حقایق سیاسی مشخصی در صحنه سیاسی ایران جریان دارد که بهنظر میرسد فعالین و احزاب سیاسی یا در نظر نمیگیرند، یا اینکه اگر هم توجه دارند، جرئت و شجاعت بیان آن و ملحوظ کردنش در روند آتی سمتگیریهای سیاسی را ندارند. از جمله:
١- حقیقت آن است که علیرغم تمام تلاشهای امنیتی جمهوری اسلامی رهبران محصور جنبش سبز، هنوز قدرت و توان به حرکت در آوردن آحاد قابل توجهی از مردم را دارا هستند.
حقیقت ان است که جنبش سبز به رهبری نمادهای اکنون محصور، میلیونها شهروند ایرانی را برای دست یابی به خواستهایشان، برای مخالفت با مهندسی انتخابات و برای مخالفت با تقلب انتخاباتی بسیج و به میانه میدان آورد.
حقیقت آن است که جنبش سبز «خیابان» را واقعیتی از مبارزه با جمهوری اسلامی کرد. و مهم است بدانیم که این نیرو هنوز توان جذب بخشهای قابل توجهی از طرفداران نظام به طرف خود را دارا است، که این امر برای پیروزی بر دژ استبداد بسی تعیین کننده است.
٢- حقیقت دیگر آن است که رضا پهلوی، به دلایلی چند، سرمایه سیاسی قابل توجهی را انباشت کرده است که، امروز بخش قابل توجهی از جامعه ایران بدان توجه دارد و در مبارزات خود با جمهوری اسلامی، در شعارهای خیابانی خود، این توجه را آشکارا بیان میکنند.
واقعیتی است که این انباشت، تنها در میان «شاهاللهی»ها بوقوع نه پیوسته است، حتا بخشهائی از اپوزیسیون غیر سلطنتطلب هم به این انباشت و چگونگی رویکرد رضا پهلوی به نظام سیاسی آینده ایران، کم و بیش مثبت مینگرد. سیگنالهائی که امروزه از جانب جمهوریخواهان غیر ائدیولوژیک در این راستا داده میشود، تاکیدی بر این رویکرد است.
واقعیت آن است که، چه خوشآیند ما باشد یا نه، یکی از اضلاع تحولات و تغییرات سیاسی آینده در ایران این جریان و حامیان درون و بیرون کشور آن خواهد بود.
٣- حقیقت دیگر آن است که در درون و بیرون کشور با جریان دموکرات، ریشهدار و تنومند جمهوریخواهی سکولار مواجه هستیم که، هیچ بخشی از دو ضلع نامبرده پیشین نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. این جریان جمهوریخواهی هر چند امروز نماد تشکیلاتی یکپارچه و متحدی ندارد اما، در مجموعه احزاب و تشکلهای چپ و نیز سوسیال دموکرات چنان ریشهدار است که، هم در مبارزات سیاسی و خیابانی درون کشور و هم در فعالیتهای سیاسی، حقوق بشری، دفاعی و پشت جبههای بیرون کشور رساترین صدا را از آن خود کرده است.
٤- حقیقت مهم اما در نگاه واقعبینانه به آینده تحولات سیاسی ایران است. دیدن این واقعییت که، بدون همراهی، همکاری و توافق سیاسی این سه ضلع با یکدیگر، توان نیروهای مخالف ولایت فقیه برای پیروزی در برابر نیروی سازمان یافته جمهوری اسلامی کفایت نخواهد کرد! واقعیت ان است که، جنبش تغییر در ایران بی آنکه بتواند اکثریت جامعه را با خود همراه کند، همچنان که تا به امروز شاهدیم، در پیکار با جمهوری اسلامی بازنده خواهد بود.
حقیقت مهمتر اما آن است که برای همراهی و همکاری این جریانات ضد استبداد با یکدیگر هنوز اقدامی اساسی صورت نگرفته است. هنوز فکری اندیشیده به میان گذارده نشده است. برای همراهی و همکاری این نیروهای از نظر تاریخی بیگانه و حتا دشمن با یکدیگر «لولا»های معین سیاسی لازم هستند. این «لولا» تنها میتوانند عناصر خوش نام اپوزیسیون سیاسی ایران از درون و بیرون کشور باشند. عناصر خوشنامی که باید بر دو دلیهای فرصتسوز خود فائق أمده و پا پیش بگذارند.
رضا چرندابی
نهم فوریه ٢٠١٨