رسید روزی که میلیونهای ایرانی در انتظارش بودند. مردم به ستوه آمده از تنگدستی و ستم دل آن پیدا کردند که بپاخیزیند و درد خود را فریاد زنند. جنبش روز پنجشنبه ۷ دی ماه در مشهد به راه افتاد و بسیار تند به سراسر ایران گسترش یافت.
سرانجام این بپاخیزی را نمیتوانم دانست. چه کسی میتواند سرانجام یک جنبش مردمی را بداند؟ هر چه هست، این جنبش تندپیچی بیبازگشت است در نظام جمهوری اسلامی. از شعارهای چند روزه مردم میتوان پنج ویژگی بیسابقه جنبش کنونی را دریافت.
۱. گسترش بیچیزی و فقر. گزافه نیست اگر روزگار سخت اقتصادی مردم را مهمترین انگیزه بپاخیزیهایی بدانیم. از سویی مردم درآمدی درخوری ندارند. بیکارند و یا اگر کاری هم دارند دستمزدشان را با دیرکرد دریافت میکنند. مستمری بازنشستگان هم زندگیشان را بر نمیآورد.
از سوی دیگر هزینهها رو به افزایش است. اگر هم دستمزدی افزایش یابد، همتراز رشد تند هزینهها نیست. از همین روست که قدرت خرید مردم همواره رو به فروپاشی است. پس جای شگفتی نیست که مردم ناخرسند باشند. به ویژه آنکه گشایش اقتصادی که حسن روحانی وعده داده بود دست آوردی برای مردم نداشت و لایحه بودجه ۱۳۹۷ پیشنهادی وی نیز آیینه افزایش بیشتر هزینهها در روزهای پیش رو شد.
بدین ترتیب، مردم از اینجا رانده و از آنجا مانده جنبش خود جوشی به راه انداختند که در رسانههای اجتماعی به «جنبش گرسنگان» مشهور شد. این درست که همه ناخرسندان گرسنه نیستند، اما همه بد روزگارند و محروم از آنچه از دیدگاه اقتصادی مناسب زندگی شهروندیست. چنانچه سال هاست که که کارگران (نیشکر هفتتپه، شرکت واحد...) برای دستمزدهای عقب افتاده، بازنشستگان برای مستمریهای اندک، مالباختهگان برای بازیافت سپردهها و دانشآموختهگان برای یافتن کار اعتراض میکنند. طبقه متوسط در ایران فروپاشیده است.
اعتراض مردم اما این بار برای دادخواهی روزگار دشوار خود تمامی نظام ولایی را نشانه رفته است. شعارها شاهدند.
ـ مرفهین بیدرد، مایه ننگ ملت
ـ ملت گدائی میکنه، آقا خدایی میکنه
ـ کشور ما دزدخونه است، توی جهان نمونه است
خواستهای سیاسی را شاید بتوان سرکوب کرد و میان نخبگان آزادی خواه و مردم شکاف انداخت. اما استبداد برای سختیهای اقتصادی مردم هیچ میدان عمل و امکان فریفتنی ندارد. از همین روست که ناخرسندی مردم باز نخواهد ایستاد. حتی سرکوب گسترده هم جانمایه ناخرسندی مردم را از میان نخواهد برد.
۲. گذر از نظام ولایی. گذر از نظام ولایی مهمترین ویژگی سیاسی جنبش خود انگیخته امروز و تمیز آن از جنبش سبز ۱۳۸۸ است. مردم دیگر آن را نمیخواهند. چون کم کم بدین نتیجه رسیدهاند که ستم و فساد در نظام ولایی انحرافی نیست که با این پایور نظام بیاید و با آن یکی از میان برود. بلکه اصل و قانون است بر پایه بنیاد نامبارک خودی و غیر خودی. همان طور که شورای نگهبان تعیین میکند چه کسی خودی است و میتواند نامزد نمایندگی در مجلس و شورای شهر شود، نظام بانکی نیز بر پایه همین خودی و غیر خودی وام میدهد و نمیتواند آن را پس گیرد. به گفته یکی از نمایندگان مجلس اسلامی، ۱۳۰ هزار میلیارد تومان بدهی معوقه بانکی در دست بدهکاران کلان باقی مانده است.
گذر مردم از نظام را میتوان از مقایسه جنبش سبز و جنبش کنونی دریافت.
جنبش سبز اعتراض گستردهای بود به تقلب در انتخابات دهم ریاست جمهوری و زمامداری دوباره محمود احمدینژاد. جنبش سبز از نظام پرسشی ویژه داشت: رای من کو؟
جنبش امروز اما دیگر پرسشی از نظام ندارد، بلکه نظام را به پرسش کشیده است. نتیجه چالش هر چه باشد، شعارها نشان میدهد که مردم از نظام ولایی گذر کردهاند:
ـ اسلام را پله کردید، مردم را ذله کردید
ـ سید علی ببخشید دیگه باید بلند شید
ـ سیدعلی حیا کن مملکتو رها کن
ـ خامنهای بدونه به زودی سرنگونه
ـ مرگ بر اصل ولایت فقیه
ـ مرگ بر روحانی
ـ توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه
ـ آخوندها حیا کنید، مملکت رو رها کنید
ـ عزا عزاست امروز، حقوق ملت ما زیر عباست امروز
ـ اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا
ـ بسیجی سپاهی تو دشمن خدایی
۳. آزادی خواهی. آزادی خواهی دیگر ویژگی این جنبش است. در بپاخیزیها، مردم به روشنی گفتند که پس از نظام ولایی خواستار حکومت آزادیاند:
ـ آزادی آزادی آزادی
ـ یا مرگ یا آزادی
ـ مرگ بر دیکتاتور
ـ دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد
۴. حکومت دموکراسی. این هم ویژگی اندیشه برانگیزی است که مردم برای برپاداشت حکومت آزادی، هم شعار جمهوری دادهاند و هم سلطنت مشروطه:
ـ استقلال آزادی جمهوری ایرانی
ـ رضا شاه روحت شاد
ـ شاهنشاه روحت شاد
از همین رو، امروز جای تنش میان آزادی خواهان پیرو جمهوری یا سلطنت مشروطه نیست.
۵. مبارزه خشونت پرهیز. سرانجام اینکه جنبش در پی مبارزه به دور از خشونت است، با امید به بیطرفی و در بهترین حالت جذب نیروهای انتظامی:
ـ بیرون بریزهموطن حقتو فریاد بزن
ـ نترسید نترسید ما همه با هم هستیم
ـ میمیریم، میمیریم، ایران رو پس میگیریم
ـ نیروی انتظامی خجالت خجالت
ـ ارتش فدای ملت ملت فدای ارتش
سخن پایانی. وقت تنگ است برای هم میهنانی که در کوچه و خیاباناند و چون وقت تنگ است زیاده نمیبایستی وقت گذاشت برای قانع کردن مفسرانی که بپاخیزی مردم را در این شرایط را پاس نمیدارند. از نگاه ایشان این اعتراضها ترفند جناح محافظه کار است که انتخابات ریاست جمهوری را به حسن روحانی باخت، یا تنها اعتراضی است به سختیهای اقتصادی که لابد با بالا بردن مبلغ یارانه حل میشود و یا شورشی کور است و از همین رو میبایستی از آن پرهیخت. برخی از ایشان این زمزمه را نیز به راه انداختهاند که اینها بیشتر کار عربستان سعودی است. گمان میدارم که نظام ولایی در کنار سرکوب گسترده این بهانهها را در رسانههای خود بپراکند و لابد اپوزیسیون هموند نظام هم پشتاش را خواهد گرفت. البته این حق ایشان و اپوزیسیون هموند نظام است که برای ایران از راه خود بروند.
اما آنهایی هم که این پپاخیزی را پاس میدارند و دل در گرو آن دارند درنگ نمیبایستی کرد. آنها نیز میبایستی هر چه زودتر به راه خود روند.