اکنون با اطمینان میتوان گفت که ارزیابیهای اولیه اصلاحطلبان از ماهیت اعتراضات اخیر به عنوان یک شورش تخریبی و ویرانگر و یا معرفی آن در میان طیفی از تبعیدیان مقیم خارج از کشور بهمثابه شروع یک بحران انقلابی در درون کشور، هیچ کدام نتوانستند راه دوری بروند. اغتشاش در درک معنای آنچه که رخ داد و توضیح ماهیت آن، یک ناکامی نظری و سیاسی برای هر دو سوی مجادله بود. اهمیت تببین صحیح از ماهیت این اعتراضات در آنجاست، که برآمدهای اجتماعی پیوسته یا موجوار، ظروف بیبدیلی برای تامین مشارکت شهروندان یک کشور در امر سیاست عمومی، و ایجاد پیش زمینههایی ضرور برای انجام تغییراتی است که در چارچوب نظم مستقر دست یافتنی نبوده، و اگر هم باشند در بهترین حالت مصداقی هستند از «صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را».
جامعهشناسان ، جنبش اجتماعی را اتحاد وسیع مردمی تعریف میکنند که بر اساس اشتراک منافع برای انجام یا جلوگیری از تغییرات معینی به اقداماتی جمعی در شکلی از اشکال آن، و در خارج از نرمها قانونی موجود دست میزنند. این جنبشها اغلب نه امکانی و نه الزامی به سازماندهی رسمی، با پلاتفرم روشن، مدون و اعلام شده در شروع خود ندارند. یک جنبش اجتماعی میتواند مرکب از اتحادهای متنوع و جدا ازهم باشد، که هر یک بطور جداگانه اما برای خواستی مشترک فعالیت کنند ولی هنوز هم جنبش اجتماعی شناخته شود. ماهیت جنبشی یک حرکت اجتماعی را نمیتوان بر اساس شناخته شده بودن رهبران و درجه سازمانیافتگی رهبری و صفوف آن، روش فعالیت آن(صلحآمیز و یا قهرآمیز)، میزان شناخت جامعه از رهبران و سازماندهندگان آن، کیفیت رابطه آن با احزاب، و شتاب اولیه دربرآمد آن، پیروزی یا شکست بعدی آن، و... تعیین کرد.
جنبشهای اجتماعی دارای انواع گوناگون و نیز مراحل مختلف در روند توسعه خویشاند. جنبش اجتماعی از سازمانهای متعلق به آن جنبش متفاوت است. در چند دهه اخیر ترمهای جدیدی از جمله «جنبشهای نوین اجتماعی» در برابر «جنبشهای اجتماعی و طبقاتی کلاسیک» برای توضیح برآمدهای اجتماعی متاخر در کشورهای غربی وارد حوزه جامعه شناسی گردیده، و تئوریهای مختلفی توسط جامعهشناسان در این کشورها برای تبیین آنها وضع شده، که فقدان ایدئولوژی و یا داشتن ایدئولوژی سیال، نوع رهبری و سازماندهی ، محدودیت اهداف، عدم چالش مستقیم قدرت دولتی، مشارکت فراطبقاتی و متکثر شهروندان، تمرکز در تغییرات فرهنگی و اجتماعی و محیطزیستی به جای اهداف سیاسی؛ از جمله مهمترین مشخصات مشترک آنهاست. وقتی پای چنین جنبشهایی به جوامع بسته و استبدادی میرسد، ویژگیها و تمایزات مهمی متفاوت از مشخصات فوق در کشورهای آزاد را به نمایش میگذارند. طرح مطالبات مستقیم سیاسی و تکثر اهداف که گاها نیز در تناقض با یکدیگر قرار دارند از آن جملهاند.
در مورد حوادث اخیر چه میتوان گفت؟
آیا این اعتراضات آنگونه که برخی اعلام کردند دارای ماهیتی شورشی، بیهدف و ویرانگر بوده، و فاقد مشخصههای جنبشی با مطالباتی اثباتی بود؟
در پاسخ، باید برخی بدیهات را یادآوری کرد. در شرایط سرکوب و حاکمیت استبداد، هیچ کنش گسترده از سوی شهروندان نمیتواند از همان آغاز خود با رهبرانی شناخته شده در سطح ملی، و با خواستههای فرمولبندی شده روشن و مدون وارد صحنه شود. چنین تصوری که این روزها به کرات از سوی مخالفین اعتراضات خیابانی طرح میشود، با هیچ تجربه و نظریه عقلی سازگار نیست. چنین انتظاری بیشتر شباهت با عقاید مرتبط با مهدویت دارند که شخصیتی خیالی با پیروانی برگزیده برای رهبری یک حرکت قیامگونه، با برنامهای معین، به ناگهان در زمان ویا مکانی که کمتر کسی انتظارش را میکشید وارد صحنه میشود.
شاید هم این انتظار از یک اغتشاش فکری بر میخیزد، که پروسه تولد یک جنبش را، با موجودیت بالفعل احزاب شناسنامهدار سیاسی با سوابق شناخته شده، یا رهبرانی آشنا برای مردم، و برنامهای مدون و اعلام شده از قبل یکسان میپندارد. اما، این نوع انتظارات و در پی آن داوریهای منفی و اغلب هم متناقض، میتواند به این دلیل هم باشند که صاحبان آنها نه با حضور مردم معترض در خیابانها موافقاند، و نه شعارهایی را که اقتدار و اتوریته نظام کنونی را به مبارزه میطلبد بر میتابند؛ و به همین دلیل نیز آنها را غیرقانونی، اغتشاشات خیابانی و مخرب معرفی کرده، و از ارگانهای امنیتی در «جمع کردن» آنها به طور ضمنی و یا آشکار حمایت میکنند. مسلما استمرار این نوع حرکات جمعی سراسری به سست شدن اقتدار حاکمیت منجر میشود، که گویا از نظر آنها شرایط را برای سوریهای شدن ایران مساعد میسازد.
اینکه بخشی از اصلاحطلبان میگویند که حق اعتراض مردم را محترم دانسته و خواهان به رسمیت شناختهشدن آن از سوی قدرت حاکماند، را نمیتوان اصلا جدی گرفت. آنها نیز همان حرفی را میزنند که محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران گفت «حق اعتراض قابل قبول است ولی نحوه بیان انتقادات و مطالبات باید در چارچوب قانون باشد. شیوه ابزارهای کف خیابانی غیر قانونی، راهکار مناسبی نیست»(۱). بیهوده نبود که جواد لاریجانی از شخصیتهای بدنام نظام در نفی اعتراضات خیابانی از موضع اصلاحطلبان تجلیل کرد و آن را نشانه پختگی سیاسی این جریان دانست(۲).
اصلاحطلبان از دامنه بسیار محدود تخریبات واکنشی که در تظاهرات خیابانی اخیر رخ داده میتوانستهاند به خوبی مطلع باشند. آنها به خوبی میدانند که چگونه نیروهای سرکوب برای شروع و توجیه حمله به مردم معترض، عوامل خود را به درون تظاهرات برای اقدامات تخریبی میفرستند. روحانی رئیس جمهور حداقل در پاسخ به رقبای خود جرات به خرج داده و گفت که حتی در کشورهای آزاد دنیا هم اغلب چند نفری شیشهشکن در تظاهرات وارد میشوند، و نباید به بهانه وجود آنها اعتراضات مردم را اغتشاشگری و خرابکاری توصیف کرد(۳).
برخی ارقام مرتبط
طبق طبق گفته عباس عبدی در مصاحبهای با سایت زیتون حدود ۹۰ در صد تظاهرات اخیر در شهرهایی به وقوع پیوست، که قبلا اعتراضات مختلفی توسط بعضی اقشار و گروههای اجتماعی در آنها در ماههای اخیر صورت گرفته بوده است(۴).
یک بررسی مستند ازیک گزارشگر بی بی سی حاکی است که در ۵۵ شهر از ۶۰ یا ۷۰ شهری که در مراحل اولیه به اعتراضات سراسری پیوستند، حد اقل در ۶ ماه گذشته تظاهرات اعتراضی متعددی به وقوع پیوسته بوده است(۵).
وال استریت ژورنال در گزارشی در این مورد نوشت: معترضین روی هم رفته در ۲۴۷ تظاهرات، در حداقل ۹۰ شهر در سراسر کشور به خیابانها آمدند. تظاهرات بعد از دو هفته که مردم ایران و جهان را متعجب کرد به میزان زیادی در ۱۰ ژانویه آرام شد. اما مشکلاتی که موجب جرقه این تظاهراتها بود از جمله تورم دو رقمی بالا و فساد گسترده هنوز باقی است. آمار این گزارش، مشابهت نزدیکی با گزارشی از وزارت اطلاعات دارد که گویا به مجلس ارائه شده و سایت سحام از آن پرده برداشته است.
چندی پیش یکی از سخنگویان وزارت کشور مدعی شد که در سال گذشته ۴۳۰۰۰ مورد تظاهرات و تجمعات خیابانی با یا بیمجوز در کل کشور به ثبت رسیده است، یعنی حدود حداقل ۳۰۰ مورد در هرماه. گرچه از این آمار نمیتوان در مورد اعتراضاتی که تقریبا همه آنها بدون مجوز صورت میگیرند چیزی به دست آورد، ولی حتی اگر یک درصد از این ارقام هم مربوط به اعتراضات بیمجوز باشند، حداقل ۴۳۰ مورد را در یکسال شامل خواهد شد(۶).
همین ارقام اولیه هم نشان میدهند که اعتراضات اخیر ناگهانی و یکشبه شکل نگرفته و پیشزمینهای به وسعت کشوری داشتهاند، که اجازه میدهد بگوییم: در میان شرکتکنندگان اعتراضات، بخشهایی از گروههای اجتماعی که قبلا به هر دلیلی به اعتصاب و اعتراض جمعی در اغلب این شهرها دست زده بودند، احتمالا دوباره در همراهی و همآهنگی با بقیه همشهریها و شهرهای دیگر به خیابان آمدند. اعتراضات قبلی محلی در این شهرها نمیتوانسته بطور آنی شکل بگیرد. برای بروز هر یک مورد از آنها، شهروندان با مطالبات مشترک و یا یکسان، باید به نوعی با همدیگر رابطه بر قرار کرده و با ایجاد درجهای از همآهنگی و سازمانیابی، مطالبه خود را در انظار عمومی به طور جمعی ابراز میکردند، از قبل برای طراحی شعارهای مناسب با همدیگر تبادل نظر کرده، و کسانی را به عنوان سخنگوی خود و یا رهبری خود در نظر میگرفتند، و بعدا نیز حداقل تعدادی از آنها با استفاده فرصت تازهای که پیدا شده بود، در بیش از ۷۰ شهر (طبق بعضی اقوال بیش از ۱۰۰ شهر) به خیابان میآمدند.
معترضین در واقع ائتلافی از گروههای مختلف اجتماعی را تشکیل میدادند که ظاهرا بخش اصلی آنها را طبقه متوسط پایین و در گروههای سنی زیر ۳۰ سال تشکیل میدادند. این حقیقتی است که یک شعار واحد سیاسی که همه شرکت کنندگان در تظاهرات را در کل کشور منعکس کرده آنها را حول خود متحد کند وجود نداشت، اما وجود احساس مشترک در میان آنها در ضرورت و در خواست تغییر وضع موجود در شعارهایی منعکس شد که ولی فقیه و حاکمیت روحانیون را عامل اصلی خرابی وضع کشور و مردم اعلام میکرد، و خواهان تعویض نظم موجود با بدیلی چون سلطنت و یا جمهوری ایرانی بود، و همین مطالبه برای تغییر بود که توانست معترضین را برای روزهای متوالی در تعداد قابل ملاحظهای از شهرهای کوچک و متوسط به خیانها بیاورد.
برای اولین بار بعد از نزدیک به ۴ دهه از روی کار آمدن روحانیون، خواست جایگزینی جمهوری اسلامی با حکومتی غیردینی در وسعت کشوری طرح گردیده و مشروعیت، و اقتدار نظام موجود را در سطح ملی به نحو بر جستهای زیر سئوال برد. طبق یک گزارش امنیتی ۷۰ در صد شعارها در تظاهرات سیاسی و تنها ۳۰ در صد از آنها اقتصادی بودهاند(۷). بیتوجهی مسئولین به سرنوشت گروههای مختلف معترضین که هرکدام مطالبات خاص خویش را داشتند و دارند، مضمون خواستهها را در همگرایی با یکدیگر قرار داده و یا همدیگر را تکمیل میکردند. این تظاهرات و تجمعات علیرغم تلفات انسانی و دستگیریها چند هزار نفری، هنوز هم در بعضی شهرها در ابعادی کوچکتر در بعضی روزها تکرار شده است و به موازات آنها اعتصابات و اعتراضات کارگری هم کموبیش ادامه یافته است.
تاکنون هیچ آمار قابل اتکایی در مورد تعداد شرکتکنندگان در این اعتراضات عرضه نشده است. آقایی در مصاحبه با سایت زیتون مدعی شد که قبل از وقوع اعتراضات اخیر، نیم میلیون نفر از اهالی تهران از ترس وقوع زلزله به شهرستانها رفته، و این تظاهرات را در شهرستانها به راه انداختهاند. کسی هم از مسئولین، تعداد تظاهر کنندگان راحدود ۴۵هزار اعلام کرد. بهزاد نبوی آن را ۱۰۰ هزار نفر تخمین زد، و گفت عدم شرکت بقیه مردم میانه حال در این بر آمدانه نشانه رضایت آنها از حکومت نیست. گزارشی از وزارت اطلاعات رقم آن را ۱۱۵۰۰۰ نفر ذکر کرده است. اما گزارش مهمی از وزارت کشور گفته است که ۷۵% از مردم کشور هم با این تظاهرات همدلی نشان داده ولی در آن شرکت نکرده اند(۸).
خلاء رهبری واحد در این اعتراضات ظاهرا به دست مایهای، در جهت معرفی آن به عنوان یک شورش بیهویت، بیهدف و بیپرچم تبدیل شده است. اما در شرایط وجود شبکهها و روابط اجتماعی مجازی و شرایط حدودا یکسانی که موجب پیدایش این نارضایتیها در سراسر کشور بودهاند؛ تاکید بر اهمیت این کمبود امری غلوآمیز بوده، و در خدمت تخطئه این اعتراضات است.
مشابهتهای گسترده شعارهایی که مربوط به مطالبات اقتصادی و بر علیه فساد حاکم برکل کشور بود، و خواست تغییرات رادیکال سیاسی، هویتی قابل توضیح و جهتی در مجموع معلوم را بر این اعتراضات میدهد. دنیای مجازی از تلگرام تا فیسبوک و توییتر، و پخش فیلمهای اعتراضات در رسانههایی مثل بیبیسی و صدای آمریکا، رادیوفردا و سیانان، تظاهرات شهرهای مختلف را خود بخود به هم پیوند داده و به درجه معینی از استمرار حرکت و شعارهای همآهنگ منجر میشد.
این اعتراضات به هر نامی و نشانی که بخواهد تعریف شود، از تجمعات و اغتشاشات خیابانی گرفته تا یک جنبش اعتراضی؛ در تقابلی روشن هم با تاکتیکها، و هم نقشه راهبردی اصلاحطلبان حکومتی در کشور قرار داشت. نیرویی جدید، بالنده و رو به گسترش در خارج از نرمهای مستقر وارد صحنه سیاست عمومی در کشور شده که از این به بعد قطبهای شریک در قدرت در ایران، به خصوص اصلاحطلبان عاجز از حفظ سنگرهای گفتمانی خود در برابر آن خواهند بود.
«بگذارید در باره چیستی جنبش اجتماعی جدی باشیم. این پدیده سازماندهی شده، با استراتژی طراحی شده، و با منطق و تمیز در صحنه پدیدار نمیشود، این جنبش، با نمایندگی شسته رفته روزنامهنگاران، و بر اساس احکام مجریان قانون در صحنه ظاهر نمیشود. این جنبش با دستورات رسمی و با با پیشینهای از تجربه نمودار نمیشود. این جنبش پدیدهای درهم و آنارشیک است. این جنبش به مثابه یک پدیده انسانی عقبرفته و پس مینشیند، به پیش میرود، گسترده و منبسط میگردد، و جمع شده و منقبض میشود. این جنبش در حکم یک روزنامه رسمی نیست، این جنبش در خیابان چهره خود را آشکار میکند، این جنبش با تخیلات جمعی اوج میگیرد و این اهمیتی بسیار اساسی دارد. و بطور تاریخی، افکار نوآورانه جمعی جنبش توسط جوانان هدایت و رهبری میشود. این جایی است که ما اکنون در آن ایستادهایم: بخش دشوار، مرحله هیجانانگیز و قسمتی که به حساب خواهد آمد.»(۹)
اصغر جیلو، پنجم بهمن ماه ۱۳۹۶
—————————————
1- http://news.gooya.com/2018/01/post-10891.php
2- http://news.gooya.com/2018/01/post-10891.php
3- http://www.bbc.com/persian/iran-42603981
4- http://zeitoons.com/43005
5- http://www.bbc.com/persian/iran-42561378
6- http://bit.ly/2DDloaR
7- https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=146766
8- https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=146766
9- نقل به معنی از مقالهای در روزنامه گاردین (یکشنبه ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸).
http://bit.ly/2F3FSWA
■ آقای جیلو شما هنوز در شناسائی حرکت جمعی اعتراضات اخیر در ۷۰ شهر ایران تردید دارید. شما از یکسو می نویسی این اعتراضات به هر نامی و نشانی که بخواهد تعریف شود، از تجمعات و اغتشاشات خیابانی گرفته تا یک جنبش اعتراضی؛ در تقابلی روشن هم با تاکتیکها، و هم نقشه راهبردی اصلاحطلبان حکومتی در کشور قرار داشت. قطعا این تحلیل یک سطری یعنی پیشداوری و تحلیلی بدون مادیت اجتماعی است. شما اعتراضات اخیر تجمعات خیابانی، اغتشاشات خیابانی و حتی جنبش اجتماعی معرفی می کنی. در صورتیکه اعتراضات اخیر هیچ وجه تشابه با مولفه های بالا ندارد. نکته مبهم و آبستره ای تحلیل شما این است که اعتراضات را جلوه ای از بیزاری مردم به اصلاح طلبان می دانی که ناشی از عجز و ناتوانی گفتمان اصلاح طلبان است. با این حساب شما اصلاح طلبان را چهار میخ کردهای باز نوشتهای که این جنبش پدیدهای درهم و آنارشیک است. رفیق این جنبش نبود که اتحادی وسیع از مردم باشد بلکه بخش کوچکی معترضین مختلف المنافع و مختلف المطالبه بودند که مسالمت جویانه از حاکمیت خواستار دادخواهی شده بودند. بنابراین جنبش پدیده ای در هم آنارشیک دانستن اعتراضات اخیر بیشتر رویا پردازی و خیالبافی است تا تبیین واقعیت جامعه.
اسماعیل مهربان
■ آقای اسماعیل مهربان
ممنون از این تفسیر شما. استنباطات و تناقضات مورد اشاره شما در نوشته فوق فاقد مبنی است. شاید مطالعه مجدد ودقیق تر آن خالی از فایده نباشد. اگر وقت کردید لطفا لینک زیر را که نظر تعدادی از کارشناسان و صاحبنظران داخل کشور در مورد اعتراضات اخیر است گوش کنید تا اوضاع واقعی مرتبط با اعتراضات اخیر و ماهیت, و آینده احتمالی آن را روشنتر دریابید.
با سپاس اصغر جیلو
https://www.youtube.com/watch?v=TaXz-YahnPQ&feature=youtu.be