با امضای دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، مصوبۀ تحریم علیه سه کشور ایران، روسیه و کره شمالی با ۴۱۹ رأی موافق و تنها ۳ رأی مخالف در مجلس نمایندگان و ۹۸ رأی موافق در برابر ۲ رأی مخالف در سنا به قانون بدل شد. ترامپ به دلیل رابطه پنهان خود با روسیه این مصوبه را با تآخیر و اکراه امضا کرد، یا مجبورشد آنرا امضا کند. زیرا با توجه به بیش از دو سوم آرای نمایندگان حق وتو از او گرفته شده بود. اما برخلاف دیگرموارد که با سر و صدا و حضور خبرنگاران مراسم امضای احکام را انجام میداد این بار این سند را درپشت درهای بسته امضا کرد و به گنگره هم ایراد گرفت. رکس تیلرسون، وزیر امورخارجه اعلام کرد که رئیس جمهور وخودش از تصویب این قانون ناراضیاند. با این قانون وعده ترامپ به روسها برای حذف تحریمهایی که در زمان اوباما تصویب شده بود با بن بست کامل روبرو گردید.
بعداز تصویب این قانون برخورد مقامات روسی که از مداخله درانتخاب و راه یابی ترامپ به کاخ سفید بسیارخشنود بودند به واکنشی عصبی بدل شد. آنها به تلافی اعلام کردند که ۷۵۵ تن از کارکنان دفاتر دیپلماتیک آمریکا کارخود را ترک کنند و دو مرکز متعلق به سفارت آمریکا را نیز بستند. دیمیتری مدودف، نخستوزیر روسیه، تحریم روسیه را «جنگ تجاری تمامعیار خواند». این واکنشها و رأی بسیار بالای گنگره آمریکا در این مصوبه دو واقعیت را آشکار میسازد. نخست، عصبانیت گنگره از توافقهای پنهانی روسیه و ترامپ، و دوم احساس خطر و احساس حقارت اکثریت نمایندگان گنگره آمریکا از اینکه ترامپ بسیاری از ارزشهای این کشور را به بازی گرفته است.
تحریم کنونی آخرین فشار غیر نظامی است که آمریکا علیه کره شمالی اعمال میکند. ازاین پس به چند دلیل: یکم، نبود سیاست خارجی مشخص و روزمره گری دولت ترامپ، دوم، غیرقابل پیش بینی بودن رفتار او، و سوم، تهدید اخیر، که سناتور لیندسی گراهام از قول ترامپ بیان و خود نیز آنرا تأیید کرده است، احتمال حمله نظامی به کره شمالی افزایش یافته است. گراهام گفته است اگر قرار باشد برای متوقف کردن کره شمالی جنگی رخ دهد و هزاران نفر کشته شوند، این جنگ باید آنجا باشد و هزاران نفر در آنجا کشته شوند، نه در آمریکا. این تهدیدِ بسیار نگران کننده نشان میدهد که آمریکا برای ممانعت از اینکه ایران راه کره شمالی را برود میتواند به اقدامات نظامی پیش گیرانه دست بزند. با توجه به دلایل بالا و وضعیت بحرانی کاخ سفید این تهدید را باید جدی تلقی کرد. مگرآنکه چین، متحد تجاری کره شمالی، برای فروکش کردن بحران با کره شمالی به جای بازی با مهره این کشور درامتیازگیری از آمریکا، نقش جدی و تعیین کنندهای در رفع نگرانیهای آمریکا و متحدیناش در آسیای دور ایفا کند.
تحریمهای جدید علیه شخصیتهای حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی جدیترین بخش دیگر این مصوبه است. جمهوری اسلامی در سه زمینه نقض حقوق بشر، گسترش توان موشکی و سیاست بیثبات کردن منطقه و مداخله در امور داخلی کشورهای متحد آمریکا تحریم شده است. این مصوبه ربطی به برجام ندارد و در راستای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت درمنع گسترش توان موشکی ایران با حمل کلاهک هستهای است. سناتور کروکر که مخالف سرسخت برجام بود گفته است که باید کاری کنیم که جمهوری اسلامی برجام را نقض کند، نه ما. او به پی آمد نقض یک طرفه برجام آگاه است. اما پی آمدهای مصوبه جدید نیز میتواند برخی از توافقهای برجام را بی معنا کند.
دراین میان مقابله ادامه سیاست بی ثبات کردن منطقه توسط سپاه پاسداران میتواند خطر جنگ را افزایش دهد. با معاملات کلان اقتصادی و نظامی که دونالد ترامپ با عربستان سعودی امضا کرده است به نوعی منافع آمریکا بیش از پیش با قدرتهای منطقه گره خورده است. محمد سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، که میتواند به زودی جای پدرش بنشیند، در مصاحبهای اعلام کرد که میتوان با کشورهایی که اختلاف سیاسی و اقتصادی دارند، از جمله سوریه به توافق رسید. اما با جمهوری اسلامی نه. زیرا اختلاف ما با آنها سیاسی و اقتصادی نیست. آنها در صدد سلطه برعربستان سعودی هستند و این قابل مذاکره نیست. بنابراین در صورت ادامه سیاست کنونی جمهوری اسلامی خطرجنگ دو کشور بالا میگیرد.
سیاست متفاوت دولت روحانی
حسن روحانی با شناخت از وضعیت نا به سامان اقتصادی و معیشتی و دیگرمطالبات مردم از آغاز دوره ریاست جمهوریاش سیاست متفاوتی در پیش گرفت. او برخلاف خامنهای تلاش کرده است ایران را از انزاوای جهانی بیرون بیاورد و با عادی سازی مناسبات ایران با جهان مشکلات اقتصادی را کاهش دهد. تصور خامنهای و فرماندهان سپاه این است که تنها راه بقای نظام ادامه سیاست انقلابی و خشونت بار در داخل و خارج است. با مداخله و دامن زدن به جنگهای داخلی کشورهای منطقه میتوانند مردم ایران را از «سوریهای شدن» جامعه ترسانده و ساکت نگهدارند و درخارج هم با گسترش شبکههای نفوذ خود دراین کشورها سلطه خود را گسترش دهند. سیاستی که از آغاز زیر نام صدور انقلاب و امروز گسترش عمق استراتژیک نظام دنبال کردهاند. مقامات نظام مدعیاند که کشورهای عراق، لبنان، سوریه و یمن عمق استراتژیک جمهوری اسلامیاند.
برجام نتیجه عقبنشینی تندروها در برابر سیاست دولت روحانی بود. اما علی رغم توافق هستهای، که سپاه و رهبر نیز به آن تن دادند امروز همچنان به سیاست بیثبات کردن منطقه و دخالت در کشورهای دیگر و گسترش توان موشکی خود ادامه میدهند. این عملیات با روح برجام خوانایی ندارد و اجازه نمیدهد که مناسبات با کشورهای همسایه و غرب عادی شود. همراهی سه کشور فرانسه، آلمان و بریتانیا با آمریکا در محکوم کردن گسترش توان موشکی ایران در تقابل با این سیاست است.
اگر حسن روحانی خواهان موفقیت در برنامههای اقتصادی خود و بهره برداری از برجام است راهی جز کنار آمدن با کشورهای منطقه و متحد آنها آمریکا ندارد. هیچ کشورِ در حال توسعهای بدون جلب همکاری، و استفاده از امکانات سرمایهای، تکنولوژیک و بازار غرب نتوانسته به اهداف خود دست یابد. به عبارت دیگر با آمریکاستیزی نمیتوان از امکانات ضروری غرب بهرهمند شد. اوج سیاست آمریکاستیزی در داعش و طالبان به کشتار مردم خود و ویرانی کشورشان انجامیده است. بنابراین دولت روحانی باید همانند مورد توافق هستهای، رهبر و فرماندهان سپاه را قانع کند از سیاست کنونی خود فاصله بگیرند. جز این، ایران نه تنها فرصت توسعه و پیشرفت خود را باز هم از دست خواهد داد، با خطر جنگ نیز روبرو خواهد شد. جنگی که برای جمهوری اسلامی سرنوشت ساز و برای مردم ایران بسیار پرهزینه و جنهم دیگری از نوع جنگ ایران عراق خواهد بود.
سوم اوت ۲۰۱۷