نبرد در خاورمیانه بویژه در سوریه، عراق، یمن و لیبی ادامه دارد. کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در پی تحکیم مواضع خود در کشورهای جنگ زده خاورمیانه می باشند. مشارکت کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در جنگهای خاورمیانه برای پیشبرد اهدافی نظامی-سیاسی-اقتصادی است. در جنگ در خاورمیانه کنترل مناطقی در خشکی و دریا که از اهمیت ژئواستراتژیک-ژئواکونومیک برخوردارند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. جنگ در سوریه و عراق و سرنوشت این دو کشوردر آینده میتواند نقشه خاورمیانه را دگرگون سازد.
از آغاز جنگ در سوریه و عراق اتحاد، انشعاب و همکاری نیروهای درگیر بویژه خرد-نیروهای درگیر مانند کردهای سوریه، بخشی از اپوزیسیون سوریه و کشورهای منطقهای مانند ترکیه و اخیرا قطر متغیر بوده است. همکاری و جدائی سیاسی نیروها و کشورهای درگیر بیشتر ناشی از تغییر توازن قوا و گاه نیز به دلیل تغییر در ماهیت منافع ملی بوده است. نبرد در عراق به صحنه نبرد با داعش تبدیل گشته، اما نبرد در سوریه صحنه نبرد دولت سوریه و هم پیمانان با داعش و گروههای اسلامی است. از سوئی امریکا و همپیانانش در نبرد با داعش مشارکت داشته و از سوئی دیگر از بخشی از نیروهای اسلامی اپوزیسیون در نبرد با دولت سوریه حمایت مینمایند. اما اکنون که داعش با شکست بزرگی در عراق و سوریه روبرو گردیده و خلافت اسلامی سه ساله اش پایان یافته، این سئوال پیش میآید که سرنوشت نبرد در سوریه و عراق و آینده این دو کشور چه خواهد بود؟
پس از آزادی موصل در عراق، سرنوشت داعش چه خواهد بود؟ آیا سازمان اسلامی افراطی دیگری محتوای وهابی-سلفی شکل نخواهد گرفت؟
داعش سه گزینه را پیش رو دارد. گزینه اول اینکه اعلام انحلال نماید که این گزینه محال بنظر میرسد. گزینه دوم اینکه با توجه به گمنام بودن اکثر اعضای رده بالای داعش که از بازماندگان دولت و ارتش بعثی عراق هستند، داعش به کمک این افراد خواهد توانست در شکل گروههای کوچک و پراکنده درسوریه و عراق به کار ایذائی و ترور ادامه دهد و گزینه سوم اینکه داعش نیروهای خود را به کشورهای دیگر منتقل نماید و به این ترتیب به حیات خود ادامه دهد. گزینه سوم بنابه تجربه تاریخی که از دوران پسافروپاشی القاعده داریم محتملتر به نظر میرسد. هم اکنون افزایش و شدت گیری نبرد در افغانستان ناشی از جابجایی و انتقال نیروهای داعشی به افغانستان است. علاوه بر این نیروههای داعشی در کشورهای ساحل افریقا مانند کشور مالی، نیجریه (بوکو حرام با داعش بیعت کرده) و نیز در کشورهای شمال افریقا عمدتا در سرت لیبی و نیز صحرای الجزایر و تونس، در سینای مصر و یمن و آسیای میانه و قفقاز فعال هستند. و احتمالا بخشی از بازماندگان نیروهای شکست خورده درعراق و سوریه به مناطق نام برده شده عزیمت خواهند کرد. بخشی کوچکی از نیروهای داعشی نیز به صورت هستههای خفته در اروپا به کار ایذائی و ترور ادامه خواهند داد. خطرناک آنکه این هستهها از رهبری متمرکز برخوردار نبوده و هر هستهای خودسرانه دست به عملیات تروریستی خواهد زد. بنابراین داعش همچون القاعده با ایدئولوژی وهابی-سلفی خود به زودی ریشه کن نگشته وبه بقا خود ادامه خواهد داد. اما ازآنجایی که در خاورمیانه با هژمونی ایدئولوژی نوینی روبرو نیستیم که بتواند خلا شکست پان-عربیسم و سوسیالیسم واقعا موجود را پرنماید. و تجربه لیبرال دموکراسی نیز به دلیل کژ فهمی و نیز فقدان زیرساختهای فرهنگی-سیاسی-مدنی بشکلی ناقص اجرا گردیده و درحوزه عملی با شکست روبرو بوده است (مصر و ایران دوران شاه و پاکستان). از سوی دیگر کشورهای وابسته به اقتصاد نفتی و مواد خام خاورمیانهای که مدعی هژمونی بوده، خود نیز در حوزه سیاسی-اقتصادی شکست خورده و فقر و شکاف طبقاتی و بیکاری بالا بویژه بیکاری نسل جوان و تحصیل کرده در این کشورها گسترش یافته است (ایران و عربستان). پیآمد ناشی از مشکلات اقتصادی-سیاسی در کشورهای خاورمیانه ظهور و پیدایش ایدئولوژی دینی و از آنهم بدتر رشد افراط گرایی اسلامی را هموار کرده است.
درپی از میان رفتن جهان دوقطبی، جهان تک قطبی به سرکردگی امریکا چند سالی ادامه یافت. تا اینکه قدرت سیاسی امریکا به دلیل بحرانهای اقتصادی و هزینههای سنگین مالی ناشی از حمله به عراق و افغانستان رو به ضعف گذاشت. در این میان قدرت نوینی برای سامان دادن به نظم نوین جهانی ظاهر نگردید. بنابراین در دوران گذار به نظامهای چند قطبی در جهان و فقدان قدرت هژمون، و بحران سرمایهداری نئولیبرال همراه با مالی شدن شدید سیستم سرمایه و تمرکز ثروت در دست افرادی معدود معروف به یک درصدی ها، گسترش فقر و شکاف طبقاتی و ظهور بحرانهای اقتصادی مکرر، زمینه مناسبی را برای جنگ، ناامنی و بی ثباتی را در سراسرجهان و نیزخاورمیانه فراهم نموده است.
بنظرمیرسد کردستان عراق چشم به کرکوک دوخته تا با تصرف آن، بجای اربیل این شهر را پایتخت خود اعلام کند. و ترکها نیز به موصل چشم دوختهاند. دوران پسا-داعش درعراق چگونه خواهد بود؟
دوران خلافت اسلامی داعش که بر بخش وسیعی ازعراق و سوریه حکمرانی مینمود، بعد از شکست آن در موصل سپری گردیده و اکنون داعش تنها در روستاهای عراق به بقای خود ادامه میدهد. که ارتش عراق بزودی این مناطق را بازپس خواهد گرفت. بعد از حمله امریکا در سال ۲۰۰۳ و فروپاشی دولت بعث عراق، قدرت سیاسی به شیعیان و کردها منتقل گشت. و تنها ریاست مجلس به سنیها واگذار گردید. اقلیت سنی که از آغاز پیدایش دولت عراق تا دوران پایان حکومت صدام حسین قدرت سیاسی را دردست داشت، پس ازحمله امریکا به عراق از امتیازات سیاسی-اقتصادی-اداری محروم گردید. سنیها به رهبری علمای سنی مذهب که از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس مخصوصا عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر حمایت میشدند، با دولت مرکزی و نیروهای اشغالگر امریکایی به مقابله برخاستند. حمایت مادی و معنوی از سنیها توسط کشورهای حوزه خلیج فارس منجر به ترویج ایئولوژی وهابی-سلفی در میان اهل سنت عراق گردید. نارضایتی اهل سنت، رشد گرایش وهابی-سلفی، انحلال ارتش و تصفیه اکثر نیروها و کادرهای نظامی-اداری بعثی، فساد شدید دولت مرکزی و اختلاف میان گروههای شیعه زمینه هرج ومرج و ناامنی درعراق فراهم نموده و به ایجاد شرائط مناسب در پیدایش داعش کمک نمود.
اما در دوران پساخلافت داعش عراق با مشکلات جدیدی روبروخواهد شد. با توجه به اعلام دولت بارزانی برای همه پرسی عمومی در مورد استقلال کردستان عراق و حمایت علنی وغیرعلنی غربیها از کردها، به احتمال زیاد درگیری و جنگ جدیدی میان ارتش عراق و نیروهای حشدشعبی از سوئی و پیشمرگههای دولت خودگردان بارزانی از سوی دیگر در راه خواهد بود. ازسوی دیگر کشورهای منطقه از جمله اسرائیل وعربستان خواستارتقسیم عراق به سه دولت یعنی دولتی شیعی درجنوب و مرکز، دولتی سنی درغرب و دولتی کردی درشمال عراق هستند. حال آنکه ایران خواستارحفظ وحدت عراق است و به حمایت همه جانبه خود از ارتش عراق و نیروهای حشد شعبی ادامه میدهد. همچنین ایران خواستار حفظ کرویدورایران-عراق-سوریه-لبنان، برای حفظ نفوذ نظامی-سیاسی منطقهای و نیز حفظ کانال ارتباطی با حزب الله لبنان است. به گمان من عراق احتمالا آرام آرام به سوی تجزیه شدن پیش میرود. اما سئوال اینست که پس از تجزیه شدن احتمالی عراق، مرز میان سه دولت شیعی، سنی و کرد چگونه تعیین خواهد شد؟ در پاسخ باید گفت که تعیین مرزها میان این سه دولت احتمالی بستگی به توازن قوا در میدان دارد. به همین دلیل کردها با شتاب به خالی کردن روستاهای عرب نشین در شمال عراق مشغول و نیز گوشه چشمی به موصل داشته و پس از تصرف کرکوک و بیرون راندن داعش از این شهر نفت خیز خواستار ضمیمه کردن کرکوک به دولت کردستان هستند. ترکها هم خواستار انضمام بخشی از شمال عراق مخصوصا موصل بوده و با حمایت از سنیها درعراق خواستار نزدیکی سنیها به ترکیه میباشند. امریکا به عراق دوباره بازگشته و درپی ساختن وگسترش پایگاههای نظامی و فرستادن نیرو به عراق است. امریکا پایگاه نظامی عین الاسد در منطقه البغدادی دراستان انبار را در اختیار دارد. اما پایگاه بلد یکی از بزرگترین تاسیسات نظامی است که ارتش آمریکا درعراق ایجاد کرده و اکنون کارشناسان و مشاوران آمریکایی به عنوان مرکز آموزش نیروهای عراقی از آن استفاده میکنند. به گفته منابع نظامی عراقی، آمریکاییها در حال ساختن پایگاه بزرگ هوایی در القیاره هستند، این پایگاه برای استفاده از هرگونه هواپیما طراحی شده و مساحت بسیارگستردهای از این پایگاه در داخل محوطه امنیتی غیر قابل دسترس برای عراقیها قرار گرفته است. امریکا بخشی از پایگاه غیرنظامی اربیل را به پایگاه نظامی تبدیل کرده است. بنابراین امریکا خود را برای اهدافی استراتژیک و درازمدت در عراق و منطقه آماده مینماید. به نظر میرسد ساختن پایگاههای نظامی درعراق نه برای مبارزه با داعش بلکه احتمالا برای مواجهه احتمالی با روسیه در کشورهای آسیایی، مقابله با نفوذ ایران و پیشبرد اهدافی ژئوپولیتک درمنطقه خاورمیانه خواهد بود.
نبرد در شرق سوریه با داعش ادامه دارد. اما میان ارتش سوریه و هم پیمانان آن از سوئی و نیروی دموکراتیک سوریه (بیشترکردها و بخش کوچکی ازعربها) ازسوی دیگر، آتش بس اعلام شده است. کردها به تحکیم مواضع خود در شمال و شرق سوریه به کمک امریکاییها ادامه میدهند. ترکیه نیروهای
طرفدار خود را به حمله به شهرها و روستاهایی که در دست کردهاست تشویق نموده و خطر جنگی دیگر در شمال سوریه به رهبری ترکیه شدت گرفته است. بنابراین سرنوشت جنگ در سوریه چه خواهد بود؟
نبرد در سوریه به صورت افزایش نفوذ نظامی-سیاسی نیروهای منطقهای و بینالمللی گره خورده است. هرچند مداخله نظامی روسیه در سالهای اخیر توازن قوا را به سود دولت سوریه تغییرداده، و ارتش سوریه با شکست نیروهای داعش و دیگر نیروهای جهادی مناطق بیشتری را تصرف کرده، اما ایجاد مناطق عدم تنازع بیشتر کفه توازن قوا را به نفع نیروهای مخالف دولت تغییر داده است. دخالت نظامی روسیه به دولت سوریه امکان بازپس گیری سه شهر استراتژیک حلب، لاذقیه و حمص را فراهم نمود. اما آنچه در ماههای اخیر سبب پیچیدگی نبرد در سوریه گردیده آنست که امریکا به بهانه نبرد با داعش اما با هدف محدود نمودن نفوذ ایران، تلاش برای کنترل مرز سوریه-عراق و نیز دورکردن ایران از جنوب و شرق سوریه، مستقیما وارد جنگ سوریه گردیده است. جنوب سوریه محل تلاقی مرز اردن و اسرائیل است و به دلیل نزدیکی آن به مرزهای اسرائیل از اهمیتی امنیتی-استراتژیک برخوردار است. بنابراین دورکردن ایران و نیروهای طرفدار آن از جنوب سوریه یکی از اهداف عمده دولتهای اردن، اسرائیل و ایالات متحده امریکا میباشد.
اما عربستان سعودی در رقابتهای منطقهای با ایران از سال ۲۰۱۳ با حمایت از گروههای اسلامی-سلفی نقش فعالی در جنگ سوریه را بازی نموده و ابتکار عمل در سوریه را از دست قطر خارج نماید. عربستان از ائتلاف ملی به رهبری احمد جربا و جبهه تحریر شام حمایت نظامی-مالی نموده وسیاست آن در سوریه با سیاست اسرائیل-اردن-امریکا مطابقت دارد. از اهداف عربستان میتوان مقابله و بیرون راندن ایران از سوریه، حذف اخوان مسلمین از دائره اپوزیسیون سوریه و ایجاد دولت سنی طرفدار را میتوان نام برد. اما آنچه اخیرا حائز اهمیت است اینکه با پیشروی نیروهای سوریه و هم پیمانان آن در شرق سوریه و تصرف مناطق مختلف صحرایی درحمص، السویدا، عمق رقه جنوبی و رسیدن به مرز عراق با هدف تصرف شهر دیرالزور، توازن قوا در شرق سوریه به نفع دولت سوریه تغییر کرده است. از سوی دیگر نیروهای دموکراتیک سوریه (اکثریت کرد و بخشی ازعشایرعرب) که توسط امریکا مسلح گردیده، و شهرهای التنف، الزقف و الشدادی وبخشی از شهررقه درشرق سوریه را تصرف کرده اند. بنابراین کشور سوریه به مناطق نفوذ بین کشورسوریه و مخالفین نظام تقسیم گشته است.
ارتش آزادیبخش سوریه بیشتر در شمال سوریه فعال است. اما برای جذب این نیرو میان امریکا و ترکیه رقابتی سخت درجریان است. اما درمورد کردها ی سوریه میان امریکاییها وترکیه اختلاف نظر وجود دارد. ترکیه درصدد آن است که با ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه ارتباط میان کردهای سوریه و کردهای ترکیه را قطع نماید. و نیز در صورت تجزیه شدن احتمالی کشور سوریه، ترکیه بخشی از شمال آنرا تصرف نماید. اما دولت اسرائیل با هم پیمانی با امریکا و اردن سعی در تقویت نیروهای جبهه النصره در قنیطره (در جولان) و عشایر عرب درنزدیکی شهر درعا (نزدیک مرز اردن) را دارد. اسرائیل سه استراتژی را در مورد سوریه دنبال میکند: اول شکستن و خرد کردن سوریه (به گفته بن گورین برای تامین امنیت اسرائیل یا باید کشورهای عربی را خرد کرد و یا اینکه این کشورها را به جان هم انداخت). دوم با خرد کردن سوریه ضمیمه کردن بخش جولان اشغال شده در جنگ ۱۹۶۷که هم دارای منابع آب و هم از اهمیت استراتژیک برخوردار است، هموار خواهد شد. سوم دور کردن ایران و حزب الله از جنوب سوریه و جلوگیری ازایجاد جبهه جدید.
ناگفته نماند که شرق سوریه از اهمیت ژئواستراتژیک-ژئواکونومیک برخوردار است. در سال ۲۰۰۹ رقابت برای عبور گاز و رساندن آن به دریای مدیترانه و سپس به اروپا در دستور کار قطر و کشورهای غربی قرار داشت که پیشنهاد آنان با مخالفت دولت سوریه روبرو گردید. و در سال ۲۰۱۱ قطر برای انتقام جویی ۳ میلیارد دلار اسلحه را دراختیار گروههای اسلامی در سوریه قرار داد. در پایان مسیر سیاسی برای پایان دادن به جنگ در سوریه بستگی به توازن قوا در میدان دارد. هرچند تقسیم مناطق تحت نفوذ درسوریه میان روسیه وامریکا ونیز تفاهم روسیه و امریکا در مناطق دیگر جهان از جمله در اوکرائین و نیز سرنوشت تحریمهای روسیه، وشایدهم خلع ید ایران در سوریه درآینده میتواند پی آمدهایی استراتژیک داشته و سرنوشت جنگ وآینده سوریه را تعیین نماید.
در پایان، چشمانداز چیدمان و تغییر و تحولات منطقه را چگونه میبینید؟
هر چند حمله امریکا به عراق بنام ازبین بردن سلاح کشتارجمعی و بهارعربی برای مبارزه با نابرابری و رهایی از نظامهای دیکتاتوری آغاز گشت اما سمت و سوی حمله به عراق، بهارعربی و پیدایش خلافت اسلامی داعش در سوریه و عراق و پایان خلافت آن، جنگ در یمن، جنگ داخلی در لیبی، ظهور داعش در سینای مصر، و نآرامی در کشورهای ساحل آفریقا ادامه مسیر را برای پیشبرد اهداف استراژیک و تصرف مناطق ژئوپولیتیک درخاورمیانه و سلطه برمنابع نفت و گاز توسط کشورهای غربی به رهبری امریکا را هموار کرده است. بازیگری روسها درعرصه شطرنج خاورمیانه برای حفظ مناطقی مثل سوریه جهت پیش گیری از محاصره شدن در دریای بالتیک (وجود پایگاههای امریکایی در کشورهای بالتیک)، دریای سیاه (بحران اوکرائین و گسترش ناتو دراین کشور) و دریای خزر (حضور امریکاییها در کشور آذربایجان و ترکمنستان) میباشد. روسها درتلاشند تا با استفاده از کارت سوریه و نزدیکی به ایران حلقه محاصره ناتو را دراطراف روسیه را بشکنند. روسها درحوزه انرژی نیز خواستارگسترش هژمونی خود درخاورمیانه با سرمایه گذاری دراین حوزه وبا استفاده از ابزار انرژی خواهان وابستگی کشورهای اروپایی به خود وبا این ابزارسپری دفاعی-اقتصادی را برای خود ایجاد نمایند. از سوی دیگر جنگ در یمن به رهبری عربستان که تلاش در ایجاد ناتوی عربی-اسلامی به رهبری ناتو را دارد برای سلطه بر تنگه باب المندب در یمن که از اهمیت استراتژیک برای تجارت و عبور منابع انرژی برخوردار است، میباشد. بنا براین تلاش و نبرد قدرتهای بزرگ برای مهار شاهراههای حیاتی دریائی ومناطق خشکی که اهمیت ژئوپولیتیک-ژئواکونومیک را دارا هستند، آغاز گردیده است. این جدال اهدافی استراتژیک دردرازمدت را پیش از شکل گیری قطبهای جدید سیاسی-اقتصادی در جهان را دنبال میکند. باید گفت خاورمیانه گرانیگاه اقتصادی (منابع نفت و گاز)-ژئوپولیتیک جهان میباشد. علاوه بر این تا پیدایش نیروی هژمون و هم پیمان غرب درخاورمیانه و ادامه ضعف اقتصادی-سیاسی امپراطوری به رهبری امریکا و فقدان قطبهای نوین در معادله قدرت جهانی برای ایجاد توازن قوا، تلاطم و بحران درجهان و نیزخاورمیانه ادامه خواهد داشت.