با عرض سلام و ادب خدمت جناب آقای حسین دهباشی، مسئول وب سایت «تاریخ آنلاین»
محترما» بعرض میرسانم، در همین چند روزیکه از پخش نوبت هفدهم برنامهء گفتگوی شما وآقای هادی غفاری گذشته است، بسیار با خود کلنجار رفتم که «این نیز بگذرد»، ولی از آن جایی که ممکن است برخی از مخاطبان برنامههای شما، گفتههای آقای هادی غفاری را واقعیت و راست تصور کنند، بر آن شدم که در بارهء اظهارات ایشان توضیح داده و شمهای از زندگی و کارنامهء زنده یاد ناخدا بهرام افضلی را برای مخاطبان و علاقهمندان برنامهء شما بازگو نمایم.
در بخش «بحث اخلاقی» آقای هادی غفاری با شما، که آمیختهای از مطالب نادرست و ناروا نسبت به زنده یاد ناخدا بهرام افضلی، فرمانده وقت نیروی دریایی ایران در زمان جنگ ایران وعراق و همسر ایشان از جانب آقای هادی غفاری مطرح میشود، ذکر چند نکتهء اساسی در جهت دفاع از حق و حقیقت و روشن شدن اذهان عمومی در برابر اینگونه اطلاعرسانیها که زیبندهء جامعهای خرد ورز و اندیشه محور، حقیقتیاب و راستگو نیست، ضروریست:
ا- بعد از اجباری شدن حجاب اسلامی در جامعهء ایران در سالهای ۶۱-۱۳۶۰ (سالهای جنگ و سالهای ترور و بمبگذاریها و درگیری مسلحانهء خیابانی) و در شرایطی که در کوچه و بازار و ادارات مسئله حفظ حجاب اسلامی به یک موضوع خیلی مهم و حاد در جامعهء آن روز ایران تبدیل شده بود، این سئوال پیش میآید که به چه شکلی همسر فرماندهء نیروی دریای میتواند، به آن شکل و صورتی که آقای هادی غفاری دراین مصاحبه ادعا میکنند، میتوانسته است در مجامع عمومی، رسمی و کشوری آن سالها، ظاهر شود؟
در دیدار و گفتگو با همسر زنده یاد ناخدا افضلی، ایشان ذکر این مطلب از جانب آقای هادی غفاری را، کذب محض، نادرست و ناروا قلمداد کردند.
۲- در ادامه همین «بحث اخلاقی» جناب هادی غفاری، ایشان ادعا میکنند: «آقای افضلی تمام گزارشات دقیق داخل فرماندهی جنگ را به سفیر روسیه در تهران تحویل میداده و سفیرروسیه هم فوری تمام این مدارک را در اختیار صدام و عراق قرار میداده است و صدام هم تمام این عملیات ما را با چندین هزارکشته برای ما به جا میذاشته ست، ما هم این پرونده را کامل کردیم و درچهارهزاربرگ به خدمت امام رفتیم و ....» (نقل قول از آقای هادی غفاری در گفتگو نوبت هفدهم با شما).
در ادامه از این نوع اطلاع رسانیهای سرشار از «حقیقت» و «راستگویی»، توجه شما را به نکته دیگری جلب میکنم و آن اینست که «سردار سوداگر» از فرماندهان اطلاعات و عملیات سپاه در گفتگو با سایت بازتاب متعلق به آقای محسن رضایی، چند سال قبل ادعا کرده بود که ناخدا افضلی خبر و نقشه عملیات کربلای چهار را به سیا و از آنجا به عراق منتقل کرده است که این باعث شکست نیروهای ما در عملیات کربلای چهار در مقابل ارتش عراق بوده است.
درین رابطه بد نیست به این نکته اشاره شود که ناخدا بهرام افضلی در اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر و در محاکمات نظامی آذر-دی ماه ۱۳۶۲، بدون هیچگونه حق تعیین وکیل مدافع و همچنین بدون حضور هیئت منصفه به اعدام محکوم و در هفتم اسفند ۱۳۶۲، حکم صادره در زندان اوین اجرا گشت، ولی عملیات کربلای چهار در تاریخ سوم دیماه ۱۳۶۵ با هدف انهدام نیروهای دشمن در منطقه عملیاتی غرب اروند رود آغاز میشود.
درینجا این سئوال مطرح میشود که ناخدا افضلی چگونه میتوانست سه سال پس از مرگ، نقشه عملیات کربلای چهار را بدست سیا و رژیم عراق برساند؟
در اینحا ضروریست به چند نکته به صورت فشرده و خلاصه در مورد خدمات و تلاشهای زندهیاد ناخدا افضلی و همچنین دفاعیات او در محاکمات نظامی آذر-دی ماه ۱۳۶۲ اشاره شود:
۳- ناخدا دکتر بهرام افضلی در سه سال اول جنگ، فرمانده نیروی دریایی ایران بود، شهرت او، نبوغ و مدیریتی بود که در همان زمان کوتاه مسئولیتش او را نام آور کرد، به ویژه «عملیات مروارید» که در هفتم آذرماه ۱۳۵۹ انجام شد وطی آن بخش عمدهء ناوگان نیروی دریایی عراق را نابود کرد و تا آخر جنگ آنرا از هر رویارویی جدی باز داشت.
۴- ناخدا افضلی در عملیات شکسته شدن حصر آبادان در مهرماه ۱۳۶۰ و نقش ارزنده تکاوران نیروی دریایی در این عملیات و همچنین آزاد سازی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ که در تاریخ جنگ ایران و عراق دستاوردی برجسته است، بعنوان فرمانده نیروی دریایی وقت، نقشی ارزنده داشته است.
۵- دومین ضربه استراتژیک که بواسطهء «عملیات مروارید» به عراق وارد شد، قطع صدور نفت آن کشور بود که تا پایان جنگ، صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس با اخلال جدی مواجه شد.
۶- در وب سایت «تاریخ ایرانی» مقالهای تحت عنوان «عملیات مروارید به نقل از فرماندهان سپاه» وجود دارد که مطالب مربوط به « عملیات مروارید» به طراحی و فرماندهی ناخدا افضلی را کاملا» تائید میکند.
۷- تلاش ناخدا افضلی در مورد پرداخت ۶۰ میلیارد دلار غرامت جنگی و خاتمه جنگ (کتاب عبوراز بحران – یادداشتهای آقای هاشمی رفسنجانی، ۱۵ اسفند ۱۳۶۰، صفحهء ۵۰۰ ).
۸- یکی دیگر از خدمات پر افتخار، ناخدا بهرام افضلی، ایجاد دانشکده افسری نیروی دریایی است که این دانشکده در اسفند ۱۳۶۱ در نوشهر افتتاح گردید.
۹- بعد از یورش به حزب تودهء ایران و دستگیری رهبران حزب در بهمن ماه ۱۳۶۱، ناخدا افضلی در راس هیاتی در فروردین ۱۳۶۲، به ایتالیا ولیبی مسافرت کرد. سئوالی که درینجا مطرح میباشد اینست که چگونه فردی که میدانست از همان روز اول دستگیری رهبران حزب توده، آنها به جاسوسی متهم شدهاند، چرا به وطن خود باز میگردد؟ آیا غیر از اینست که فقط یک انسان میهن دوست و شرافتمند میتوانست به خود حق دهد که با سری افراشته به میهن خود باز گردد.
۱۰- در اینجا توجه شما را به دفاعیات ناخدا بهرام افضلی در محاکمات نظامی آذر-دیماه ۱۳۶۲ جلب میکنم:
* در رابطه با انتخاب وکیل مدافع از جانب متهم که در اصل ۳۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مندرج است ناخدا افضلی خطاب به رئیس دادگاه، چنین میگوید:
* ناخدا افضلی در دفاع از خویش، دادن اطلاعات نظامی به حزب را قویاً تکذیب کرد و اظهار داشت:
* ناخدا افضلی در پاسخ به سئوالات مکرر رئیس دادگاه میگوید:
* حجتالاسلام محمد ریشهری، رئیس دادگاه، بدون ارائه هیچ مدرک و سند و دلیل قانع کنندهای، ناخدا افضلی را متهم کرد که گویا در صدد بوده است که اسرار مربوط به موشک غرق شده در خلیج فارس را به حزب توده بدهد، ولی او در رد این اتهام چنین میگوید:
* در دادگاه انقلاب اسلامی ارتش، از زبان مهدی پرتوی، مسئول سازمان نظامی حزب، چنین گفته شده است:
* در واقع ناخدا افضلی و امثال او با چنین انگیزههایی که در درخواستهای مکرر مهدی پرتوی مستتر است، به صف سیاسی حزب توده نیامده بودند. او در دادگاه به انگیزه و منشا واقعی خود برای پیوستن به حزب را چنین بیان میکند:
* ناخدا افضلی در تمام جلسات دادگاه انقلاب ارتش، هرگونه اتهامی تا زمان دستگیری، در رابطه با اتهام جاسوسی را قویاً تکذیب و رد کرد او در همی رابطه اظهار داشت:
* بههرحال واقعیت این است که تقاضای بازنشستگی ناخدا افضلی در شهریور ۱۳۶۱ از رئیس جمهور وقت (آقای خامنهای) علاوه بر مخالفت او با سیاست ادامه جنگ از جانب رژیم جمهوری اسلامی بعد از فتح خرمشهر یک علت عمدهء دیگرآن، ناشی از شناخت جدید و تدریجی او از این جریان (حزب توده) که در جهت سوء استفاده اطلاعاتی از او حرکت میکردند، دانست.
به همین جهت است که در دادگاه صریحا» اعلام میدارد:
و در جایی دیگر:
و در ادامه:
(تمامی نقل قولها از زنده یاد ناخدا افضلی در جلسات محاکمات نظامی، مربوط به روزنامه کیهان ۱۶ و ۱۷ آذرماه ۱۳۶۲ و روزنامه اطلاعات ۱۷ و ۱۹ آذرماه ۱۳۶۲ میباشد).
سئوالی که دراینجا مطرح است اینست که چرا و به چه دلیل این چنین از حسن نیت پاک انسانی، عشق به مردم و میهن و ازخودگذشتگی تک تک نظامیان میهن دوست، چه غیرانسانی و بی رحمانه سوء استفاده شده است؟
نظامیان میهندوستی که از وجود تشکیلات مخفی نظامی بیاطلاع بودهاند، ولی از مقاصد و اهدافی مشخص میتوان سوءاستفاده کرد و زندگی و آیندهء آنها و خانواده ایشان را به نیستی و نابودی کشاند. چرا؟
آری چنین است خطوطی از زندگی سراسر مبارزه و تلاش خستگی ناپذیر انسانی میهن دوست و شریف بنام ناخدا بهرام افضلی که جز خدمت به میهن و مردم ایران به چیز دیگری فکر نمیکرد و بی گمان از او به عنوان یک فرماندهء نظامی میهن دوست و شریف ارتش ایران، که نامش بازندگی و مبارزهء مردم ایران گره خورده است، یاد و خاطرهای ماندگار باقی خواهد ماند و او برای میلیونها مردم سخت کوش، میهن دوست و آزادیخواه وطنمان ایران، همیشه زنده است.
در خاتمه مایلم به این نکته اشاره کنم که طبق قانون مطبوعات و باور به ارزشهای اخلاقی و انسانی در فرهنگ روزنامهنگاری و اطلاع رسانی، حق اینست که در برابر این اتهامات سخیف و بی پایه و اساس و دروغگوییهای آقای هادی غفاری که فقط میتواند ساخته و پرداختهء ذهن معیوب و بیمار ایشان باشد، ضروریست که این توضیح به علاقمندان و مخاطبان برنامههای «تاریخ آنلاین» داده شود، که نظرات مطرح شده از جانب آقای هادی غفاری در گفتگو با شما، صرفاً نظرات شخصی ایشان بوده و فاقد ارزشهای اخلاقی، حقوقی، انسانی و تاریخی است و در برابر ادعای پوچ و بی ارزش و بی اعتبار ایشان مبنی بر «تحویل دادن گزارشات دقیق داخل فرماندهی جنگ به سفیر روسیه در تهران»، از طرف ناخدا افضلی شما مسئولید به بخشهایی از دفاعیات ناخدا افضلی در محاکمات نظامی در رد اتهام جاسوسی که در این نوشتار به آنها اشاره شده است، در برنامههای آینده «تاریخ آنلاین» و یا به هر شکلی که صلاح میدانید، بدان بپردازید.
اینروزها که پیشنهاد آشتی ملی که توسط محبوب ترین و با اعتبارترین شخصیت سیاسی ایران، آقای محمد خاتمی، مطرح شده است، میتواند فضای سیاسی کشور را با وجود دشمنیها و کدورتها، در یک مسیر آشتی و تفاهم و دمکراسی متحول کند. منهم بنوبه خود، معتقدم که آینه میهن ما، در گرو یک تفاهم، وفاق و آشتی ملی است و دریک فضا و محیط تفرقه و تقابل، نفرت و انتقام جویی، هرگز اعتماد متقابل و همدلی برای ساختن آینده ایی در صلح و آزادی و آرامش پایدار بوجود نخواهد آمد.
اگر معتقد به «ایران برای همهء ایرانیان» هستیم، صلح و آرامش و وفاق و آشتی درسطح ملی کاراترین و موءثرترین وسیله وروشی خواهد بود به یادگار از سوی همهء فرزندان و مردمان این سرزمین کهن در ساختن ایران فردا، و به طور قطع، نه راه وروش و تفکری که هنوز همه چیز را برای خود میخواهد و هیچ حق وحقوقی برای غیر از خود، برای دیگران قائل نیست.
حقیقت یابی، راستگویی، شکیبایی، مدارا و واقع بینی واعتدال در سیاست و زندگی و ارجح شمردن «منافع ملی» برهرگونه منافع شخصی، گروهی و مصالح ایدئولوژیک از مبانی واصولی است که برای هر ایرانی میهن دوست و آزادیخواه در راه ساختن ایرانی آزاد و دمکراتیک، وظیفهای خطیر ودشوار ایجاد میکند. پس بیائیم که درین راه با احترام به یکدیگر، و به رسمیت شناختن حق و حقوق اجتماعی و سیاسی دگراندیشان، آینده ایران را باهم بسازیم.
با آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون شما.
با ارادت – بیژن پوربهنام
یکشنبه پانزدهم اسفندماه ۱۳۹۵ برابر با پنجم مارس ۲۰۱۷
* برای اطلاعات بیشتر در مورد زنده یاد ناخدا بهرام افضلی میتوانید به وب سایت ایشان مراجعه کنید:
bahramafzali.info