حملات تروریستی مرگبار داعش در تهران بخصوص در دو منطقه زیر پوشش شدید امنیتی، مجلس نمایندگان و مقبره خمینی بسیار واقعه تکان دهندهای بود ودرجای خود بسیار نگران کننده است. در این حمله ۱۲ یا در خبررسانی اولیه ۱۷ نفر از هموطنان کشته و بسیاری مجروح شدند که جای بسی تآسف و تآثر است. مردم ایران باین باور شده بودد که حکومت ایشان را از اینگونه حملات تروریستی مصون نگهداشته است. و حکومت ترجیعبند جنگ ویتنام را مکرر تکرار میکرد که «ما برای آنکه با تروریستها در ایران روبرو نشویم جبهه جنگ را در سوریه علیه تروریسم گشودهایم» همان حرفی که در سالهای ۶۰ میلادی حکومت امریکا برای توجیه حضور خود در ویتنام عنوان میکرد که اگر در ویتنام نجنگیم باید در کالیفرنیا وارد جنگ شویم! انگار وقتی حکومت ایران جوانان ما را به باتلاق جنگ در سوریه میکشاند میتواند دست و پای تروریستها را در همانجا ببندد، در حالیکه برعکس ایشان را وارد عملیات مقابله به مثل مینماید. اینکه اینگونه عملیات ضد انسانی است و محکوم و مردود است پاسخی برای جلوگیری از تکرار اینگونه وقایع دردناک نیست. بلکه برای پیشگیری اینگونه عملیات تروریستی که امروزه بلای جان مردم بیگناه بسیاری از کشورها شده است باید بدقت مطالعه شوند. اروپا مشکلات خودش را دارد و کشور ما در منطقه دلائل خود را برای پیدایش حملات داعش و گروههای دیگر تروریستی همراه دارد که جای تآمل و تفحص دارد.زمانیکه رسیدگی و مطالعه دقیق نمودیم و از این پدیده شناخت لازم را پیداکردیم است که میتوانیم تضمینی برای سلامت و در امان بودن مردم پیدا نمائیم.
اینکه اینطرف و آنطرف عنوان میشود که اینکار خود جمهوری اسلامی است و گرنه داعش هدف را مانند عملیاتش در کشورهای اروپائی در مراکز تجمع مردم قرارمیداد. باید گفت که داعش به امن ترین مکانها حمله میبرد تا بگوید هیچ سد امنیتی جلودارعملیات تروریستی سازمان او نمیتواند قرار بگیرد. روش حمله به امن ترین مکان حکومتی در عملیات داعش یا گروههای تروریستی مشابه پدیده ی جدیدی نیست. این گروها در افعانستان مکرر در امن ترین مکانهای شهر، از جمله در حاشیه سفارت امریکا یا پادگانهای نظامی بزرگ این حملات را انجام دادهاند. اخیرآ در شمال افعانستان توانستد نزدیک صد و چهل نفر از افسران رده بالای ارتش افعانستان را در یک پادگان تازه تآسیس از میان ببرند. روزنامه نیویورک تایمز در انتشار خبر حمله تروریستی در تهران نوشت که داعش مطمئنآ مدتهاست که در صدد انجام چنین حملاتی در ایران بوده است و انتخاب این محلها و غافلگیر کردن نیروی امنیتی مطمئنآ با کمک ایادی داخلی ایشان و دشمنان حکومتی صورت پذیرفته است. لذا ادعای اینکه این کار خود حکومت است کاملآ نادرست است. سردمداران استبداد مذهبی در ایران با انجام جنایت آتش زدن سینما رکس آبادان صحنه را برای پیشرفت و برقراری حکومت استبدادی خود هموار کردند. ولی امروز این حکومت در حالیکه مکرر یاد آور شده است که ایران تنها کشوری است در منطقه که در آن آرامش در سراسر مملکت برقرار است دلیلی ندارد که خودش دورنمای امنیتی خود در ایران را خراب نماید. و هرگز میل ندارد که مردم حضور نیروهای نظامی حکومت در سوریه را مایه حملات متقابل تروریستی در ایران بدانند. وقوع این حملات عملآ احساس آرامش مردم را که تصور میکردند حکومت توانسته است فضای امنیتی مؤثری در مملکت ایحاد نماید را شکسته است. عملآ ترس و وحشت مردم را ازعملیات تروریستی خطرناک بیشتر درآینده که در مراکز پرجمعیت صورت پذیرد را برانگیخته است. این اقدام بهیچ دلیل منطقی و سیاسی نمیتواند برخلاف نظراتی که باین صورت پراکنده میشود کار جمهوری اسلامی باشد. نوار ویدیوئی داعش از حمله در تهران بخوبی عمق برنامه ریزیهای داعش در ایران را نشان میدهد که در آن مردم را بشورش دعوت مینماید و حساب شده گروه پنج نفر ایشان از کرد و آذربایجانی و سنی مذهب انتخاب شده بودند و در دستگاه اینترنتی خود مدتها بزبان فارسی تبلیغ مینمودند.
همه ما در کنار مردم اسیر و محروم ایران نگران آینده این حملات تروریستی هستیم. اثرات و عواقب دلنگرانیها و اضطرابهای درونی سهمگین مردم که این حملات در ایشان برانگیخته است به مراتب از درد و غم کشتار مردم بیگناه که قربانیان این فجایع و جنایات هستند بیشتر و جانگذازتر است.
جمهوری اسلامی با ادامه سیاستهای بیخردانه در خارج از مرزهای ایران و گردنکشیهای محلی که یادآور صدام حسین و حمله او به ایران و کویت و شاخه شانه کشیدن در یرابر امریکا است مردم ایران را بدون هیچ دلیلی در برابر خطرات سهمگینی قرار داده است. حکومت ایران و درجلوی همه سپاه پاسداران در رهبری ارتجاع و استبداد دینی میکوشد که بزعم خود با این گردنکشیها افکار مردم را متوجه خارج از مملکت نماید بلکه از فشار مردم در داخل از مملکت برای کسب زادی و حکومت قانون بکاهد.
سپاه پاسداران جلو تر از دولتی که انتخابات خودشان برگزیده است و جلو تر از هر مرجع دیگری درنقش رنیس و همه کاره مملکت علیه این اقدام تروریستی اعلامیه میدهد و باز شاخ و شانه میکشد. ولی فقیه دو روز بعد از واقعه اعلامیه تسلیت به خانوادههای قربانی میدهد. سپاه پاسداران در حالی این اعلامیه را میدهد که سرداران سپاه بدون دلیل جوانان ایران و برخی ازجوانان افغانستان و کشورهای دیگر را وارد معرکه و باتلاق جنگ بدون پایان سوریه نموده است. این آشکار بود که تروریستهائی که سپاه بخاطر بقول خودشان دفاع از بقعه حضرت زینب بحنگ با ایشان و دفاع از دیکتاتور سوریه بشار اسد پرداخته است عکس العمل نشان خواهند داد. معلوم نیست بلیونها دلار مخارج جنگ بی دلیل در سوریه در کنار کمک به قدرتهای با رفتار تروریستی محلی مانند حماس و حزب الله لبنان در حالیکه نیمی از مردم ایران با گزارشات خودشان در زیر خط فقر زندگی میکنند به چه دلیل انجام میگیرد؟ آیا بجز این است که حکومت استبدادی با این عملیات میکوشد که سیطره استبدادی خود رابرمردم همچنان ثابت نگهدارد؟ سردار قاسم سلیمانی فرمانده منطقه جنگ در سوریه شخصآ به ملاقات ولادمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه میرود و گفتگوهائی که در حد رئیس جمهور مملکت است را در مورد استراتژی نظامی ایران در منطقه را انجام میدهد. سرداران سپاه علنآ به رئیس جمهورانتخابات کشوری میگویند «فضولی» نظامی نکند. دولت و رئیس جمهور آنرا بصورت دولت صغیر درکناری خاموش نگهداشتهاند و سپاه از پرده استتار بیرون زده و خود را یکسره بصورت همه کاره و حاکم مملکت در آورده است. در مجلس شان میشنویم که میگویند سپاه حتی جلوی کار وزای دولت را هم گرفته است. زندان خودش را دارد، دستگاه امنیتی خودش را دارد، احکام اجرائی خودش را دارد، اعدامها را خودش انجام میدهد و کسی جلودارش نیست. اعتراض میکنند که چرا ترامپ رقص شمشیر با پادشاه سعودی راه میاندازد و نمیگویند که این رقص شمشیر را رقص موشکی سپاه پاسداران جلو آ.ورده است. در اینکه قدرتهای بزرگ دنبال منافع خود درهمه جا بخصوص منطقه زرخیز و بی در و پیکر خاورمیانه میباشند حرفی نیست ولی این حکومتهای منطقه هستند که با درایت و سیاست درست میتوانند و وظیفه دارند که مملکت و مردم خودشان را در امنیت نگاه دارند. اظهارات خیانت آمیز سردار دیگری درغرب کشور همزمان با حضور دانالد ترامپ در منطقه، که ما پایگاههای زیر زمینی برای موشکهای خودمان ساخته ایم، یادآور شمشیرکشیهای صدام حسین در مقابله با امریکا بود.
حکومت استبدادی ایران فاقد پشتیبانی مردم است و این بزرگترین خطر برای مردم و کشور ایران است. مردم ایران در انتخاباتی که کاندیدهایش اجبارآ ازغربال حکومت داران مرتجع میگذشت به کاندیدهائی که مورد لطف ولی فقیه بودند رآی ندادند و با این ترتیب تاحدی که زورشان میرسید مخالفت آشکار خود را با نظام استبداد دینی نشان دادند وپشتیبانی خود را از رئیس جمهوری و دولتی که این انتخابات برآورده است مسلم کردند. مردم دلخوش بودند که حکومت بدلیل ضعف و شکستهایش جلوی حضور موقت ایشان در صحنه سیاست مملکت را نمیتواند بگیرد. ولی سپاه پاسداران همین دولتی را که مصطفی پورمحمدی جناتیکار سال ۶۷ را وزیر دادگستری اش کرده بود و اعدامهای سپاه پاسداران و دستگاه قضائی کشور بدون اعتراض دولت پیش میرفت را بصورت دولتی صغیر در گوشهای نشانده است. بعبارتی سپاه پاسداران بیشتر از گذشته خود را جلو انداخته است و نقش دولت واقعی مملکت را بازی میکند. دولتی که امروز آشکارا وعملآ دست از آستین سپاه بیرون آورده است.
مردم ما در این هجوم تروریستی که گوشهای از برنامهها و نقشههای ضد ایرانی در منطقه برهبری دولت سعودی و دولت دانالد ترامپ در امریکا است باید همبستگی خود را برای دفاع ا زخود و مرزهای خود حفظ نمایند. ولی متآسفانه شاهد آن هستیم که دست و بال مردم را برای دفاع از خودشان بستهاند. دفاع مردم از خود و مرزهای کشور وقتی میسر است که مردم بتوانند بر سرنوشت خود مسلط باشند. وقتی است که بتوانند جوانان خود را از باتلاق جنگ در سوریه بیرون بکشند و بایران بازگردانند. وقتی استکه بتوانند جلوی شاخ و شانه کشیدنهای بی مسؤلیت و خانمان برانداز سپاه افسار گسیخته را بگیرند. حتی بتوانند از این دولتی که حرفهای دیگری جدا از احکام حاکمین و سپاه میزند و خیال کنار آمدن با امریکا و غرب را دارد حمایت نمایند. بعبارتی از جناحی که ماندن «نظام» را در سیاستهای صلح آمیزی در جهان میشناشد پشتیبانی نماید. هرچند دولت هنوز صدایش در مورد حضور جنگی درسوریه بیرون نیامده است. در جای خود سیاستهای دیگرش از جمله موضوع هستهای و برجام نشان میدهد که دنبال کنار آمدن با غرب است. علی الحساب در شرایطی که دولت سعودی را امریکا هر چه بیشتر مسلح کرده است. در شرایطی که کشورهای مختلف عربی سند همبستگی اعراب برهبری عربستان سعودی را امضا میکنند. در شرایطی که حماس، دولت فلسطین برهبری محمود عباس و حتی وزیر خارجه دولت عراق هم آنرا امضا میکند، سندی که بروشنی علیه ایران تهیه شده است و مورد پشتیبانی امریکا و ناتو نیز میباشد. درشرایطی که بلیونها دلار ثروت مملکت صرف کمک به حکومتهائی شده است که هیچگونه پشتیبانی از ایران و حکومتی که این ثروت را به پای ایشان ریخته است را نمیکنند. کوشش ما باید در برملا کردن نیروهائی باشد که در این شرایط هنوز خودخواهانه و با بیخردی برطبل جنگ میکوبند و بهانه بدست دشمنان مسلح ایران میدهند. باید علیه سپاه پاسداران و ولی فقیه، سر دستههای ارتجاع و سیاست ادامه جنگ در سوریه و کمک به حکومتهائی در منطقه که به آشوب و بی ثباتی در منطقه دامن میزنند دست بکار شد و برنامه ریزی نمود. سیاستهائی که ثروت مردم را جدا ازریختن به جیبهای گشاد دزدی و چپاول حاکمین صرف سیاستهای آشوب و بلوا و جنگ در منطقه میشود را برملا ساخت.
همبستگی در این زمان باید در پشتیبانی از جناحهائی از حکومت باشد که دنبال سیاست صلح با دنیا هستند. و در کنار آن با تمام قوا در برملا کردن سیاستهای نابخردانه و در عین حال سودجویانه سپاه پاسداران و ولی فقیه و سایر مرتجعینی که سیاست ادامه حضوردر باتلاق جنگ در منطقه را دنبال میکنند پرداخت. سیاستهائی که کشور ما و مردم ما را به پرتگاه نابودی میکشاند. همبستگی در این شرایط لازم است، دنبال کردن هدفها واستراتژی مردمی برای آزادی و استقرار دمکراسی در مملکت را میتوان دراین شرایط تیره و تار در منطقه که نیاز به همبستگی بیشتری از مردم را دارد، بصورتی ساخت که صدمه به همبستگی همه نیروهائی که برای سیاست صلح با کشورهای جهان، کشورهای در همسایگی ایران و سایر کشورهای منطقه و کشورهای غربی قدم بر میدارند نزند وهمبستگی همه مردم و جناحهای اعتدالی و «اصلاح طلبان «حکومت را در برگیرد. مخالفت با سپاه پاسداران و ولی فقیه که دنبال ادامه سیاست جنگ در منطقه هستند سرلوحه همبستگی مردم در کنار جناح اعتدالی «نظام» است. ما میدانیم که در نهایت برای آزادی مردم باید «نظام» دیکتاتوری مذهبی برچیده شود ولی در شرایطی اجبار داریم که نگذاریم مملکت بخاطر سیاستهای نابخردانه و سود جویانه سپاه و حاکمین در قدرت از هم پاشیده شود. تجربه جنبش سبز در سال ۸۸ نشان داد که میتوان با نیروهای اعتدالی و «اصلاح طلبان» حرکت را بسوئی برد که رهبران حرکت در خدمت جنبش قرار بگیرند. رفتاری که حاکمیت از آن پس با ایشان نمود دلیل موفقیت یک همبستگی در زمان مشخص خود بود، همبستیگی برای آزادی مردم.
محسن قائم مقام – نیویورک
نهم ماه ژوئن ۲۰۱۷