ارزش بالای مواضع انتقادی تاجزاده در ارتباط با علی خامنهای، در طرح به موقع آنها و استراتژیکی بودن مسائل و مطالبی ست که در رابطه با اصل ولایت فقیه مطرح میکند. در واقع او و اصلاحطلبان موثری مثل ابوالفضل قدیانی با انتقادات تند و علنی از علی خامنهای، به دورهی تعارف با «آقا» دارند پایان میدهند و آرام آرام روشن میسازند که مانع اصلی در راه آزادی و ترقی و توسعهی ایران، شخص علی خامنهای و نهادهای تحت امر اوست؛ یعنی تا دم و دستگاه ولایت فقیه برپاست و خامنهای در قدرت و حکومت است، از اجرای اصلاحات دموکراتیکی که سیستم استبدادی فعلی را هدف قرار دهد، جلوگیری خواهد کرد که فعلاً هم دارد ممانعت میکند.
در حقیقت اصلاحاتی هم که تا کنون صورت گرفته گرچه موثر و ضروری بودند اما در زمینهی رفتاری و کارکردی بودند یعنی به تغییرات ساختاری در نظامی که برمحور سلطه و قدرت مطلقهی ولی فقیه میگردد، منجر نشدند؛ ازینروست که حجاریان با درک درستی که از واقعیات امروزی ایران دارد، ضرورت اصلاح در اصلاحات را طرح میکند و از ترکیب چند ایدهٔ سیاسی: «کمی سکولاریزم کمی جمهوریت و کمی ایرانیت» برای پیشبرد اصلاحات حرف میزند، و متفکری مثل سروش، در تحلیلی درخشان از جنبش عظیم دیماه گذشته، با اشاره به اینکه فقهای حاکم بر ایران، حکومت با روش استبدادی را تکلیف شرعی خود تلقی میکنند و آن را ترک نخواهند کرد، به سران و عناصر موثر در رفرم و اصلاحات پیشنهاد میدهد که خط سومی را شکل بدهند، و با شجاعت و قاطعیت، در جهت تغییر ساختار استبدادی این نظام بکوشند!
حال بر این موضعگیری تازهٔ سطوح بالای حرکت اصلاحطلبی و روشنفکری دینی، اگر اعتراضات جدّی و علنی سطوح پائینتر را - علیه علی خامنهای و نهادهای تحت امر او - نیز بیفزائیم، میتوانیم بگوئیم که: عصر «رهبر با بصیرت» جداً به پایان رسیده، یعنی عناصر موثری از اصلاحطلبان نیز مثل اکثریت ملت ایران، به دورهی تعارف با «حضرت آقا» نقطه پایان گذاشته و به این نتیجه رسیدهاند که رهایی از این وضع اسفبار ملی، در گرو صاف کردن حسابها با خود آقای خامنهای، و کنار گذاشتن دستگاه ولایت فقیه است؛ یعنی هر اصلاحی در هر بخشی از امور لشکری و کشوری یا اقتصادی و اجتماعی مملکت بخواهد صورت بگیرد باید از «بیت رهبری» شروع شود که سر نخ همهی امور آنجاست!
اگر فساد و دزدی و غارت دارائی ملی مهمترین مشکل مملکت است، باید از دربار«آقا» آغاز کرد که پناهگاه غارتگران اموال عمومی همانجاست...
اگر اصلاحطلبانی، فساد قضائی را بدترین مشکل و مصیبت مملکت تلقی میکنند و اصلاح دستگاه قضائی فاسد، بدنام و ظالم این «نظام» را مدّ نظر دارند، باز، همه چیز به شخص علی خامنهای برمیگردد که ظاهر و باطن قوهٔ قضائیه از آن او، و دربست در اختیار عوامل اوست ...
اگر شورای نگهبان و ائمهی جمعه و مسولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی را مشکل عمده مملکت تلقی میکنیم، اینها هم که منصوبین «رهبر معظم» و مجریان منویّات ویاند؛ خیر، میگید این دخالتهای سران و سرهنگان سپاه و بسیج یا دستگاه امنیتی در امور مختلف مملکتی است که اوضاع را چنین آشفته کرده، اینها هم که گارد ویژهی آقای خامنهای و گوش به فرمان ایشاناند. پس بهجای پریدن به سپاه و بسیج و دستگاه قضائی یا حمله به شورای نگهبان، باید گریبان خود «آقا» را گرفت که فرمانده و بالاسر همهی اینهاست!
وااسفا که هنوز هستند تنی چند از اصلاحطلبان حتی «روشنفکران» که میگویند: «در شرائطی که دونالد ترامپ، لغو برجام را هدف مهم خود بیان کرده، و متحد با بن سلمان و نتانیاهو هر روز ایران را تهدید میکند و قصد تضعیف و تجزیه کشور ما را دارد، نباید مسئلهٔ ولایت فقیه را مطرح کرد، نباید به خامنهای چیزی گفت، نباید از اصلاح ساختاری نظام فعلاً حرفی زد... که ترامپ را جریتر و ایران را تضعیف میکند...»
عجبا این مصلحان میهندوست، آیا نمیدانند که این پاسدارها و ائمه جمعه و جمع تحت فرمان خود آقای خامنهای بودند که حمله به برجام را آغاز کردند، این دلواپسان و نهادهای تحت امر ولی فقیه بودند که برای پیروزی ترامپ لحظه شماری میکردند، اینها بودند که از ترامپ خواستند دفتر برجام را پاره کند، عوامل آقا بودند که سفارت آتش زدند و سعودی را بر کرسی مظلومیت و حقانیت نشاندند، علمالهدی و حسین شریعتمداری و جنتی و نقدی و مصباح و مصباحیه و «صدا وسیما» ... بودند که همصدا با نتانیاهو، حسن روحانی را زیر ضربه گرفتند و ضعیفش کردند. فردای برجام بود که موشک مرگ بر اسرائیل هوا کردند تا از موضوع هستهای خلاص نشده، درگیر مشکل موشک بشویم و قس علیهذا...
باری منشأ اصلی مشکلات و درد و رنج جامعهٔ ما، در حکومت استبدادی شخصی است که صاحب قدرت مطلقه، یعنی همه کاره است، هر کاری میکند به کسی حساب پس نمیدهد، زیرا حکم خود را خدائی و برتر از اصول قانون اساسیای میداند که به آن قسم خورده است. نتیجه اینکه آزادی و ترقی و دمکراتیزاسیون و حفظ تمامیت ارضی ایران، بسته به رهایی از استبدادی است که علی خامنهای و عواملش، بر دولت و ملت ایران، تحمیل کردهاند!
آری اصلاحطلبانی که تعارف را کنار گذاشته برای اصلاح ساختاری نظام مبارزه میکنند، اگر در مسیری که انتخاب کردند پایدار باشند، در آیندهای نه چندان دور به صدای اعتراض و امید همهٔ مردم ایران تبدیل خواهند شد.
محمد ارسی، تگزاس
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
■ درود به ارسی عزیز ،کاش این مقاله شما را قبل از همه آقای خاتمی بخواند. مملکت که مال یک نفر نیست، ۸۱ ملیون نفر صاحب این مملکت هستند، ما نمیتوانیم بنشینیم و صاحب تلاشی کشورمان باشیم دوره تعارف بسر آمده و زمانی هم برایمان نمانده. دریغ اگر خاتمی از نوشتن یک نامه سرگشاده نه به (مقام معظم رهبری) بلکه به (آقای خامنهای) استنکاف بورزد. خامنهای دیگر لیاقت رهبری حقیر مردم را هم ندارد. روح قانون اساسی مغایر سلطه یک فرد بر جامعه است، مهم نیست که در آن چه نوشته شده باشد، بگذریم از آن که این هیولا حتی همین قانون اساسی را هم زیر پا میگذارد.
الماسی
■ درود بر شما آقای ارسی گرامی
تحلیلتان طبق معمول وزین و درست است. فقط نکتهای را اضافه کنم و آن اینکه متاسفانه جریان احمدینژاد هم با پوشیدن لباس مخالفت و فریاد آی دزد آی دزد، بدنبال سوار شدن بر موج شرایط است. حتما شنیدهاید سیصد نفر از بسیجیهای وابسته به این جریان نامهای خطاب به خامنهای نوشتهاند که به نوعی ادبیات مخالفین جمهوری اسلامیست. این جریان به دو دلیل خطرناک است، اول اینکه سازمان یافته است و جای پای محکمی در حاکمیت دارد و به همین دلیل پول و امکانات دارد و دوم اینکه متاسفانه در بین اقشار کم سواد و بیسواد پایگاهی در خور اعتنا دارد. این جریان میتواند نقش اسب تروا را در شرایط خاصی بازی کرده و به روند حرکت مرد ضربه بزند.
با درود / ر-ب
■ با درود بی پایان به اندیشمند بزرگ جناب ارسی عزیز
اینجانب دیرگاهی است که مقالات خردمندانه شما را دنبال میکنم. متأسفانه مقالات استراتژیک شما چه در رابطه با عادی سازی روابط با اسرائیل و مقالات اخیر در مورد هدف گرفتن ولی فقیه از طرف جامعه سیاسی برون مرزی ایران درک نشدهاند. اینجانب صد در صد با مواضع حضرتعالی در اینکه مسبب تمامی بدبختی های ایران شخص علی خامنهای است بیهیچ شک و تردیدی موافقم. تمام حملات باید روی این شخص متمرکز شود و حملات روی اشخاص و مقامات منصوب او بیهوده و بیحاصل است.
■ آقای ارسی گرامی، با سپاس از مقاله بسیار روشنگرانه. متاسفانه آنقدر تعارفات و ملاحظات سیاستمدارانه را ادامه دادند كه صدای پای «رئیس جمهور نظامی» به گوش میرسد. به امید انكه روزی فرهنگ تعارفات سیاسی - اجتماعی، از بین برود و جامعه و مردم روراستتر باشند. حال باید منتظر وقایع تاریخی دگرگونهای باشیم.
پایدار باشید. ح.
■ جناب ارسی عزیز: با تفسیر شما از تحولات اخیر در جریان اصلاح طلبی در ایران کاملا موافقم.
موفق باشید / صدری