حسن روحانی در انتخابات ۹۲ حدود ۱۸ میلیون (۵۱ درصد) رای آورده بود. روز جمعه آرای او به حدود ۲۳ میلیون (۵۷ درصد) رسید. برای یک رئیس دولت مستقر این یک پیروزی خیرهکننده است. این رای خیرهکننده اما رای به کارنامه نهچندان درخشان دولت نخست روحانی نیست، بلکه تایید راهبرد اعلامشدهی او در کارزار انتخاباتی بود. راهبردی که بر تعامل با جهان و دوری از آمریکاستیزی و اسرائیلستیزی در سیاست خارجی و دوری از راهحلهای پوپولیستی در رویارویی با مشکلات اقتصادی و اجتماعی در سیاست داخلی استوار است.
در انتخابات ریاست جمهوری این دوره گفتمان دو نامزد اصلی، روحانی و رئیسی، دو مسیر و دو راهبرد متفاوت در اداره کشور را در برابر رایدهندگان ایرانی قرار داد. یک نامزد، ابراهیم رئیسی، وعدههای اقتصادی و رفاهی بسیار جذاب مطرح کرد و کوشید با شعارهای پوپولیستی قشرهای فقیر و سنتی جامعه ایران را تحریک و به سوی خود جلب کند.
رئیسی نماینده این راهبرد، دولت روحانی را مسئول رکود اقتصادی و بیکاری گسترده جوانان معرفی کرد، وعده افزایش ۵ برابری یارانه نقدی داد، همانند احمدینژاد برای خانهدار شدن قشر فقیر جامعه قولها داد و گفت رکود اقتصادی را بهسرعت از بین برده و میلیونها شغل ایجاد خواهد کرد. نتیجه آرا نشان داد که بخش عمده جامعه پختهتر از آن است که عملی بودن این نوع وعدهها و شعارها را باور کند و فریفته آنها شود.
رئیسی درباره سیاست خارجی زیرکانه سکوت کرد. اما پیدا بود که نگاه او به جهان همان نگاه محمود احمدینژاد بود؛ نگاه ستیزهجویانه در برابر غرب و اسرائیل که تنها دستاوردش برای ایران انزوا و تحریم بود. بخشی از آرای ریخته شده به سود روحانی عمدتا در خدمت ممانعت از بازگشت به این دوران بود.
روحانی بهدرستی شعارها و وعدههای رئیسی را پوپولیستی و غیرقابل اجرا میدانست. دولت او در چهار سال گذشته مشغول آواربرداری از خرابیهای بود که احمدینژاد بهجا گذاشته بود. او رقیبان و منتقدان خود در درون حکومت را متهم کرد که فقط اعدام و زندان بلدند، در پی زنانه و مردانه کردن پیادهروها بودند، انحصارگرند، منطقشان ممنوعکردن است، میخواهند ناامنی را به کشور بازگردانند، میخواهند آرامش منطقه را برهم بزنند...
روحانی همچنین با لحنی امیدآفرین تاکید داشت «ما عقب باز نمیگردیم. ما راهمان را انتخاب کردهایم. راه ما آزادی است، عهد ما با مردم آزادی است، ما مخالف تحریم و حصر ایران هستیم. ما میخواهیم با دنیا زندگی مسالمتآمیز داشته باشیم.» نسخه او برای رونق اقتصادی و ایجاد شغل از طریق تعامل با جهان، جذب سرمایههای خارجی و گسترش مناسبات اقتصادی با خارج و رونق صنعت توریسم بود.
مجموعه این سخنان حسن روحانی، راهبرد قابلقبولی را در مقایسه با ابراهیم رئیسی برای رایدهندگان ترسیم کرد و توانست کفه ترازوی آرای روز جمعه را به سود او سنگین کند.
روحانی وعده دیگری را نیز به حامیان خود داد. او در دولت نخست خود نتوانست بخش عمده وعدههای سیاسی و حقوق بشری خود، از جمله مشکل بازداشت خانگی رهبران جنبش اعتراضی سبز را حل کند. به رایدهندگان ایرانی وعده داد اگر این بار رای بیشتری کسب کند زورش برای حل این مشکلات بیشتر خواهد شد. آرای روحانی اکنون بسیار بالاتر از انتخابات ۹۲ است و توپ در زمین او برای اقدام جدی در این زمینه.
ابراهیم رئیسی رقیب حسن روحانی ۱۵ میلیون رای آورده است و این رقم کمی نیست. روحانی و تیم او میدانند که همه این پانزده میلیون رای، آرای سیاسی و ایدئولوژیک بلوک اصولگرایان نیست. میتوان گفت بیش از نیمی از این آرا، رایهای محرومانی است که جذب شعارهای فقرزدایی رئیسی شدهاند. این رایها اعتراض به فقر و فساد و تبعیض است.
روحانی در این زمینه نیز وظیفه سنگینی به عهده دارد، هر چند که کارشکنی نهادهای انتصابی زیر سلطه اصولگراها منصوب رهبر، کار روحانی را همچنان سخت خواهند کرد. ولی حمایتی که بخشهای بزرگتری از مردم با رای خود از او کردند میتواند در ۴ سال آینده قدرت مانور روحانی را افزایش دهد.
در عینحال نیز نباید دچار این توهم بود که با پیروزی حسن روحانی بهزودی شاهد تحول چشمگیری در کشور خواهیم بود. چنین چیزی دستکم در کوتاه مدت رخ نخواهد داد. اما مسیر تدریجی تعامل با جهان و کاهش محدودیتهای سیاسی و فرهنگی در داخل که از چهار سال پیش آغاز شده تقریبا برگشتناپذیر شده و آرام آرام پیش خواهد رفت.