استقلال «اقلیم کردستان» نیروی محرکه دمکراسیسازی در ایران
ایرانیانی که سر استقلال کردستان عراق مسئله دارند، و با برگزاری همهپرسی در ارتباط با تعيین تکلیف وضع آن اقلیم مخالفت میکنند میگویند: استقلال این منطقهی کُردی که به معنی تجزیهی عراق است به تجزیه کردستان ترکیه و سوریه و ایران نیز منجر میشود، یعنی ایران هم مثل عراق، تمامیت ارضی خود را از دست میدهد. در واقع ترس از دست دادن مناطق کردنشین ایران، علت اصلی مخالفت آنها با رفراندمی ست که تا چند هفتهی دیگر قرار است صورت بگیرد!
اما صاحب این قلم، برعکس این مخالفان استقلال «کردستان»، براین نظر است که اگر دولت و ملت ایران با توجه به درس و هشداری که از اوضاع این منطقه گرفتهاند، به اصلاحات اساسی در کردستان ایران اقدام کنند، و با سازندگیهای اقتصادی و اجتماعی، و پیشبرد برنامهی آشتی سیاسی و مذهبی، در رفع تبعیضات موجود جداً بکوشند، استقلال کردستان عراق، نه تنها لطمهای به وحدت ملی و تمامیت ارضی ما نمیزند، بل عامل موثر و ممتازی میشود در سازندگی ها و اصلاحات دموکراتیکی که: سطح وحدت ملی و میهنی ایرانیان را ارتقاء میدهد، و تمامیت ارضی کشور ما را با وحدت دلخواستهی اقوام ساکن ایران، قویتر از قبل حفظ و حراست میکند، برای اینکه:
۱- تبعیضاتی که در مناطق کردنشین ایران دیده میشود، ریشه در اختلافات مذهبی و سیاسی دارند که به مرور به تبعیضات اقتصادی و اجتماعی، و گسترش فقر و فاقه در این مناطق ایران منجر گشته، و برای گروههای مسلح افراطی زمینه و امکانی فراهم آورده تا با کانالیزه کردن نارضايتیها و مطالبات اقتصادی-اجتماعی و مذهبی مردم این اُستانها در راه خواستهای قومی و تجزيهطلبانه، ماهيّت مطالبات ایرانیان کُرد را تغییر دهند و مسائل و مشکلات این بخشها را بدتر و بحرانیترو سنگینتر کنند!
لذا با برداشتن تبعیضات و اجحافاتی که علیه اهل تسنّن در کردستان ایران وجود دارد، و با رفع هرگونه ستم مذهبی و عقیدتی علیه سنّیها و اهل حق و دراویش و عرفاء، آن عامل اصلی نارضایتیها که ستم شیعه و حکومت شیعه بر اهل سنّت و صوفيّه، و بر دگراندیشان دینی ست، از میان میرود و زمینهی وحدت و همبستگی ملی-میهنی حقیقی، میان ایرانیان پیروِ مذاهب گوناگون برقرار میشود.
از یاد نبریم که تا روی کار آمدن سلسلهی صفویه - در آغاز سدهی شانزده میلادی - ایرانیها عمدتاً اهل سنّت بودند و اکثريت، مذهب حنفی و شافعی داشتند. بویژه اینکه کثیری از شخصيّتهای ادبی و علمی و فرهنگی ما چون سعدی و نظامی و غیره سنّی مذهب بودند. در واقع طی این پنج سدهی اخیر است که شیعه در ایران اکثریت یافته و مشکل تبعیض مذهبی علیه اهل سنّت که عمدتاً در غرب ایران ساکناند به اینگونه که شاهدیم شکل گرفته است!
از اینروست که میتوان گفت، استقلال «اقلیم کردستان» نیروی محرکهی هشداردهنده و نیرومندی است که رفع این تبعیضات مذهبی را به ضرورتی حیاتی برای ملت و دولت ایران تبدیل خواهد کرد، و چون ابزارهای مورد نیاز و ضروری حلّ این مشکلات مذهبی را هم اکنون در اختیار خود دارند، به حکم ضرورت ملی و بینالمللی، در راه رفع تبعیضاتی که علیه کردهای سنّی و علماء اهل سنّت، اعمال میشود، جداً خواهند کوشید و آشتی تاریخی شیعه و سنّی را در ایران فردا ممکن خواهند کرد؛ صد البته که آشتی این دو شاخهی بزرگ اسلامی، راه دموکراسیسازی و مردمسالاری را در کشور ما هموارتر و بهتر خواهد ساخت...
۲- رسمی شدن استقلال اقلیم کردستان... و توسعهی سیاسی و اقتصادی و افزایش رفاه عمومی در این منطقهی تازه مستقل، میتواند انگیزهای قوی برای ایرانیها باشد تا با فقرزدایی و رفع تبعیضات اقتصادی و اجتماعی در کردستان ایران، از دامنهی نارضایتیهای جمعی بکاهند و گروههای جدايیطلب مسلح را که روی همین فقر و نارضایتیها سرمایهگذاری میکنند، منزوی سازند.
دراثبات این مدعا همین بس است که دیدیم به سبب سازندگیهايی که دولت روحانی در کردستان و مناطق کردنشین ایران کرده و در نتیجه امید و اعتمادی که بوجود آورده، تودهی مردم کُرد به درخواست آن پنج حزب مسلح تجزیهطلب برای تحریم انتخابات ریاست جمهوری عنایتی ننمودند و با شرکت گسترده و کمنظیر در انتخابات بیست و نهم اردیبهشت نودوشش، همهٔ احزاب تحریمکننده را طرد و منزوی کردند!
۳- استقلال اقلیم کردستان عراق، مرحلهی پایانی آن رانت امنیتی باد آوردهایست که در مُحاط و محاصره بودن مناطق کردنشین در میان چهار دولت ترکیه و ایران و عراق و سوریه آن را به وجود آورده و سبب شده که این دولتها با اطمینان از اینکه کردها از هر طرف در کنترل امنیتی و محاصرهاند، به خواستهای سادهی این مردم نیز نظری نیندازند و با برخوردی امنیتی- نظامی به سرکوب و کنترل مناطق کردنشین خود ادامه دهند!
از اینروست که میشود گفت، رسمی شدن استقلال اقلیم ... حداقل نتیجهاش تصحیح اشتباه فکری خوشخیالانهای ست که استقلال هیچ بخشی از کردستان را به علت شرايط جغرافیايی و محاصره بودنش ممکن نمیدید. در معنا با حذف این دگم قدیمی از اذهان روشنفکران، سیاسیها دولتیها بهویژه سران نظامی-امنیتی ایران ما این انگیزهی سازنده به وجود میآید که با پایان رانت امنیتی، نگاه نظامی- امنیتی نیز به کُرد و کردستان در ایران پایان یابد و با اصلاحات دموکراتیک و مردمی مخصوصاً با پیشبرد برنامهٔ آشتی واقعی در این «منطقهی پرمسئله»، حلّ مسئلهی کُرد در ایران ممکن و میسّر گردد تا جداییطلبها طرد و منزوی گردند...
پایان سخن اینکه:
استقلال اقلیم کردستان عراق، قوهی محرکه و فرصتی ست که با طرح «برجام» برای کُرد و کردستان ایران، دموکراسیسازی در ایران نهادینه شود!
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
■ ارسی عزیز. در اینکه رفع تبعیض از تجزیه جلوگیری میکند با شما موافقم و باز هم در مورد تبعیضهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سرزمینمان نسبت بههموطنان سنیمان هم با شما موافقم. ولی اقلیم کردستان از آبادترین و آزادترین مناطق عراق است و حتی رئیس جمهور عراق کرد بود. اربیل را دوبی دوم مینامند. ولی سر و صدای استقلال از همانجا برخاسته.
داریوش مجلسی. هلند
■ آقای ارسی گرامی!
ما از در هم آمیزی مسایل آرمانی و رویا هائی که ممکن است در آینده دور تر تعبیر بشوند یا نشوند، با مسایل سیاسی روز، طرفی نخواهیم بست. مساله روز این است که تهران، بغداد و آنکارا با این استقلال به شدت مخالفند و در مقابل آن به دلایل بسیار نیرومند مربوط به تمامیت ارضی و منافع ژئو پلتیک، خواهند ایستاد و اقلیم در مقابل سه همسایه مقتدرش تاب مقاومت نخواهد داشت و در نتیجه این ماجراجوئی دچار مشکلات بسیار جدی خواهد شد. من کمتر دیده ام که به غیر از عظمت طلبان ایرانی که در رویای پیوستن همه کردستان به ایران هستند و برخی افراطیون چپ که «حق تعیین سرنوشت» را همراهی با طرح بارزانی تعبیر می کنند، کسی از این طرح استقبال کرده باشد. این طرح نه توجیه سیاسی درستی دارد و نه از نظر حقوق بین الملل قابل پذیرش است . مساله کرد راه حل تک کشوری ندارد و در تعادل قوای مشخص کنونی منطقه، وضعیت امروز اقلیم، سقف آن چیزی است که این یا آن بخش کردستان می تواند به آن برسد. تشویق مردم کردستان به تائید طرح بارزانی- با هر انگیزه ای که باشد- در عمل به زیان مردم کردستان عراق و همه کرد های چهار کشور تمام می شود و خفه شدن اقلیم هم محرک دموکراسی در ایران نخواهد بود.
احمد پورمندی
■ آقایانی که دراینباره اظهارنظر فرمودهاید، باید بدانید که بارزانی بیگدار به آب نمیزند. سالهاست که موضوع استقلال کردستان مطرح و بزودی هم دولت مستقل کردی بر نقشه سیاسی جهان ظاهر خواهد شد. ملت کرد هم به مانند تمامی ملتهای جهان حق تشکیل حکومت خاص خودرا دارد و گمان هم نمیرود کسی بتواند راهش را سد کند. نه ترکیه، نه ایران و نه بغداد هرگز جرات آن را نخواهند یافت که در پی استقلال کردستان دست به ماجراجویی بزنند چرا که ملت کرد بیش از هر زمان دیگری در بین ملتها و دولتهای دمکرات جهان دارای دوستان زیادی است که به ساده گی در مقابل ماجراجوییهای احتمالی همسایهگانش دست روی دست نخواهند گذاشت. با ملت کرداز در آشتی وارد شوید که بهقول آن مرد بزرگ دنیا چرخیده است و همه چیز هم به سرعت درحال دگرگونی است.
مزدک
■ آقای نویسنده مساله کردستان ایران را در حد اختلاف مذهبی و نظیر آن میداند و آگاهانه وجه اتنیکی و حقوق ملی کردها را مورد اشاره قرار نمیدهد. مساله فقر و تبعیض مذهبی بخشی از موضوع است لیکن مساله اصلی حقوق ملی کردها و ایضا سایر گروههای اتنیکی است که نیازمند تغییر سیستم سیاسی و قبول فدرالیسم یا تعیین حق سرنوشت است. ملیگرایان و ناسیونالیستهای ایرانی متاسفانه در پی کاهش سطح مطالبات و کتمان درخواستهای اصلی مردم کرد و سایر ملتهای غیر فارس هستند.
امیدی
■ آقای ارسی:
١ـ تبعیضاتی که در مناطق کردنشین ایران دیده میشود، ریشه در اختلافات مذهبی ندارد. رژیم گذشته یک نظام مذهبی نبود. جمهوری کردستان به رهبری پیشوا قاضی محمد بوسیله رژیم سلطنتی سرنگون شد. پس مسئله کردها در ایران و سایر کشورهای منطقه یک مسئله ملی است و این تبعیضات ریشه در ستم ملی دارد که بر این ملت تحمیل گشته.
٢ـ برای زدودن این ستم باید واقیعت جامعه ایران و بافت ملی مردم آن کشور آنطور که وجود دارد، تعریف کرد. ایران کشور کثیرالمله است. ملت ایران سرپوشی است بر انکارنمودن ملتهای دیگر و نامی قلابی است که فقط فارس آنرا نمایندگی میکند. مردم ایران از ٦ ملت و چندین قوم و گرایش اتنیکی تشکیل شدهاند. اگر به این واقعیت ایمان دارید، آنوقت میشود جواب مسئله را بهدست بیاورید. پس ایران آینده با این بینش اشتباه و نادیدهگرفتن واقیعتها دچار تحولات و دگرگونی خواهد شد. چون نه حاکمیت درک این واقعیتها را دارد و نه فرزانهگان جامعه نیز حاضرند به این ستم ملی اذعان کنند و راه چاره برای پایان دادن به این ستم بیابند.
٣ـ شوروی با برادشتن دیوار برلین به بیش از ١٦ کشور تبدیل شد، اعلام استقلال کردستان جنوبی نیاز آغازی برای بوجود آمدن کشورهای دیگری خواهد بود. چرا؟ چون نه حاکمیت در تهران، آنکارا و... آماده اند دست از ستم ملی بر دیگر ملتها از جمله کردها بردارند و نه دگراندیشان خارج از حاکمیت هم با بینشی جدا از حاکمیت به قضیه مینگرند. بنابراین حاکمیتی که به زور سرنیزه متکی باشد، عاقبتی بهتر از صدام نخواهد داشت.
قادرالیاسی
■ درود بر جناب آقای دکتر ارسی
یادداشتهای دوم و سوم بر نوشتار شما در بالا، گواه بر درستی یادداشتهای اول و دوم است. آنگاه که برپایه شعار موهوم حق تعیین سرنوشت و افسانه بیپشتوانه چهار بخش جدا شده کردستان و با پرچمداری آنارکو سوسیالیستهای قومی، قرار باشد کسانی عکس استقلال و آزادی «کورد» را در کره ماه ببینند، از دست هیچ خردمندی کاری برنمیآید. برایم بسیار تلخ است اما میاندیشم که اگر رفراندومی برگزار شود، جدا از هر نتیجهای که داشته باشد، باید در زمانی بسیار کوتاه پس از آن، چشم به راه خونریزیهایی بسیار باشیم. این رفراندوم هیچ انگیزهای جز بهرهمندی از چاههای نفت به سود رهبران قبیله بارزانی ندارد و دستآورد سراب آن استقلال هم جز چند دهۀ دیگر آوارگی مردم اقلیم، چیزی درپی ندارد. آرزو میکنم این برداشتم نادرست باشد.
بهرام خراسانی / ۱۳ شهریور ۱۳۹۶
■ حالت تهدید آمیزی در کامنت مزدک وجود دارد که باید توسط روشنفکران ایرانی تجریه تحلیل و به چالش کشیده شود. از این روحیه صلح و دوستی بین مردم بوجود نمیآید. مگر آنکه جستجوی صلح و دوستی مورد نظر نباشد. از واژه ملتها و کثیرالملت نیز خیلی استفاده میشود ولی در جای نادرست. مقصودتان از ملت چیست جناب قادر الیاسی؟ مثلا آمریکا یا آلمان که مردم شمال و جنوبش به لحظ فرهنگی یک دنیا فرق دارند، به استناد شما کثیرالملله هستند؟ باید هر کدام از دیگری جدا شود؟ هر نوع تفاوتی در زبان یا جغرافیا ایجاب میکند که مردم کرده زمین دور خودشان حصار بکشند و اعلام جدائی کنند؟
من از این میل به جدائی و تفاوتهای خود را مطرح کردن و از مطرح نشدن و در مرکز توجه قرار نگرفتنش به «ستم» یاد کردن بسیار می ترسم. لابد اراده هائی در تاریخ که خواستهاند آدمهائی با جغرافیای متفاوت و زبان متفاوت را به هم نزدیک کنند دشمن ملتها بودهاند. اینطور است؟
طیب
■ باسلام به همه
مفهومهای قوم، ملت، کثیرالمله، حق تعیین سرنوشت و مانند آن هنوز برای بسیاری از ما روشن نشده است. من به کسانی که دسترسی داشته باشند، پیشنهاد میکنم کتاب «نژاد، قوم و ملت در ایران» را که در سال ۱۳۹۳ از سوی انتشارات کتاب آمه (اختران) چاپ شده است بخوانند. اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را از اینترنت میتوان به دست آورد. نویسنده کتاب (محمد رحمان زاده هروی) در پشت جلد آن آورده است: «در آغاز سده بیستم کمتر از ۶۰ کشور شناخته شده در جهان وجود داشت که در پایان آن سده، این تعداد به دویست کشور رسید. یعنی در این سد سال، شمار کشورهای جهان سه و نیم برابر شد. اما این دگرگونی، مردم این کشورهای نوپدید را حتی گامی هم به بهشت استقلال و رفاه نزدیک نکرد. بزرگترین دستآورد این فرایند تنها زیادتر شدن مرزها، فزونی بهانه برای جنگهای ملی، داخلی و قومی و سرانجام گسترش بازار اسلحه فروشان بوده است. در این بازۀ زمانی، شمار کشورهای صاحب ثروت و قدرت سیاسی و نظامی کمابیش ثابت مانده و بر شکاف اقتصادی و اجتماعی میان مردمان آنها با کشورهای نوپدید، بسی افزوده شده است. خشک شدن ناگزیر چاههای نفت برخی از این کشورهای نوپدید اما ناتوان در آیندهای نه چندان دور نیز، خبر بسیار بدی است که باید چشم به راه آن بود. با اینهمه، عطش رهبران واقعی یا خود خواندۀ برخی گروههای قومی به ویژه در منطقۀ خاورمیانه، هنوز نه تنها فرو ننشسته که روزبهروز در حال تیزتر شدن است. نوید این رهبران برای آیندۀ مردم خود نیز نه نان، مسکن، کار و رفاه که «حق تعیین سرنوشت»، «فدرالیسم»، «خودمختاری»، «هویت ملی»، آزادی و مانند آن است. البته تنها دشمنان مردم با این آرمانهای شیرین مخالفت میکنند، اما فراخوان مردمان میلیونی به چیزی که نه پشتوانۀ تاریخی داشته باشد و نه پشتوانۀ علمی، میتواند یک ماجراجویی بزرگ باشد، و به فاجعهای بزرگتر بیانجامد».
بهرام خراسانی / ۱۵ شهریور ۱۳۹۶
■ آقای امیدی منظور و مقصود شما از: سایر ملتهای غیر فارس هستند... چیست قربان؟ استان فارس که مرکز آن شهر شیراز است؟ منظور شما از «فارس» شیراز و نواحی آن است؟ که آنهم در خانواده اقوام ایرانی ست. اما اگر منظور شما مردمانی که در پایتخت کشور «تهران» زندگی میکنند است که پایتخت نشینان را فارس نمینامند قربان. استان مرکزی ست تهران. چنانچه بخواهیم تهران را از بقیه کشور که همگی اقوام مختلفاند، جدا کنیم که میشود یک قطره در یک تنگ آب! این جدال فارس و غیر فارس از ریشه غلط است. فارس استان پهناوری ست و دارای شهرستانهای متعدد. سیاست غلط حاکمان ایران... چه گناهی متوجه بیچاره تهرانیهاست قربان؟ مسئله تجزیه، جدا شدن همان سیاست کهنه تفرقه و سلطه آسانتر است که از جانب استعمار پیر بریتانیا در همه اقصی نقاط این کره اجرا شده و در حال اجراست.زیرا کنترل و تسلط بر جوامع کوچک بسیار بسیار راحت تر و بی دغدغهتر است.
آقای عزیز شما را بخدا و به هر چه میپرستید.. در دنیائی که امروز چون موی زنگی در هم و برهم است و یک عده بسیار قلیلی جهانخواران و ستمکاران زندگی ملیونها انسان را به بازی گرفتهاند و میبینید که چگونه انسانها را به کشتار برادران و خواهران خود واداشتهاند.. بکوشید و بکوشیم که با هم باشیم... دست هم بگیریم نگذاریم ما را از هم بیش از این که دوریم و بیگانه زهم.. بیگانهتر و جداترمان کنند.. جدامان میکنند و بیشتر از این استثمارمان خواهند کرد.
به امید حق و راستی / م.محزون
■ جناب مزدک، تصمیم گرفتن و حق انتخاب در باره امور قومی، مسلما جزء حقوق طبیعی ست. اما جدا شدن از کشوری که قرنها با اقوام مختلف آن مملکت زیستن، امر دیگری ست. در مملکت ما نه تنها قوم کرد، بلکه بلوچها، ترکها،لرها، فارسها، شمال کشور و همه اقوام تحت ستم حاکمان بودهاند. طبق بینش شما پس میباید تمام اقوام ایران از کشور جدا شوند. این جداخواهی کشور و توده ایرانی را تباه میکند. اما تصور کنید چنانچه اقوام مختلف ایرانی هر کدام در تصمیمات اداره خود، آزاد و مختار باشند و همگی در همکاری با حکومت مرکزی، درست در تصاد با تاریخ قبل ما، کاملا آزاد، هم کشور از پاره پاره شدن حفظ میشود و
هم اقوام مختلف در تمام امرو خویش، آزاد و مستقل عمل خواهند نمود.
در نیمه دوم سالهای ۱۳۴۰ غرب امریکا/بریتانیا طرحی با رکن ۲ ارتش و سازمان امنیت داشتند به نام «خرزع» طبق این طرح میبایست هر ۴ مناطق کردستانهای ۴ کشور همسایه از هم جدا شده و تشکیل یک کشور مستقل دهند. این طرح چیزی نیست که ملت کرد تصمیم گرفته باشند و یا آقای بارزانی خیر.. بلکه طرحی ست سیاسی /اقتصادی و طراحان ان هم قدرتهای غربی هستند.
آقای مزدک گرامی.. نوشته شما خشک و نا مهری از آن پیداست، چرا؟ چنانچه آزادی طبیعی بدست آید و تمام اقوام مختلف ایرانی در آینده کاملا آزادانه بتوانند هر آن ترتیبی که میل دارند زندگی کنند و همه با هم باشیم زیر یک پرچم و در یک منطقه و نقشه.. موافق میل شما نیست؟
آقای بارزانی سالهاست که کارگذار و خدمت گذار وزارت امور خارجه ایالات متحده میباشد، آیا شما نمیدانید؟ در پایان هموطن گرامی ،چنانچه بهمن اجازه میدهید شما را با افتخار «هموطن» خود بنامم، چه خوش است زندگی در کنار هم و با هم و بر خلاف گذشتهها مقدس شماردن حقوق هم و استقلال و آزادی همه قبایل ایرانی در کنار هم.. ریشه های کهن فرهنگ همه سرزمین ایران در مناطق کردستان ایران است بلوچستان.. خوزستان.. مدائن، قادسیه.. به قول هدایت، کسروی و دیگران تمام افتخار و فرهنگ و گوناگونی هنر، شعر، ادبیات، تاریخ، موسیقی، افسانهها و ضربالمثلها، همه و همه متعلق به دور افتادهترین روستاها و مناطق مرزی کشور هستند.. ما بدون این گوناگونی فرهنگی، هیچیم دوست عزیز.. هیچ! همه با هم همه هستیم اما بی یک، هیچ!
س.شفیعی راد
■ آقای شفیعی راد، چون مرا مورد خطاب قرارداده اید، میخواهم به عرضتان برسانم که من هموطن تمام مردمان جهانم اگر آنها مرا به عنوان یک انسان قبول داشته باشند. و اما باید قبول کرد که ایران کشور ملتهای گوناگونی است که متاسفانه تنها همه چیز آن بر محور تاریخ، زبان، فرهنگ و مذهب یکی از آنها که همانا ملت فارس باشد میچرخد. شما و دیگرانی امثال شما سعی دارید که ملت را به قوم و زبان دیگر ملتهای درون ایران را به گویش تقلیل دهید بیآنکه توجه داشته باشید که بیشتر همین ملتهای غیرفارس درست در آن طرف مرز صاحب حکومت مستقل شناخته شده بینالمللی و یا حکومت خودمختار خاص خود هستند. که برای رفتن بدانجا پاسپورت و گاهی هم گرفتن ویزا لازم است. و صدالبته اگر فارس زبانباشی دانستن زبانشان و یا مترجم هم از واجبات است.
بهعنوان یک کرد از شما میپرسم که اگر بر این اعتقادی که «ریشههای کهن فرهنگ همه سرزمین ایران در مناطق کردستان ایران است بلوچستان.. خوزستان.. مدائن، قادسیه..» چرا در مقابل سرکوب ملت کرد در سوریه و ترکیه که نه سکوت بلکه بدتر از آن با سرکوبگرانش همکاری میشود و شما روشنفکران ایرانی هم دم فروبستهاید؟
و در آخر میخواهم بگویم که با انکار ساختارچند ملیتی بودن ایران و گفتن اینکه همه ما ایرانی هستیم و برادر به جایی نمیرسیم. با مواضعی این چنینی عملا در پشت سرحاکمان تهران نشین قرار میگیرید که هنرشان چپاول دلارهای نفتی حاصل از فروش نفت خوزستان است و با آن هم صدالبته خرید تانک و توپ نه تنها جهت سرکوب ملتهای درون ایران بلکه اکنون به خاطر سکوت در قبال گستاخیشان کارشان به عربده کشی به بیرون از مرزهای ایران هم کشیده است.
واما مهمتر آنکه اگر فردا کردستان باشور (کردستان جنوبی) مستقل شد و اسراییل در آنجا پایگاه زد شما روشنفکران ایرانی درکنار حاکمان جمهوری اسلامی بخاطر دشمنیتان با استقلال ملت کرد مسئول قرار گرفتن کردستان در کنار اسراییل خواهید بود.
مزدک
■ جناب شفیعی راد، بر کسی پوشیده نیست که با هم بودن، در عین حال احترام به خواستههای همدیگر گذاشتن، آرزوی همه ایرانیهاست بالاخص کردهای ایران. مشکل استقلال طلبی کردها نیست بل حکومت اسلامی ست! کومنتار شما در مقابل نوشته جناب مزدک این مشکل را برایمان تداعی میکنه که انگار شما در زمان پهلوی دوم زندگی میکنید یا مدعی هستید ایران بر مبنای ایالتی ولایتی (فدرال) اداره میشه! کردها مثل بقیه اقوام این مرز و بوم بالای ۳۸ ساله که نادیده گرفته شدند. این حکومت به برادران اصلاح طلب خود هم رحم نمیکند چه رسد به کردها.. همین چند روز پیش رییس جمهور وقت روحانی مدعی میشود که: «اگر اقلیتهای مذهبی حقوق برابر ندارند نباید هم مالیات دهند!» مشکلات ما یکی دو تا نیست..... متاسفانه معترضین (اپوزیسیون) جز منافع شخصی و احیانن گروهی هیچ مقوله دیگری را قبول ندارند و ایران را برابر تهران فرض می کنند!
با احترام بیژن
■ راستی اگر حق تعیین سرنوشت، استقلال و... بد است، چرا فقط برای مای کرد؟ لطفا شما هم چند روزی مثل مای کرد در بخشهای جدای کردستان بدون آزادی و استقلال باشید آنوقت با چنگ و دندان برای بدست آوردن آن دنیا را زیر و رو خواهید کرد. دوستان عزیز اگر شما هم جای ما بودید و این همه ظلمی که در طول صدها سال بر ملت کرد رفته و هر روز هم تکرار میشود و پایانی ندارد، شاهد بودید چیزی بسیار بالاتر از استقلال میخواستید. عجیب است تا مای کرد چیزی بسیار بسیار کمتر از آنچه چیزی که شما دارید خواستیم باران تهمت نثار ما کردها میکند. آیا هیچکدام از شما یکبار به دفاع از آن کولبر ۷۰ سالهی کرد که برای سیر کردن شکم بچهاش باری به اندازه وزن خود را در کوههای صعب العبور حمل میکند و در آنور مرز ساختگی بدست پاسداران کشته میشود، بر خاستید؟
آقای شفیعی راد عزیز لطفا از بکار بردن عبارت «بارزانی و ... کارگزار ...» دست بردارید، ملت کرد از این عبارات اینچنینی خسته شدهاند، قاضی محمد، قاسملو، شرفکندی که بدست حاکمان ایرانی شهید شدند، اینان اسطورههای ملی ما کردها هستند، بلی بارزانی از نطر شما کارگزار ولی پیش من رهبری بزرگ و ناجی میباشد. دیگر بس است به ما بگوئید مرزبان غیور و ... . میدانید شما ما را مرزبان قلبی چهار پارچهی میشمارید، ملت کرد بیش از این این مرزبانی را نمیکند. درود به آقای ارسی، امیدواریم که ارسیهای بیشتر برای دفاع از ملت کرد به میدان بیایند و ایران هم یک اسماعیل بیشکچی را در دامن خود پرورش دهد.
■ آقای محمد ارسی گرامی. شما نیز شاید بدانید که هواداران سر سخت تمامیت ارضی ایران، وطن پرستان شرافتمندی که در آلمان «میکونوس» با آن روش وحشیانه حیوانی توسط جانیان حکومت اسلامی ملایان، جان باختند، همگی از معتقدان سر سخت فرمی از سیستم سوسیال دمکراسی کشور سوئد بودند، برای کردستان نخست و تمام ایران. و همکاری نزدیکی هم با حزب ان کشور داشتند. همگی مخالف جدائی مناطق کردستان ایران و عراق از کشورها یشان بودند.به این دلیل هم توسط ملایان و بدستور قدرتهای غربی (ایالات متحده /بریتانیا و فرانسه/ انطور ناجوانمردانه سر و جان باختند. نمیدانید؟ میبینم که شما اقای محترم در نظرات و بحث ها شرکت نمیجوئید! میتوانم بپرسم چرا؟ معمولا یا پنجره نظرات بسته است، که نشان از عدم تمایل به بحث و مجادله، است و یا اینکه، خیر باز است و مایل به بحث.
اصولا هدف از نوشتن و بحث و مجادله مگر غیر از این است که تبادل افکار شود، نظرات مختلف بیان گردد و بقول معروف «دیالوگ» به فعل شود و نویسنده نیز در بحث و مجادله مهمی که در واقع حیاتی ست برای امروز ایران و ایرانی، شرکت نموده تا همگی به نتایجی درست و منطقی دست یابیم. اما شما در برابر نوشتهها سکوت نمودهاید. برای من هم تعجب انگیز است و هم مرا به «فضولی» واداشت که از شما بپرسم که چرا؟
پاسخ شما و یا سکوت شما نشان از دو فرم تفکر شما ست از مسائل جهانی. باری... دشمنان تمامیت ارضی ایران و در کل تمام کشورهائی که دارای منابع عظیم انرژی و دیگر ثروت های طبیعی هستند. این دشمنان که قرنهاست خون ما و ملل دیگر را مکیده و میمکند، تجریه مناطقی از این کشورها، حکم ضرورت های «حیاتی» را داراست چرا؟ به این دلیل مسلم که در تمام تاریخ ۳۰۰ ساله اخیر جهان، شاخ و جنوب افریقا / آسیا و امریکای لاتین، میبینیم انگلستان ارباب چنین سیاستی بوده و هست. این روش هم منافع آنها را حفظ و تثبیت میکند و هم نوعی در زمره مستعمرات آنها تبدیل میگردد. درست مانند حوادث قرن ۱۸ هند پاکستان و یا بلوچستان ایران. جدا سازی کردستان از ایران (کردستانهای ۳ کشور سوریه/عراق و ترکیه بحث دیگریست) در مجموع با جدا کردن سه کردستانهای دیگر و تشکیل یک نقشه، بعنوان یک مستعمره قدرتهای بزرگ غربی، در خاورمیانه میگردد. همانطوری که این تفکیکهای منطقهای با کمک های تسلیحاتی و اقتصادی و دیگر لزومات غرب، صورت میگیرد، طبیعتا باید زیر قدرت غرب نیز باشد. در این مناطق منابع بسیار ارزشمند طبیعی و انرژی، وجود دارد و درست بدین دلیل کوشنده گان تمامیت ارضی و استقلال ایران، در آن رستوران کذائی توسط جانیان ملایان و با اهداف قدرتهای غربی، صورت پذیرفت.
آقای ارسی برای بنده غیر قابل قبول است که شما برداشت منطقی و درستی از وضعیت کنونی جهان و سیاستهای در حال انجام، جهت حفظ منافع و تثبیت این منافع قدرتهای بزرگ غربی نداشته باشید. بنا براین نظر شما به عنوان یک شهروند کرد باید مدافع جدائی کردستان از ایران باشید همانطوریکه دیگر هموطنان شما درست جهت مخالف، در خودمختاری اما در چارچوب مرزهای ایران، میکوشند. این ناهمگونی طبیعی ست که باشد و باید باشد. زیرا در تضادها پیشرفت و روند تکاملی پدیده ها امکان پذیر است. در کل اگر نیک بنگریم، جهان به سمت و سوی جداسریها در پیش است و تبدیل شدن قطعات بزرگ به اجتماعات کوچک است، چرا که ملت ها از ازادی و عدالتهای بیشتر و مطمئنتری، برخوردار خواهند بود و بهتر خویشتن را و امور زندگیشان را راه میبرند. جوامع کوچکتر زندگی بهتر در صورتیکه از زیر یوغ این در نیایند و بروند به زیر یوغ هیولای دیگری!!
با سپاس و احترام به همه با پوزش از ایران امروز گرامی برای مزاحمت های ما!
شفیعی راد
■ با سلام خوشنودم كه چند كسی در این دنیای پهناور جرات به خود دادند حقیقت را بگویند و انكار ناسیونالیسم قومی را نفی كنند. آقایان ای كسانی كه تمدنهای پیشرفته را دیدید مانند نازیها - بریتانیها - یونانیها - عربها - تركها - ژاپنیها - صربها- چچنها- و ... هیچ قومی اگر اصالت و غیرت قومی اندكی دارا باشند به هیچ وجه قومیت خود را نفی یا قربانی قوم برتر یا ... نمی كنند. این یك اصل ذاتی و فطری است. در فطرت همه ماها ناسیونالیسم قومی وجود دارد و روا هم هست باید باشد. اما چیز جالبی كه عنوان شد و بهتر است بگویم تركمنستان حكومت است ابدا تهدید نشد برای ایران - آذربایجان دولت است تهدید نشد هیچ بلكه منفعت هم دارد - ارمنستان دولت شد ابدا تهدید نیست - حال میدانیم كه كردستان عراق خیلی خیلی بیشتر از اینها اشتراكات و مناسبات قومی و خویشاوندی و دینی و طایفهای با ایران دارد و در این ۲۶ سال اخیر نشان داده است نه تنها تهدیدی نیست بلكه نقطه قوتی است برای ایران و ایرانیها. در شهری مانند سوران كه اگر گذری بكنید انگار در ارومیه یا مشهد هستید زبان و عادات و رفتار به حدی نزدیكند كه تمایز آن سخت است. پس دشمنی و سنگ اندازی در استقلال هیچ دلیلی نیست بلكه نتیجه عكس دارد. در اینجا درود به استادم آقای ارسی و همه دوستان روشن انگار و دید گسترده و حقیقینگر به امید گسترش افكار و گفتار اتحاد و یكی بودن.
شیروانی /سوران/كردستان جنوبی/۲۰۱۷/۹/۹
■ با درود به جناب ارسی عزیز
اینجانب نیز با نظر حضرتعالی صد در صد موافقم و از آن دفاع میکنم. این رویکرد برای حفظ تمامیت ارضی و دمکراتیزاسیون و توسعه ایران ضروریست و ما را ملزم می کند که مسئله کردستان خودمان را از نظر رفع تبعیضهای قومی و مذهبی جدی تر گرفته و در حل آن بکوشیم. استقلال اقلیم کردستان فرصتی است که این خواستهها مطرح شده و جدأ حل و فصل شود. در ضمن جا دارد از سایت ایران امروز نیز که امکان نشر این دیدگاهها را فراهم نموده سپاسگزاری کنم.
■ آقای مزدک.. من دو پیام همزمان فرستادم اما یکی منتشر شد و دیگری که خطاب به شما بود ، نشد شاید گم شد یا فراموش شد. کار نگهداری چنین سایت هائی اسان نیست و بنده هیچ توقعی ندارم سپاسگزار هم هستم.. باری اقای مزدک بنده چهل و دو سه سال پیش با خانواده سرشناسی(نه از لحاظ ثروت و مقام سنندجی بنام روشن ظمیر، وصلت کرده و امروز نوه دارم. من نیمی از عمر خود را با این فرهنگ رشد یافتم و در خون من است. هنوز صدای حسن زیرک و مظهر خالدی و دیگران در خانه ما روزانه بگوش میرسد. شما بدون شناخت از بنده به شکلی نامه نوشتید که خواننده گان مرا دشمن ملت کرد، ارزیابی کنند و چنین نیز از نوشته های شما بگوش میرسد. هموطن گرامی بنده روشن فکر نیستم. سوادم نه از شما بیش است و شاید کمتر از شماست. کارگری ساده هستم. ۳۵ سال است که کشورم را ندیدهام. نه در کنار حاکمان پشت اسرائیل جای دارم و نه با انان همصدا دوست عزیز.. چنین ارزیابی های شتاب زده و بی اساس همه ما ایرانیان را از هم دور تر و دور تر کرده است طی این سالهای دراز. بدون اینکه از هم شناختی داشته باشیم هم دیگر را به شلاق قصاوت میبندیم. آیا این عادلانه است؟
آقای مزدک عزیز فارس یکی از استان های بزرگ ایران است که مرکز ان شیراز میباشد. امروز مردمانی که در تهران زندگی میکنند به همه زبانهای گوناگون ایرانی صحبت میکنند. فارسی حرف زدن چیست و کدام است؟ و اصولا دوست عزیز چنانچه شما جدا شدن کردستان را از ایران درست تشخیص میدهید. . بنده اعتراضی به اعتقاد شما و همفکران شما ندارم. . تمام جنگ و جدل های امروز جهان و خصوصا خاورمیانه، چه در لباس مذهب باشد و چه قومیتی و فرهنگی.. همه و همه این نا ارامی ها و کشتار ها را قدرت های غربی که منافعشان در این مناطق است.. بوجود اورده و کارگردانی میکنند. بنده دشمن شما نیستم، ارزو میکنم اگر منطقه شما از ایران جدا بشود و شما از ان قدرت و توانائی به لحاظ اقتصادی و تجربی و دیگر شرائط لازم جهت موفقیت در این راه.. برخوردار شده کردستان تبدیل به یک قصابخانه نشود و طبق اهداف شما مردم کردستان ازاد و مستقل و سعادت مند شوند و شوید هموطن گرامی. . کور شود هر انکس که نتواند دید... ستم وظلم حاکمان بر همه ملت های ایرانی رفته است. چه عرب، لر، کرد و ترک و فارس.. همه ما تحت ستم و ظلم در فقر و بدبختی زندگی کرده ایم دوست عزیز.. بنده سیزده ساله بودم پدرم مرا از نیمکت مدرسه برداشت و به کارخانه فرستاد... بقول شما، فارس ها کمتر از شما بدبختی و فقر و کمبودهای زندگی نداشتند. زندگی شما در مناطق کردستان گاهی در برابر مناطقی از جنوب شهر تهران. . باغ پر گل است.. شما فقر و تبعیض را در مناطق جنوبی تهران ندیده اید دوست من.. به هر حال همه انسانها حق زندگی ازاد و مستقل را دارند، همه انسانها لایق زندگی در رفاه و خوشبختی را دارند زیرا زمین در مالکیت همه انسانهاست. اانان که بین اقوام و ملت ها دشمنی و تفرقه ایجاد میکنند و انسانها را به کشتار برادران و خواهران خود، ترغیب میکنند و وامیدارند، قصدی جز غارت منابع و ثروت های زمینی ما را ندارند اقای مزدک. این را تاریخ میگوید نه بنده. تفرقه انداز و حکومت کن شعار انان است.
موفق باشید هموطن / شفیعی راد