از چندى پیش هم میشد این را تشخیص داد که انتخابات ریاست جمهورى ٩٦، انتخابات ویژهای خواهد بود.
اکنون مدتهاست که بر خلاف ادعاهاى تکرارى کسانى که قائل به انسداد ذاتى این نظام نبوده و آن را از مجراهاى درونى قابل اصلاح و ترمیم میدانند، میشد تشخیص داد که تغییرات در سیاستها و چرخش کافى و لازم در سیاست خارجى و منطقهاى ایران بدون نبردى سخت و سرنوشتساز در درون این نظام ولى با محوریت و حضور فعال و بیدار جامعه و نیروهاى سیاسى خارج از ان مقدور و میسر نخواهد بود.
اینک مجموعهای از عوامل به واسطهگرى خود امر برگذارى این انتخابات و زمان آن، این انتخابات را به نقطه جوش و چشم آنچه که برخا به آن the perfect storm میگویند تبدیل نموده است.
این انتخابات از تمامى جهات با انتخاباتهاى قبلى خود متفاوت است و نتایج ان مسیر آینده سیاست و سرنوشت کشور را تا حد دورنماى قابل رویت و در حد دوگانه سیاه و روشن رقم خواهد زد.
آینده نهاد ولایت، تک نهاد مسئول تمامى این نابسامانىها و سیاستهاى تنشزا در تمامى طول این ٣٨ سال و از بدو ظهور بدخیمش در مرکز سیاست ایران، کور و تاریک است. اینکه این نهاد، پس از مرگ آقاى خامنهاى و علیرغم اینکه در مسند آن چه کس و یا کسانى بنشینند، بتواند به مجموعه نیروهاى ارتجاعى ولایى فعال در سیاست پوشش و تامین کافى همانند گذشته را بدهد و یا توانایى پیگیرى همان سیاستها را حفظ نماید خارج از تصور است. و این خارج از تصور رهبران و سردمداران همان نیروها نیز هست که بهمین دلیل در حال حیات آقاى خامنهاى و به واسطه این انتخابات حرکتى سازمانیافته براى تسخیر دستگاه دولتى را اغاز نمودهاند. در واقع این یک کوچ سیاسى ان نیروهاى حقیقى به کالبد حقوقى دولت و ریاست جمهورى است.
ایران در شرایط واقعا خطیرى قرار دارد. این را آنها بهتر از همه میدانند حتى اگر برایشان در اولویت دغدغهای نباشد. خود این نظام در شرایط سراشیبى قرار دارد. این را نیز آنها بهتر و دقیقتر از بقیه میدانند و اتفاقا بهمین علت است که دست به چنین بازى و قمار خطرناکى زدهاند. در محاسبات اینان آن نظام دیگر نیست (و درست میگویند). در غیر اینصورت روحانى براى آن نظام بهترین و عاقلانهترین گزینه محسوب میگشت.
در شرایطى که کل سپاه پاسداران در آستانه ورود به لیست سازمانهاى تروریستى و تحریم قرار دارد و تا همین چندى پیش نظام بانکى ایران بخاطر فعالیتهاى بانکى و موسسات اعتبارى غیر رسمى وابسته به این نهاد از امکان دسترسى به سیستم بانکى جهانى محروم گشته بود و در حالتى که معاهده نظامى امنیتى ٤١ کشور در منطقه منتظر نتایج این انتخابات و تعیین تکلیف با ایران است، بهروشنى روحانى میتوانست صرفا نه یک انتخاب بلکه بهترین انتخاب براى سر دستگان چنین نهاد و نیروها و اهالى بیت رهبرى و خود رهبر باشد. اگر که این نیروها شکست سیاستهاى خود را پذیرفته و بدنبال پناهگاهى در حالت دفاعى و از براى حفظ خود میبودند. ولى رفتار کنونى آنها حاکى از این است که سوداهاى دیگرى در سر میپرورانند. ورود بزرگترین مهره این نیروها براى مقام ولایت رییسى، و قبول ریسک آن، و نوع رفتار چاقوکشانه قالیباف با روحانى خود موید این امر است که سناریو مورد توافق آنها، به رهبرى خود خامنهاى، حرکتى این چنینی براى به چنگ آوردن دستگاه دولت و باز سازمان نمودن کل ساختار حکومت است. این از بابت عاملیت خامنهاى است. تغییر سیاست و رفتار براى او همیشه تغییر رژیم و برچیده شدن نهاد ولایت بوده است. اکنون آقاى خامنهای و زیر مجموعه او تصمیم به یک بازى همه یا هیچ گرفتهاند.
اینها نیامدهاند که ببازند ولى اقدام به حرکت کودتایى بدون شاخ و برگ انتخاباتى و قانونى اینها را بطور مستقیم رو در روى اکثریت جامعه قرار داده و عامل ریزش پایههاى پیرامونى آنها نیز خواهد گشت. کمپین انتخاباتى به آنها امکان و فرصت بسیج و سازماندهى دایرههاى وسیعترى از پایهها و جذب حامیان جدید را داده و فرصت موج سوارى تقلب با افزودن به آراى کسب کرده را فراهم میکند.
بنابراین امروزه تمامى آحاد سیاست ایران در برابر چنین جدال سرنوشتسازى قرار گرفته است. جدالى که دوران کوتاه کمپین انتخاباتى و مناظرات و خود انتخابات را میبایست به عنوان شروع آن دوران تلقى نمود. واقعیتى که دورنما سازى و پردازى و به اصطلاح خوشبینانه رهبران فعلى جریان موسوم به اصلاحطلبى پردهای از استتار بروى آن میاندازد.
آنچه اکنون در این مقطع و از بابت چندین روز آینده، به انور خط انتخابات و به درون این فرایند بحرانى و اجتناب ناپذیر و اغاز گشته گذار منتقل خواهد گشت نتایج آن است.
واضح است که بهترین سناریو براى جامعه راى بالاى شکننده روحانى به همراه سامان و سازمانیابى و دنبالهگیرى مطالبات جامعه بیدار مدنى خواهد بود. طبعا نیروهاى مستقر موجود در موقعیتهاى سیاسى کنونى بدست امده از بابت تلاش جامعه تحولخواه، کنش و واکنشى محافظه کارانه و ترمز کننده نسبت به تکوین این فرایند از خود نشان خواهند داد. کانون عاملیت در سیاست در پى این انتخابات در هر دو حالت ان به جامعه منتقل خواهد گشت. حال چه این کانون، کانونى مبتکرو محرک باشد و چه اینکه اجبارا به کانون مقاومت و دفاع تبدیل گردد.
اکنون زمان صحیح، روشن و دقیق دیدن شرایط جدید سیاست ایران در ارتباط با معضل همیشگى و محورى ان یعنى نهاد ارتجاعى ولایت و سیاست ان است.
این انتخابات همه چیز خواهد بود جز آن انتخاباتى که اصلاح طلبان دعوت به شرکت و تحریمىها دعوت به تحریم آن دارند.
پ.ن.
اقاى خاتمى پیام دعوت با ارزش و صحیحى را منتشر نمود. این پیام متفاوت از آن پیامى است که کسان دیگرى همچون اقاى عارف مبلغ آنند. خود آقاى روحانى عمدتا در راستاى دفاع و صیانت از کیان دولت (در همان محدوده بسیار محدود آن در ساختار این نظام) در مقابل دست اندازى ولایت و نیروهاى ‘انقلابى’ و پیگیرى سیاستهاى کشور محور تا بحال عمل و کمپین نموده است. بیانات کمپینى به لحاظ سیاسى مهمند حتى اگر وعدههاى آنها زمینه و امکان اجرایى شدن نیافته باشند که در ایران تا حل نشدن این معضل نهاد ولایت این چنین بوده و خواهد بود.