مردم ایران خواهان تغییرند. ادامهٔ حکومت جمهوری اسلامی نه ممکن است و نه به سود منافعِ دراز مدتِ مردم ایران. این سیستم کار نکرده و نخواهد کرد. قریب به چهار دهه تجربۀ حکومت اسلامی و دو دهه وعدههای بیثمر «اصلاح نظام» اکثریت بزرگی از جامعه ر ا به این نتیجه رسانده است که نظام کنونی نه تنها نمیتواند خواستها و نیازمندیهای جامعۀ امروز ایران را برآورده کند، بلکه به دلیل ایجاد تنشهای داخلی و خارجی، از جمله دامن زدن به تنشهای شیعی – سنی، کشور را به آستانهٔ خطرناک جنگ و ویرانی میکشاند.
جامعه در مسیرغیر قابل برگشتی قرار گرفته است. اقتصاد در آستانهٔ بحرانی جدی است. کاربرد شیوههای امنیتی – نظامی تنها وضعیت را وخیمتر خواهد کرد. شکاف فقر و ثروت، بیکاری، تورم، ورشکستگی بانکها، بدهی دولت، ازدست رفتن ارزش پول، فساد گستردهٔ حکومتی، دزدی، بیاخلاقی، دروغگویی، عوامفریبی، فربه کردن نهادهای مذهبی، به جای ایجاد مدرسه برای کودکان و آموزش حرفهای جوانان، رانت خواری، هزینه کردن ثروت ملی در سوریه، لبنان و غیره به جای توسعه و پیشرفت کشور شکاف عمیق و ترمیمناپذیری میان حکومت و مردم ایجاد کرده است.
در چهار دههٔ گذشته با رشد اقتصاد و تکنولوژیِ نوین بسیاری از کشورهای درحال توسعه با بهرهگیری از امکانات جهانی و برقراری رابطهٔ عادی ودوستانه با غرب و استفاده از سرمایه، تکنولوژی و بازار آنها، توانستهاند خود را از «عقبماندگی جهان سومی» برهانند. برای نمونه ایران را با کره جنوبی، سنگاپورو چین مقایسه کنید. اما درست درهمین چهار دهه جمهوری اسلامی با دشمنی با غرب و انزواطلبی، تهدید و سیاست صدور انقلاب، ایران را از امکانات توسعه و پیشرفت محروم کرده است. «فرار مغزها»، یعنی از دست رفتنِ بزرگترین سرمایهٔ مورد نیز جامعه در نبود آزادی و ادامهٔ اختناق در چنین دوره ای رخ داده است.
جامعه بیش از این توان تحمل تبعیض علیه حقوق زنان، و اقلیتهای قومی، و دینی ونقض حقوق بشر را ندارد. جان زندانیان سیاسی در خطر است. دستگاه قضایی – نظامی – امنیتی جمهوری اسلامی برای ایجاد ترس و وحشت به سیاست دستگیری فعالان سیاسی و مدنی و چنان که به نظر می رسد شکنجهٔ آنها تا حد مرگ زیر پوشش «خود کشی» ادامه میدهد. حکومت هیچ صدایی جز صدای تبعییت را تحمل نمیکند. کسانی که به آزادی و دمکراسی و رعایت کامل حقوق بشر اعتقاد دارند لازم است برای ساخت این ارزشها و ایجاد همبستگی به یکدیگر یاری رسانند و هوای همدیگر را داشته باشند.
دو راه در پیش است. یا حکومتگران با شناخت از وضعیت وخیم کنونی، خواست بخش بزرگی از جامعه، یعنی برگزاری رفراندوم آزاد با نظارت سازمان ملل متحد به عنوان حق مسلم مردم ایران را می پذیرند، و یا ایران را با آیندهای ناروشن روبهرو خواهند کرد. منافع مردم ایران در تغییر با هزینهٔ کم با انجام یک رفراندوم آزاد، به عنوان نخستین گام تغییر، بدون وارد شدن به فازهای خطرناک درگیریهای نظامی و از هم پاشیدن جامعه است. برگزاری رفراندوم به عنوان یک راه حل اصولی و دمکراتیک و خالی از خشونت با پشتیبانی بینالمللی بارها توسط افراد و گروهها مطرح شده است. اکنون با توجه به گسترش اعتراضات خیابانی، و ناتوانی نظام در پاسخگویی به خواست های مردم، پانزده تن از افراد شناخته شده و معتمد مردم در پیگیری انجام این رسالت پیشگام شدهاند. بهجاست تمام کسانی که به ضرورت تغییروضعیت حاکم به شیوهای خالی از خشونت اعتقاد دارند به این کارزار بپیوندند. پشتیبانی از بیانیهٔ رفراندوم اقدام مثبتی است که میتواند به روند صلحآمیز تغییر وضعیت نا بهسامان کنونی یاری رساند. به آن بپیوندیم.