاطر کجبستن روسری توی خیابانها تازیانه میزند.
ایرانیان در دو جبهه نبرد خود را ادامه خواهند داد. در یک جبهه نبرد ما با نظام استبدادی و مجموع زوائد و شاخکهای آن است و در جبههی دیگر نبرد ما با دولتهایی سؤاستفاده کننده از این استبداد برای ویران کردن ایران است. ما در هر دو جبهه تا به آخر خواهیم ایستاد. ما قصد تعرض به هیچ جایی از دنیا را نداریم بلکه از کشور خود و از حق خود برای زندگی دفاع میکنیم و از این رو در نبردهای حقطلبانه خود پیروز خواهیم بود. ما با هیچ ملتی دشمن نیستم. به هیچ کشوری لشکر نمیکشیم و در هیچ کشوری پایگاه نظامی نمیخواهیم. همهی افراد و ملتها دارای حقوق برابر هستند و حرمتشان پایدار.
آمریکا و اسرائیل تابوهای مردم ایران نیستند بلکه تابوهای نظام حاکم هستند که از خصومت با آنها برای مصرف داخلی استفاده میکند. یهودیان دوستان ما هستند و اروپائیان سرمشق ما در مسیر جامعه مدرن هستند و آمریکا قارهای از دانش و فن است که همهی بشریت در آن سهیم است و نبودش نبود تمدن معاصر است. ما باید بتوانیم راه خود را باز کنیم. باید به عنوان یک شریک تمدن و فرهنگ مدرن معاصر، پیش از آن که فاجعهی زیستبومی به اوج برسد، برای کشور خود چارهگری کنیم.
در تاریخ معاصر، ایران همیشه کشوری متصل به فرهنگ شکوفا شده در غرب بوده است. ما گفتوگوی فرهنگها نداریم چرا که مساله فرهنگ برای بافرهنگهای ایرانی حل است و همهی جهان پیشرو توسط فرهنگ واحد مدرن نمایندگی میشود. نیروهای پیشرو ایران برای احیاء دوستی و همکاری و اشتراک منافع همه جانبه با غرب، به شکل مسالمتآمیز، تلاش میکنند. نیروهای جمهوریخواه و دموکرات ایران در فضای جامعهی مدرن نفس میکشند. آنها مدافع و گسترندهی این فرهنگ هستند. ما میخواهیم به شکل مسالمت آمیز ایران به جامعهی جهانی و به جامعهی مدرن بازگردد.
مغرضانی هستند که قصد خیانت به دموکراسی غرب از طریق تحریک آمریکا و دیگران به تعرض به کشور ما را دارند. اینان نیز بخشی از نیروهای نارشدیافته جامعهی ایرانی هستند. دوستی را نمیتوان با روشهای دشمنانه بدست آورد. احیاء و کسب دوستی نیازمند کاربست روشهای دوستانه در قبال مرم است. نیروی دموکرات ایران برآن است که به گونه مسالمتآمیز و از طریق بازسازی نظام سیاسی و زندگی سیاسی در ایران دوستی و همکاری و اشتراک منافع با جهان را تأمین کند.
تهدیدکنندگان ایران به جنگ و تهاجم، هم علیه ایران و همه علیه کشور خود اقدام میکنند. ما نمیخواهیم خلع سلاح و مغلوب و مجبور به حل مسایل با آمریکا باشیم. ما آزادانه و آگاهانه میخواهیم این مساله حل شود. از این رو، اصلاح و نفی برجام مخل منافع ایران و جهان است. یک مانع تازه بر سر تلاش دموکراتیک مردم ما برای حل مجموع مسایل است. یک آموزش هولناک از پوکی قراردادها و مقاوله نامه های بینالمللی است.
برای اکثر ایرانیان اجرای کامل برجام لازم و اصلاح و تغییر و انکار آن غیرقابل قبول است. رژیم ایران بپذیرد میهندوستان ایران نخواهند پذیرفت. ارتجاع حاکم بر ایران اجازه و جرئت ندارد که وارد مذاکره برای خلع سلاح کشور ما از طریق اصلاح و تغییر برجام شود. برجام نیازی به اصلاح ندارد. مخالفان برجام نیازمند اصلاح هستند.
■ حکومت ایران برای دفاع از خود نیازی به موشک های با برد دو هزار کیلومتر ندارد و اگر این حکومت پای خود را از درگیری های منطقه ای مانند سوریه و یمن بیرون بکشد کشورهای دیگر قصد حمله نظامی به ایران را نخواهند کرد. خلع سلاح زمانی مطرح است که یک دولت اهداف تعرضی و دخالت جویانه داشته باشد. برای مثال آلمان که پس از شکست در جنگ جهانی دوم خلع سلاح شد و اجازه تولید سلاحهای جنگی نیافت. شما دو موضوع متفاوت را در کنار هم گذاشتهاید اما نتیجه واحد گرفتهاید. برجام قطعا نباید لغو شود اما فشار بر جمهوری اسلامی برای عدم دخالت در منطقه راه کاملا درستی است و ایرانیان وطن دوست و ملی نیز باید از آن حمایت کنند.
راه رشد و سرفرازی ملت ایران از طریق استراتژی نظامی و تبدیل شدن به یک قدرت نظامی در منطقه نمی گذرد. این استراتژی دور باطلی است که عواقب آن فقط نصیب مردم می شوند مانند اتحاد شوروی سابق و یا کره شمالی امروز.
شما به جای این استراتژی به غایت خانمان برانداز چه راه حلی پیشنهاد میکنید؟ آیا فکر نمیکنید که شما دو موضوع برجام و فشار بر جمهوری اسلامی برای عدم دخالت در منطقه را با هم قاطی کردهاید؟
حمید آقایی
■ مقالهای بیاندازه جالب و معقول، خواندنش را به همه دوستان توصیه میکنم .کاش بزبان انگلیسی هم بود.
فرزاد
■ یکی از بهترین مقالههایی بود که من در سختترین شرایط بحرانی کشور ما در عرصه جهانی؛ و تهدید لغو برجام که مسبب و بانی اصلی آن نه ج.ا؛ بلکه دولت ترامپ میباشد را خواندم. مقاله عمیقا توافق برجام را به سود کشور ما و منطقه و درخدمت صلح جهانی مورد تأکید قرار دارد. خروج از برجام و یا وادار کردن ج.ا به تسلیم منافع ملی، کشورما را با خطر فرو پاشی مواجه خواهد کرد. آیا هر آنچه که به زیان و یا علیه ج.ا انجام گیرد؛ لزوما به سود کشور و ملت ماست؟ پاسخ من منفی است.
زرگریان
■ دوست گرامی آقای آقایی!
این نوشته من از آن دست سیاستپردازی ها است که توضیح هدف درونی آن هدف برونی آن را نقض میکند. در شطرنج در حال بازی توضیح این که من چرا فلان مهره را به فلان خانه راندم نافی تلاشهای من است. امیدوارم با شم سیاسی خودتان منظور مرا دریابید و برداشت خودتان را مثل من توضیح ندهید.
با سپاس / ممبینی
■ جمهوری اسلامی اگر خودرا یک رژیم مردم سالار می داند، باید در اسرع وقت و به نمایندگی از همه مردم ایران اعلام کند که آماده مذاکره در باره همه مشکلات فی مابین دو کشور ایران و آمریکاست. باید با این اقدام دولت آمریکا را خلع سلاح کند. جناب ممبینی باید به یاد بیآورند که این رژیم برآمده از انقلاب ۵۷ بود که در ۱۳۵۸ سفارت آمریکا را تسخیر کرد، دست به گرونگیری ۴۴۴ روزه زد و... در یک کلام به آمریکا اعلام جنگ داد. من و شما و خیلیهای دیگر، متاسفانه، با این حرکت بسیار نابخردانه، مستقیم و غیرمستقیم، همنوایی کردیم و رژیم اسلامی به پشتوانه همان حمایت اولیه اکثریت مردم به این جنگ بیهوده و خائنانه سراسر زیانبار ادامه داده است.... و اکنون باید از بادی که کاشته(و کاشتیم)، توفان درو کند(و کنیم). با آه و ناله و نفرین کاری از پیش نمی بریم. کل جامعه سیاسی ۱۰۰ ساله اخیر ایران، یعنی سلطنت-مشروطه خواهان، ملیون مذهبی و غیر مذهبی و چپها در این میانه مقصر و گناهکاریم و به دلیل همین بیخردی و ناآگاهی و بیعملی ما بوده است که قدرت سیاسی ایران به دست مشتی جاهل قرون وسطایی خشن و راس آن روحانیت مرتجع افتاده است. خود کرده را تدبیر نیست. تردید ندارم که حتا اگر از این پیچ تند هم گذر کنیم و خطر حمله خارجی فروکش کند، اگر معجزهای رخ ندهد ادامه حکومت جمهوری اسلامی ایران را به ورطه تلاشی و فروپاشی همه جانبه(اجتماعی، ملی، زیست محیطی و ...) خواهد افکند. دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد. بیش از این خودرا فریب ندهیم.
شاهین خسروی
■ پاسخ به آقای حمید آقایی:
آقای آقایی گرامی! شما نوشتهاید: «حکومت ایران برای دفاع از خود نیازی به موشکهای با برد دو هزار کیلومتر ندارد و اگر این حکومت پای خود را از درگیریهای منطقهای مانند سوریه و یمن بیرون بکشد کشورهای دیگر قصد حمله نظامی به ایران را نخواهند کرد»
جناب! مشکل من با نگاه دوستانی مثل شما بنیادی است. شما نمیخواهید رژیم را تفکیک کنید از نیروی دفاعی کشور. اگر با رژیمی موافق باشید برای کشور قائل به نیروی دفاعی میشوید٬ اگر نه برای آن خط دفاعی میکشید.
مشکل این دیدگاه برای من حل نشدنی است چون یک مساله چهل ساله است. تقریبا تمام جنبشهای دهه ۴۰ و ۵۰ همینگونه فکر میکردند. آنها همه چیز را فقط طبقاتی و مبارزاتی میدیدند. تا جایی که سازمان پیکار شرکت در دفاع را رد میکرد. من تفکیک میکنم رژیم و مبارزه با آن را با نیاز یک کشور به پدافند کافی ملی. در زمان شاه نیز همین نظر را داشتم.
میگویید که اگر از یمن و سوریه و غیره بیرون بیایند کسی حمله نمیکند. چرا به لیبی و عراق و سوریه حمله شد؟ کجا را فتح کرده بودند؟ جنگ عراق چه؟
دوست گرامی٬ در ضرورت بیرون آمدن از آن مناطق با شما همنظر هستم. امریست فوری. اما این که دیگران تعرض نمیکنند نه. نظر شما را نمیپذیرم. مشکل در جای دیگریست از دید من. ایران در نتیجه انقلاب از یک متحد به یک متخاصم برای غرب بدل شد. این یک امتیاز بزرگ برای دشمنان اصلی آمریکا یعنی روسیه و چین بوده است. تغییر وضعیت ایران از حامی محور شرق به حامی محور غرب جزء مهمی از استراتژی آمریکا ست. بحث دیگری هم بود یا هست که چرا روسیه به سوی غرب جلب نشود و شرق واقعی آماج نباشد. در فیلم آینده نگری نوستراداموس توسط اورسون وللز همین ایده به دقت طرح شد و با جلب روسیه به محور غرب مشکل خاورماینه به رهبری ایران با موفقیت حل میشود.
ایران نمیتواند بدون حل مشکل خود با آمریکا به امنیت و پیشرفت دست یابد. ما میخواهیم که این مشکل حل شود. میخواهیم دوست آمریکا و مشترکالمنافع با غرب باشیم. اما این رژیم منافعش در ستیزه با غرب است. لذا با هزار بار اصلاح برجام هم کاری پیش نمیرود. در عوض کشور ما امتیاز از دست میدهد. پایگاه های هستهای در هم کوبیده خواهند شد و بسیاری از موسسات و شاید بسی بیش از آن٬ اگر که این رژیم تبدیل نشود. ایران یک راه حل اصلی بیشتر ندارد. لغو حکومت دینی و بازگشت به مسیر عادی پیشین. روی کار آمدن نظامی که دوست و شریک منافع غرب باشد. رژیمی که شاخ آمریکا را رها کند و پستان شیرش را بگیرد. این تنها راه علاج ماست. برای چین هم همینگونه بود و برای خیلیهای دیگر. جز این فقط به سوی فقر و نابودی میرویم. از این رو٬ من دو مساله لغو حکومت دینی و دعوت غرب به آرامش در مقابل ایران برای حل مسالمتآمیز مسایل را همیشه پیش میبرم. کسانی مثل مجاهدین میخواهند آمریکا را به اعمال خشونت ترغیب کنند. اما آنها از این تلاش خود زیان میبینند.
در پایان٬ اگر نظر ترامپ در مورد بازرسی همیشگی و بدون اخطار پایگاههای عمدهی نظامی ایران پیش برود این امتیاز در جمهوری مورد علاقه شما پس گرفته نخواهد شد و ایران مثل ژاپن و کره و عراق و لیبی و مصر همیشه دفاعاش یک دفاع باز و افشا شده و دیکته شده خواهد بود و مثل مغلوبان با آن رفتار خواهد شد. مثل مصر که شمار سربازانش در صحرای سینا از عدهی معدودی نباید بیشتر باشد٬ در حالی که آنجا سرزمین مصر است. میزان تحقیر مصر حیرتانگیز است. در عین حال٬ امکانی هم برای رشد مصر نیست٬ چرا که کارخانه ویرانگر برادران اسلامی آنجا هم در کار است. هیچ امتیاز دفاعی گرفته شده پس داده نمیشود.
هفتاد سال پس از جنگ جهانی کماکان ژاپن در سیاستگذاری دفاعی یک کشور اشغال شده است. ما باید مشکل رابطه با آمریکا را به گونه ای حل کنیم که شرایط یک کشور مغلوب در جنگ به ما تحمیل نشود. دوستانه دوست شویم. بحث من بحث سیاست حرفهای است نه کشاکشهای گروهی و جریانی.
با سپاس از توجه شما / امیر ممبینی
■ با درود بر ایران امروزیها؛ آقای امیر ممبینی درود بر شما! احتمالا این نوشته شما ساعاتی قبل از خروج ترامپ از برجام باشد. اگر هست قوه تحلیلی شما قابل ارج بوده و دفاع تمام قدتان از ایران سند ماندگار دفاع از کشور است. اینکه بر اصلاح نظر مخالفان تاکید داری و نه اصلاح برجام شکی نیست. چند دقیقه پیش از این کامنت گزارشگر رادیو تلویزیون سوئد در خاور میانه گفت: خویشتن داریهای حکومت اسلامی ایران نسبت به حملات اسرائیل در سوریه و کشتن نیروهای نظامی ایران نشان میدهد که ایران برای حفظ و بقای فرجام بیش از ترامپ و نتانیاهو احساس مسئولیت نشان داده است و وار این ماجراجوئی ها فاصله میگیرد. باید توجه کرد که جمهوری اسلامی در مورد یک مسئله حیاتی در مصاف با ترامپ موفق عمل کند و نه اسیر تحریکات ترامپ و نتانیاهو و محمد بن سلطان شد و نه اجازه میدانداری به تندروهای داخل داد.
یاشار
■ یاشار گرامی!
نوشته من چند روز قبل از آن در ۵ ماه می نوشته شد. موضع سه کشور اروپای غربی بسیار مثبت است. اما حدس من این است که آنها پس از مدتی وارد پروسه اقناع آمریکا خواهند شد و در این راستا همان پیشنهادهای ترامپ را روی میز خواهند گذاشت. از پیشنهادهای ترامپ یکی خواست مردم ایران هم هست. پایان سرمایه گذاری نظامی ایران روی سوریه و حزب الله و حماس و خلاص شدن ایران از شر مشکل سوریه و فلسطین. از دهه چهل تا کنون مساله فلسطین برای ما فقط شر و انحراف تولید کرد. چه در رابطه با جنبشهای چریکی و چه در رابطه با جنبش خمینی. اما پیشنهادهای دیگر ترامپ٬ خاصه کاهش برد موشکهای ایران تا طول مرز ها و بازدید از پیش تعیین نشده از مراکز نظامی ایران در واقع تحمیلات یک پیروزمند جنگ به یک کشور مغلوب هستند. یعنی ما وضعیت ژاپن و کره پس از جنگ را پیدا میکنیم. قبل از این که این درندگان چنین تحقیری را به ایران تحمیل کنند باید تکلیف نظام ولایت فقیه روشن شود و حکومت دینی لغو گردد وگرنه روزگار ایران سیاه خواهد شد. هر امتیازی اینان از حکومت آخوندک ها بگیرند با هر رژیم دیگری پس داده نخواهد شد. این یک امر صد در صد است. مصری ها این همه سال پس از جنگ ۶ روزه و علیرغم رابطه خوبشان با آمریکا و اسرائیل شرایط یک کشور مغلوب را دارند و در صحرای سینا که خاک مصر است اگر اشتباه نکنم بیش از ١۶۰۰۰ سرباز نمیتوانند داشته باشند و هیچگونه سلاح با برد فرامرزی هم نمیتوانند در آنجا و در خود مصر داشته باشند.
ما در وضعیت بسیار خطرناکی قرار داریم. باید دولتی زمام امور را به موقع به دست بگیرد که آمریکا نیازمند تحمیل شرایط شکست به ایران نباشد. متأسفانه اصلاح طلبان اسلامی و متحدن سکولار آنها نسبت به رژیم آخوندها خوشبین هستند و فکر میکنند مثلا با اصلاحطلبان میتوانند مسایل را حل کنند. اما این از دید من توهم است. اصلا این شر را خود اصلاحطلبان اسلامی درست کردند. تأسیسات اتمی در زمان رفسنجانی و زیر نظر او بسط پیدا کرد٬ فاش شدن این فعالیت های هستهای و قصد حکومت توسط خاتمی و در جریان تبریک او به پاکستان به خاطر تجهیز به بمب اتمی صورت گرفت٬ و در زمان احمدینژاد نیز برخی از سران سبز مثل موسوی با عقب نشینی بر سر این تأسیسات مخالفت کردند.
تاکنون تنها پیشنهاد واقعبینانه و منطبق با شرایط که بوی سیاست مدرن میداد پیشنها روحانی و ظریف برای برجام دوم بود. اگر آنها میتوانستند سیاست برجام دو را با آزادی پیش ببرند احتمال حرکت به سوی حل مسایل وجود داشت. بدون حذف ولایت فقیه و دولت در آفتاب خامنه ای٬ چیزی جز بن بست نخواهد بود.
امیر ممبینی
■ مقالهای بسیار با ارزش و نادر. ممنون از این نوشته که بر دل مینشیند. امثال ترامپها بر روی خون ملتها زندگی میکنند. لینک زیر را توصیه میکنم ببینید. بخشی که در رابطه باایران است.
https://www.democracynow.org/2018/5/9/trump_pulls_united_states_out_of
■ مقاله جالبی بود. اگر چه با تمام نظرات نویسنده موافق نیستم. اشتراک منافع با جهان شعار خوبی است ولی ایده آل گرایانه. یعنی اگر چه باید به دنبال آن بود ولی باید دانست که واقعیت موجود جهان فاصله زیادی از آن دارد. یکی از اصول اساسی فرهنگ سرمایه داری غالب بر جهان، اعتقاد به محدودیت منابع است. و تفاهم موجود در نظام سرمایه داری، بر اساس تضاد منافع ناشی از اعتقاد به این اصل شکل گرفته. همانگونه که گرگهای گرسنه، که در شبهای سرد زمستان با یک چشم باز می خوابند، به تفاهم رسیده اند. تفاهمی که منجر به طبقه بندی کشورها می شود و از دلایل اصلی شکل گیری قانون جنگلی است که نویسنده به آن اشاره می کند. دقیقا همین طبقه بندی است که باعث می شود اروپای دموکرات (درجه ۲) توسط آقای ترامپ و متحدان (درجه ۱) تحقیر شود. در این طبقه بندی کشورهایی چون ایران به هیچ وجه جایگاهی بهتر از درجه 3 بودن پیدا نخواهند کرد. برخورد تحقیرآمیز ترامپ با ولیعهد عربستان، در ویدیو فروش سلاح، مثالی برای وجود اعتقاد به این طبقه بندی است.
کاوه استرآبادی
■ آقای یاشار محترم و دوستان ایران امروز ، چند روز پیش قبل از اینکه پرزیدنت ترامپ، خروج از برجام را اعلام کند. نگارنده در صفحه فیس بوکی یکی از دوستان این یادداشت را زیر استاتوس مورخ ۸ ماه مه او نوشتم: «همین چند دقیقه پیش گزارشگر رادیو تلویزیون سوئد در خاور میانه گفت: خویشتنداریهای حکومت اسلامی ایران نسبت به حملات اسرائیل در سوریه و کشتن نیروهای نظامی ایران نشان میدهد که ایران برای حفظ و بقای فرجام بیش از ترامپ و نتانیاهو احساس مسئولیت نشان داده است و از این ماجرا جوئی ها فاصله میگیرد»
آقای یاشار یادداشت نگارنده را کپی کرده و بدون اینکه منبع آنرا ذکر کند با اسم «یاشار» در اینجا گذ اشته است. ایشان فرض را گذاشته که مطلب نگارنده ۱۰۰ در صد درست بوده است که از این حیث نیز قابل انتقاد است. متاسفانه این کار آقای یاشار در بین دوستان سوء تفاهم ایجاد کرده و دوستان ۵۰ سال مبارزاتی نگارنده فکر کردند که نگارنده با اسامی مختلف یادداشت می نویسم. بههر صورت مجبور شدم که بدینوسیله اعلام کنم که نگارنده با نام یاشار هرگز در این صفحه یادداشت ننوشتهام.
با تشکر فبلی از ایران امروز / محسن کوشا