ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 28.01.2018, 15:19
انقلاب نه، رفورم!

مهدی دهنوی

طرح موضوع امکان سوریه شدن ایران که از آن تحت عنوان «سوریزاسیون ایران» نیز نام می‌برند از سوی مصطفی تاج‌راده در هفته گذشته، واکنش‌هائی را بین بعضی از هموطنان همچون؛ محسن مخملباف، احمد پورمندی، محسن سازگارا، فرج سرکوهی و... برانگیخت. این عزیزان نوشته‌هایی را در نقد نگاه اصلاح‌طلبان و تاجزاده بیان داشتند، بدون اینکه بموضوع مورد نظر تاجزاده و دلایل وی در مورد سوریه‌ای شدن ایران بپردازند. به نظر من این دوستان بسیار سطحی و گذرا به دلیل اینگونه نگرش و یا دلایل این گفتار پرداخته‌اند، که برای صدق گفتارم شما را به واکاوی دلایل تاجزاده و نقد نوشته‌های مخالفان نظر وی دعوت می‌کنم.

تاجزاده با ارائه دلایلی نشان می‌دهد که ایران پتاسیل سوریه شدن را دارد. او می‌گوید که چون ایران دارای شکاف‌های گوناگون قومیتی، مذهبی، اقتصادی و... است و اگر حاکمیت و یا هر گروه یا جریانی با زور و خشونت بخواهد اراده و یا خواسته‌ی خود را بر دیگری تحمیل کند، این رفتار بالقوه، کشور را بسوی جنگ داخلی و در ادامه به سوریه تبدیل خواهد کرد.

از سخنان تاجزاده می‌توان اینگونه استنباط کرد که سخنان او درپی پاسخ به پرسش‌هایی‌ست که از پیش طرح شده است و او با دلایل خود سعی در پاسخ دادن به آنها دارد. وی می‌گوید: «می‌گویند ما در انقلاب ۵۷ سوریه نشدیم.» تاجزاده در جواب می‌گوید: «در سال ۵۷  شکاف فقط بین ملت به طور یکپارچه با حکومت بود. انقلاب هم رهبری واحد، هم شعار واحد و هم خواسته واحد داشت. شاه هیچ پایگاهی در بین مردم نداشت و دچار نشدن کشور هم به جنگ داخلی، بی‌پایگاهی شاه در بین مردم بود. اما برخلاف انقلاب ۵۷ امروز، هم حکومت و هم مردم دارای پایگاه قوی هستند و هم حکومت و هم مردم از پایگاه خود دفاع خواهند کرد و در کوتاه مدت و به طریق مسالمت‌آمیز هیچ‌کدام امکان حذف دیگری را نخواهد داشت و در نتیجه کار به خشونت خواهد و در ادامه  کشور به سوی نابودی خواهد رفت. دلایل آنرا هم تظاهرات مخالفین در شهرهای مختلف در روزهای ماه گذشته و ضد تظاهرات دولتی در شهرهای گوناگون در کشور  می‌داند. 

دلیل دیگر او: «شکاف بین مخالفین حکومت»
در ده روز تظاهرات، با توجه به شعارهای معترضین می‌توان شکاف بین آنها را بخوبی مشاهده کرد. از شعارهای عدالت‌خواهانه تا شعار جمهوری‌ایرانی و شعارهای سلطنت‌طلبانه، می‌تواند بخوبی دریافت که معترضین نه رهبری یگانه، نه شعار یگانه و نه خواستی یگانه دارند. برفرض هم معترضین موافق سرنگونی باشند، بدین معنی نیست که دارای نظری واحد برای جایگزینی باشند و این یعنی؛ مسئله تنها سرنگونی حاکمیت نیست، بلکه مسئله‌ی جایگزینی نیز مسئله‌ایست که می‌تواند ما را بسوی سوریه شدن ببرد.

مسئله دیگر مسئله کشورهای خارجی است
در جریان انقلاب ۵۷ ایران با همسایگان خود مسئله‌ای جدی نداشت، از این نظر مسئله‌ی دخالت‌خارجی و دسیسه‌های آنها معضلی ایجاد نکرد. ولی امروز کشور ایران با هیچیک از ۱۵ کشور همسایه، نه تنها رابطه‌ای در خور توجه ندارد که با بسیاری از آنها رابطه‌اش خصمانه است. بنابراین بسیاری از این همسایگان در تضعیف و یا سرنگونی حکومت دارای انگیزه و منافع مشخصی هستند.

گسل بین قومیت‌ها
دیگر فاکتور مورد نظر تاجزاده «گسل بین قومیت‌هاست» که در شرایطی ویژه و یا فوق‌العاده فعال خواهد شد.

وضعیت بد اقتصادی
آخرین دلیل تاجزاده «وضعیت بد اقتصادی» و در نتیجه بحران‌هایست که روز بروز وضعیت را وخیم‌تر و بحرانی‌تر می‌کند و حکومت در کوتاه مدت توان حل آنها را ندارد و تحریم‌های در راه از طرف آمریکا و احیانا اروپا و کمبود و بحران آب بین شهرها را نیز باید به این دامن‌زدن به بحران‌ها اضافه کرد.

چه باید کرد
در پایان تاجزاده «چه باید کرد» را انتخابات آزاد و در صورت عدم قبول آن از طرف حکومت، تحریم انتخابات و نتیجه عینی تحریم انتخابات را به معنی رفراندوم و نتیجه را پاسخ منفی مردم می‌داند. این راه بهترین، کم‌هزینه‌ترین و مطمئن‌ترین راه برای جلوگیری و رفتن بسوی دمکراسی می‌باشد.

متاسفانه هیچیک از دوستان منتقد تاجزاده به آنچه وی مطرح و پیشنهاد کرده بودچه باید کرد پاسخ نداده‌اند. آنها بجای برخورد و رد دلایل وی، به گذشته‌ی تاجزاده‌ی اصلاح‌طلب و اصلاح‌طلبان برخورد کرده‌اند. بیائید بجای تاجزاده فردی ناشناس و فرضی با نام س. م. بعنوان یک ایرانی را در نظر بگیریم و همین دلایل را درامکان سوریه شدن ایران و همان راه‌حل‌هایی را وی را س. م. عنوان می‌کرد، آیا براستی ایرادهای این دوستان در رد این دلایل و رد و جایگزینشان بعنوان «چه باید کرد» چه بود؟

با پوزش از گستاخی و با احترام و مهر به همه‌ی دوستان

مهدی دهنوی
يكشنبه ۸ بهمن‌ماه ۱۳۹۶ استکهلم


نظر خوانندگان:

■ آقای دهنوی عزیز! من در یادداشتم، روی سوریه شدن و میزان جدی بودن خطرش متمرکز نشدم و تنها اشاره کردم که این خطر هم وجود دارد. نقد من متوجه بلاتکلیفی اصلاح‌طلبان، بی‌توجهی آنها به پایین و جامعه مدنی، بی‌عملی و سرانجام فساد گسترده در صفوف‌شان بود. اما در مورد خطر سوریه شدن ایران، من هم فکر می‌کنم که تاجزاده مبالغه می‌کند و در این مبالغه دو هدف را دنبال می‌کند: هم می‌خواهد رادیکال‌ها را در اپوزیسیون بترساند که زیاد سراغ خیابان نروند و هم می‌خواهد اقتدارگرایان را بترساند که دست از نشان دادن مشت آهنین بردارند. از نظر من تا تاجزاده هست، خاتمی هست و مهمتر از آنها موسوی و کروبی هستند و ثقل بزرگ نیروهای اپوزیسیون جمهوریخواه در داخل و خارج هم پرهیز از خشونت را پرنسیب اصلی خود می‌دانند، جریانات خشونت طلب، وابسته و یا تجزیه طلب جز عملیات محدود ایذائی در حواشی کشور کار بیشتری نمی‌توانند بکنند. کلان شهر ها با انبوه جمعیت شان نقشی به کلی تعیین کننده دارند و ساکنان این شهرها، رهبران خودشان را دارند و گوش به حرف های ماجراجویانه نمی‌دهند و تاجزاده بهتر است که همان پروژه تمرکز روی انتخابات آزاد و لغو نظارت استصوابی را دنبال کند و در جهت قانع کردن اصلاح‌طلبکار ها و استمرارطلب‌ها بکوشد. چراغی که به خانه اطلاح طلبان رواست، به مسجد براندازان و اقتدارگرا ها حرام است. و اگر هر کس جلوی خانه خودش را پاکیزه نگهدارد شهر گلستان می شود.
احمد پورمندی