چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶
باز هم این مردم ایران هم حکومت اسلامی و هم روشفکران درون و بیرون از مرز را غافلگیر کردند و به خیابانها ریختند وصدای اعتراض خود را بلند کردند. این مردم چیزی برای از دست دادن ندارند. گرسنگی و بیکاری در میان این مردم آنها را به خیابانها کشانده است. نزدیک چهار دهه است که این حکومت به نام اسلام و به نام صدورانقلاب اسلامی ثروت مردم ایران را تاراج و به حسابهای شخصی واریز کرده است. ظاهرا جناحهای حکومتی، از معتدل و اصلاحطلب تا راست افراطی انتظار چنین حرکتی شورشی از طرف مردم را نداشته اند.
شورش یک شرایط استثنایی است که نه از طرف سوورن و حاکم بلکه از طرف مردمی که هیچ راه دیگری برای بهتر شدن اوضأع نمیبینند اعمال میشود. در این شرایط استثنایی مردم چیزی برای از دست دادن ندارند. امیدی هم برای بهتر شدن نیست.
این مردم تجربه جبنش سبز را نیز دارند، که با رفتار قانونی و اخلاقی نمیتوان به جایی رسید. دشمن این مردم در درون این حاکمیت است که از هر وسیله غیر اخلاقی و غیر قانونی برای سرکوب استفاده میکند. آقای روحانی از مردم میخواهد که از ابزار قانونی برای اعتراضات خود استفاده کنند چرا که مردم ایران آزاد هستند و ما آزادی داریم. این دروغ است. جمهوری اسلامی در راه آزادی نهادهای اجتماعی و سندیکایی نه تنها هیچ قدمی بر نداشته بلکه به طور سیستماتیک با آن مبارزه کرده است. دولت آقای روحانی به هیچ تظاهرات انتقادی مجوزی نخواهد داد.
آزادی بزرگترین دروغ سردمدران جمهوری اسلامی است. در ایران جمهوری اسلامی نه آزادی وجود دارد و نه عدالت. مردمی که حتی به دلیل پوشاک، موسیقی، جنسیت، نوشتن، خواندن و ابراز عقیده مورد حمله عوامل جمهوری اسلامی قرار میگیرند و روانه زندان میشوند و حکومتی که صدها میلیارد دلار به نام صدور انقلاب اسلامی رشوه خواری میکند و ثروت مردم ایران را به حزب الله و غزه، سوریه و یمن و بحرین میبخشد، نمیتواند از آزادی مردم حمایت کند و در رفاه مردم خود کوشا باشد. به این دلیل شورش یک شرایط استثنایی است که از طرف مردم به حکومت تحمیل میشود. جنبش سبز چنین خصلتی نداشت و شاید به همین دلیل نیز در مقابل چنین حکومتی مجبور به شکست بود. جنش سبز حتی برای تظاهرات مخالف رژیم به دنبال مجوز بود. او از شرایط استثنایی پرهیز میکرد، زیرا همواره در این واهمه به سر میبرد، که حکومت خود شرایط استثنایی را به جامعه تحمیل کند.
جنبش سبز بسیار روشنفکرانه و شاید بیش از حد مدبرانه کنش کرد و به تجربه شکست رسید. شورش امروز مردم، اما خود را از همه اینها آزاد میبیند، احتیاجی به پند و اندرز این و آن روشنفکر را هم ندارد که از خشونت پرهیز کند یا خیر. دقیقا در همین نکته تفاوت بین شورش و جنبش نهفته است. جنبش یک حرکت قانونی است و از ایجاد هرگونه شرایط استثنایی واهمه دارد. شورش برای بلند کردن صدای خود احتیاج به تهدید و حتی عبور از قانون دارد تا با نافرمانی مدنی یا حتی خشونت، جدیت شرایط را تاکید کند. شورش شهامت دارد و شعار مرگ بر دیکتاتور میدهد و حتی به طور مستقیم به حاکمان جمهوری اسلامی حمله میکند و خود را زیر چادر اسلام با شعارهای اسلامی مخفی نمیکند.
به این دلیل اپوزیسیون نیز بسیار غافلگیر شده است: برخی تحلیل میکنند که این شورش به زودی خاموش میشود و برخی اندرزهای اخلاقی در دوری از خشونت میدهند و برخی نیز پرهیز از شعارهای سرنگونطلبانه. همگی منتظرند و در چند دهه اخیر آنچنان غرق تحلیلها ی جناحی از حکومت جمهوری اسلامی بودهاند، که عنصر فعال اجتماعی و امکان شورش اجتماعی به هیچ وجه در تحلیلهای انان نمیکنجید. اما امروز این یک واقعیت و همزمان یک شانس بزرگی است: به جای اندرزهای روشنفکرانه باید به طور فعال و بیواهمه به آن بپیوندیم و به این شورش گسترده با شعار تغییرات جدی و اساسی در سیستم حاکمیت جمهوری اسلامی در نفی ولایت فقیه وقدرت سیاسی و اقتصادی سپاه با مردم همصدا شویم.
باید از این شورش مردمی حمایت کنیم و از دولت و حکومت بخواهیم که از هرگونه رفتار خشونت آمیز بپرهیزند و به خواستههای مردمی در رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی توجه کنند. باید روشن کنیم که با سیستم ولایتی موجود و با اختیاراتی که سپاه دارد نمیتوان به تغییرات جدی در جامعه امیدی داشت. باید به حاکمیت جمهوری اسلامی هشدار دهیم و در این جهت روشنگری کنیم که هرگونه تلاش برای یک کودتای نظامی از طرف سپاه با شورشی بزرگتر مواجه خواهد شد.
از اینرو بسیار ضروری است که اصلاحطلبان به همراه اپوزیسیون جمهوری خواه به نام حمایت از مردم، یک کمیته ملی با خواسته اصلی حذف ولایت فقیه و کناره گیری سپاه از ساختار قدرت اقتصادی و سیاسی در جهت حاکمیت و تقویت دولت و مجلس برای رسیدن به دمکراسی تشکیل دهند و در باره شیوه سیاسی رسیدن به این هدف به توافق رسید.