آن چه که نمایندگان منتخب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی از شورای شهر پایتخت خواستهاند، تا به جای محمدعلی نجفی که زیرفشارهای فوق تحمل جریانها مافوق قدرت قانون مجبور به کناره گیری شد، فردی «مقتدر، اصلاحطلب و فسادستیز» را برای شهرداری برگزیند، امری ست لازم. اما باید دید امکانپذیر هم هست یا نه!
این نظر هم حرف درستی ست که برگزیدگان شهروندان تهرانی در شورای شهر نباید به رای موکلان خود پشت کنند و برای کسب پستی جدیدتر، مقامی بالاتر، صندلیای بزرگتر و امکاناتی بیشتر، جای خود را به افرادی بدهند که رای یک پارچه به لیستی واحد، با هدف نفی و حذف آنها به صندوقهای انتخاباتی ریخته شد.
طبیعی ست که این حرف در مورد نمایندگان مردم در مجلس نیز صدق میکند و آنها به مراتبی بالاتر نباید ترک پست کنند و کرسی سبز میدان بهارستان را برای صندلی سیاه خیابان بهشت ترک کنند.
و از آن مهمتر، استعفای شهرداران شهرهای دیگر است برای کسب مقام شهرداری پایتخت. چه دلیلی دارد که موفقیت نسبی در یک شهر دلیل موفقیت در تهران باشد که بسیار سیاسیتر است و مدیریت آن سختتر و فشارها چندین برابر!
اگر این نکات منطقی باشد دیگر نه جایی برای تغییر مکان محمدرضا عارف میماند و نه محسن هاشمی و نه به عنوان مثال شهرداران مشهد و اصفهان و تبریز و...
در نتیجه بسیاری از أسامی مندرج در لیستهای گوناکون، مطرح در پچ پچهای مردم و در دل شایعههای مطبوعاتی خط خواهند خورد و افراد جدید جایگزین آنها خواهند شد که تا کنون حتی نامشان به دلائل گوناگون بر سر زبانها نبوده است.
شاید این پرسش مطرح شود که در این صورت در کشوری که معروف است به «قحط الرجال» چگونه میتوان برای پایتخت شهرداری پیدا کرد «مقتدر، اصلاحطلب، فساد ستیز و دارای تجربه اجرایی همراه با توان و تعامل بالا با نهادهای مختلف»؟
پیش از ارائه پاسخ به این پرسش لازم است این نکته روشن شود که در دنیای کنونی «مدیریت» یک فن و قابلیت عام است نه یک تخصص خاص برای ادارهی یک محل مخصوص. به این دلیل است که اکنون دیگر ضرورتی دیده نمیشود که مدیر یک بیمارستان فوق تخصصی حتما حاذقترین پزشک آن رشته باشد یا حتی پزشک!
این وضعیت برای تصدی پستهای سیاسی بالا چون وزارت، یا شهرداری ، فرمانداری و ... هم حاکم است. به همین دلیل است که در کشورهای پیشرفته یک فرد با دانش علمی خاص و تجربی عملی مشخص بر صندلی وزارت خانههای گوناگون که گاه سنخیتی نیز با یکدیگر ندارند - به عنوان مثال وزارت دفاع و وزارت خارجه - مینشیند و در هر دو یا چند جایگاه هم موفقیتهای فراوان کسب میکند.
این مقدمه را بیان کردم تا پاسخ آن پرسش با پیشنهاد احتمالا عجیب من برای شهردار محتمل تهران بهتر جا بیفتد. البته شنیدن نام این فرد شاید خیلیها را شوکه کند، همانگونه که در نشستی کوچک و در میان جمعی محدود این اتفاق افتاد و حرکتی سیاسی با هدف خاص ارزیابی شد تا اقدامی عملی. البته خود فرد مورد نظر نیز با شگفتی با این مساله برخورد کرد و هیچ رغبتی برای کسب این مقام از خود نشان نداد!
به هر حال وظیفهی افرادی چون من طرح موضوع است و دادن پیشنهاد، شاید هم عجیب.
با این باور، در وضعیت خاص جامعه و اوضاع حاکم بر تهران و با نیم نگاهی به انتخاباتهای ملی پیش رو، از معدود افرادی که واجد تمام شرایط فوق باشد، علاوه بر آن دندهاش پهن باشد و چوب خورش ملس، «مصطفی تاجزاده» است که هم بابت اصلاحات و جنبش سبز هزینه داده و زندان کشیده؛ هم دانش سیاسی اثربخش دارد و هم تجربهی مدیریتی اثرگذار؛ و البته دشمنان بسیار هم ، در هستهی سخت قدرت!