مجله «نیشن (The Nation) از نامزدی هیلاری کلینتون برای ریاست جمهوری پشتیبانی میکند و باور دارد که پیروزی قاطع او در ماه نوامبر برای پیشبرد مسایل مترقی که ما در طول زمان پیشرو و خواهان آن بودهایم تعیینکننده است. ما در دوره نخست رقابت حزب دمکرات از سناتور برنی سندرز پشتیبانی کردیم، و حال علاقمند به سیاستها و شیوه کشورداری کلینتون هستیم. رقیب کلینتون دیگر سندرز نیست.»(Vol. 303, No. 17, Oct. 24, 2016)
هفتهنامه نیشن (The Nation) یکی از قدیمیترین و پرخواننده ترین مجلات مترقی در آمریکا، با ۱۵۰ سال سابقه، شماره این هفته خود را به بررسی انتخابات بیسابقه در آمریکا اختصاص داده است. این مجله، بهعنوان یک مرجع برای نیروهای مترقی، در دوره اول مبارزات انتخاباتی از سناتور برنی سندرز پشتیبانی کرد. اما پس از به پایان رسیدن دوره اول، و در پی پشتیبانی رسمی و قاطع سناتور سندرز از هیلاری کلینتون، مجله نیشن نیز از خوانندگان خود، نیروهای مترقی و چپ، خواسته است که به خانم کلینتون رأی بدهند. سرمقاله این شماره ضمن مقایسه نظرات دو رقیب اصلی انتخابات، استدلال کرده که چرا باید به هیلاری کلینتون رأی داد.
دراین نوشته، ضمن تأیید استدلالهای مجله نیشن، که منبع معتبری برای نیرویهای مترقی است، نکات برجسته آن را باز تاب میدهیم.
مجله در مقاله آغازین خود مینویسد دلیل پشتیبانی از هیلاری کلینتون را میتوان در دو کلمه خلاصه کرد: دونالد ترامپ. رقابت میان امید و بدبینی، عدالت و تعصب، همبستگی و خودخواهی؛ و سپس اضافه میکند که با اطمینان مطلق میتوان گفت که ترامپ در کنار ما نیست، با توجه به خطرهایی که کشور آمریکا و جهان با آن روبروست، انتخاب ترامپ فاجعهبار خواهد بود. سرمقاله نیشن میافزاید، به جای اینکه در چهار سال آینده در موضع دفاعی قرار بگیریم، و همچنین برای اینکه خواستهای عادلانه را پیش ببریم، بهترین شانس برای ما انتخاب کلینتون و فراهم آوردن فرصتی است که او بتواند با کنگرهای متعهد به مواضع مترقی او، پلاتفرم حزب دمکرات را که در توافق با سناتور برنی سندرز بدست آمده به قوانین مشخص بدل کند.
دونالد ترامپ
مجله نیشن مینویسد: سوء استفاده از خصلتهای نژادپرستانه، بیگانههراسی، حملات به رسانهها و سیستم قضایی، اهریمن نشاندادن مخالفان، و تشویق هواداران خود به خشونتورزی ممکن است با تعریف فاشیسم خوانایی نداشته باشد، اما همۀ آنها برای کشور ما خطرناکاند. آنچه از گفتههای ترامپ میتوان برداشت کرد، اینگونه است که او طالب آمریکایی است که در آن نفرت، ترس، و تفرفه نمایشی از سیاست باشد. این ویژگیها با مکانیسم قدرت دولتی گسترش نیز مییابد. ترامپ خواهان اخراج گسترده مهاجران مکزیکیتبار است. این سیاست میلیونها تن را در همسایگی ما قربانی خود خواهد کرد و کشور را به الگویی از جامعۀ خبرچین و جاسوسی علیه خارجیها بدل خواهد کرد.
ترامپ میخواهد بیمه بهداشت همگانی قابل دسترس را که در دوره بارک اوباما تصویب شده و بیست میلیون نفر را صاحب بیمه کرده است، پس بگیرد.
ترامپ به بهانه اینکه هر قدر میزان مالیات کمتر باشد، سرمایهداران بیشتر سرمایهگذاری میکنند و این امر موجب کارآفرینی میشود، مالیات ثروتمندان را کاهش خواهد داد و برثروت آنها خواهد افزود. این سیاست درگذشته آزموده شده و شکست خورده است. هیچ سرمایهگذاری به خاطر میزان مالیات پولاش را به جای سرمایهگذاری در حساب پس اندازش نگه نمیدارد. این درحالی است که یکی از مشکلات بیمارگونۀ اقتصاد آمریکا، که ترامپ به صورت عارضه آن ظهور کرده و قشرهای فرودست جامعه را بسیج نموده است، شکاف عمیق میان طبقات بالا و پائین جامعه است. ترامپ تا به حال با ترفندهای قانونی از پرداخت مالیات به دولت فدرال طفره رفته و کار خود را نه بیاخلاقی که زیرکی خوانده است. اگر او به قدرت دولتی دست یابد زمینه بیشتری برای فرار ثروتمندان از پرداخت مالیات فراهم خواهد کرد و درعمل طبقات پائین و میانی جامعه متحمل هزینههای بیشتری میشوند و مشکل کنونی جامعه آمریکا عمیقتر خواهد شد.
انتخاب ترامپ گامهایی به عقب برای کارگران خواهد بود. او مخالف اتحادیههای کارگری است. افزون بر آن، با کم کردن درصد مالیات ثروتمندان و شرکتهای بزرگ، بیمه تامین اجتماعی، که بودجه آن توسط دولت فدرال تأمین میشود، کاهش پیدا خواهد کرد. ترامپ مخالف بالا رفتن حداقل دستمزد است. او معتقد است میزان کنونی حداقل دستمزدها، یعنی بطور متوسط کمتر از ۸ دلار در ساعت نیز زیاد است. در حالی که کلینتون در توافق با سناتور سندرز حداقل دستمزد فدرال را ۱۲ دلار، و در ایالتهایی که ممکن است ۱۵ دلار در ساعت تعیین کرده است. حداقل دستمزد فدرال در سال ۱۹۶۸ با احتساب میزان تورم، برابر با ۱۰ دلار در ساعت بود.
حقوق زنان، از جمله حق تنظیم خانواده و کنترل زاد و ولد مورد حمله قرار خواهد گرفت و آنگونه که ترامپ گفته است زنانی که اقدام به سقط جنین کنند مجازات خواهند شد. پرداخت مزد برابر برای کار برابر زنان، که از جمله خواستهای مشخص کلینتون است مورد یورش قرار خواهد گرفت. همچنین حقوق دگرباشان جنسی نیز به خطر خواهد افتاد.
سیاست تأمین انرژی بازیافتی که دولت اوباما گامهای مؤثری دراین راه برداشته، و مقرارتی برای مصرف بیرویه انرژی فسیلی، جلوگیری از آلودگی هوا و آبهای زیر زمینی، مقرر کرده است، توسط ترامپ تهدید به عقبگرد شدهاند.
در زمینه سیاست خارجی توافقهایی که بعد از جنگ سرد بدست آمده مورد تهدید قرار خواهد گرفت. از جمله در حالی که کلینتون حامی توافق هستهای با ایران بوده، ترامپ آن را تواقفی ننگین برای آمریکا دانسته و خواهان لغو آن است. سیاست خارجی ترامپ خصمانه و در مسیر برگشت به گذشته سلطهجویانه خواهد بود.
در شرایطی که ترامپ مهاجران لاتینتبار و مسلمان ساکن آمریکا را تهدید به اخراج از کشور، و در مورد مسلمانها حتی جلوگیری از ورود به آمریکا میکند. زمینه همکاری و توافق با کشورهای آمریکای لاتین و مسلمان کاهش مییابد. با بدبینی مفرطی که ترامپ نسبت به مسلمانها دامن میزند، شکاف میان گروههای اجتماعی، قومی، و مذهبی عمیقتر خواهد شد. او در تبلیغات خود علیه مسلمانها اعلام کرده است حتا خانوادههای تروریستهای مسلمان را شکنجه خواهد کرد، بطوری که الگویی جز فاجعه «زندان ابوغریب»، لکۀ سیاه و فراموش نشدنی، نمیتوان متصور شد. او ورود مسلمانها به آمریکا را منوط به گذراندن آزمون مذهبی میداند. امری که در سنت، تاریخ و قانون این کشور نمیگنجد. ترامپ خود اعلام میکند که «کارهای غیرقابل تصوری خواهد کرد». در همین رابطه خصمانه نسبت به مسلمانها است که او اعلام میکند زندان گوانتانامو را باز نگه داشته، و آنرا از افراد بد پرخواهد کرد.
او قصد دارد که بودجه نظامی آمریکا را به شدت افزایش داده، استفاده از پهپاد (هواییمای بدون سرنشین) را در کشورهای خاورمیانه گسترش دهد. عادیسازی رابطه با کوبا را وارونه کند. تقابل با چین را افزایش دهد، و توافق هستهای با ایران را باطل نماید. اینها همه در شرایطی رخ خواهد داد که آمریکا نیازمند سیاست خارجی بدیل آن است. ترامپ خواهان گسترش سلاحهای هستهای در سطح جهان است. سیاست خارجی او جهان را به مخاطره خواهد انداخت. اینها از جمله مواردی است که نیروهای مترقی نمیتوانند نا دیده بگیرند و نسبت به آنها بیتفاوت باشند. ما باید مراقب باشیم که برخوردمان با این انتخابات میتواند سبب شود در مسئولیت رخداد احتمالی فاجعه ترامپیسم سهم داشته باشیم.
خطر ترامپیسم از حد خود او فراتر میرود. ترامپ جریانی را رهبری میکند که میخواهد سیاستهای بیرحمانه و غیرمتداول را منطبق بر احزاب دست راستی اروپا در آمریکا نیز اعمال و عادی کند. ترامپ در سراسر کارزار انتخاباتی ترامپ به زنان توهین کرد، وطندوستی مکزیکی و مسلمانان آمریکایی را زیر پرسش برد، مردم را علیه پناهندهها تحریک کرد، ادای خبرنگار معلول را درآورد و او را مسخره کرد، و با تحقیر سیاه پوستان آمریکایی زندگی آنها را «فاجعه کامل» خواند.
نگاه و ارزیابی ترامپ برآمده از کانال تلویزیونی دستراستی فاکسنیوز و «آلترناتیو راست» (Alt-right)، یعنی دست راستیترین گروههای نیمه علنی حزب جمهوریخواه است. برای ترامپ دیکتاتوری پوتین، رئیس جمهور روسیه، و حتا بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، الگوی بهتری از رهبری باراک اوباما است. او رابطه نزدیکاش با روسها را اینگونه توجیه میکند. پس از آنکه داستان ارتباط دومین مدیر و گرداننده اصلی کارزار انتخاباتی ترامپ، یعنی پال منافورت، با روسها و دستمزد ۱۲ میلیونی که از ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور فاسد سابق اوکراین برای مدیریت کمپین انتخابی وی علنی گردید، ناچار از کارش کنار گذاشته شد و جای او را استیو باننن (Steve Bannon)، از چهرههای شناخته شده «Alt-right» گرفت.
اینکه ترامپ بطور دائم دستکاری در نتیجه انتخابات را تکرار میکند، تنها برای غیرواقعی خواندن آرای رقیب انتخاباتی و بیاعتبار کردن آرای سیاهپوستان که اکثریت بزرگی از آنها از هیلاری کلینتون پشتیبانی میکنند، نیست، بلکه در عمل حمله به پایه و اساس دمکراسی است؛ همانطور که تلاش و کارزار ترامپ به بهانه مشخص کردن محل تولد باراک اوباما، از زمان انتخاب شدن او به ریاست جمهوری تا یک ماه پیش، با این بهانه که اوباما متولد آمریکا نیست، نشان میدهد که مشکل ترامپ با سیاهپوست بودن اوباما بوده است، نه محل تولدش. تلاشی که با نگاه نژادپرستانه پایگاه اجتماعی او همخوانی دارد.
در نهایت باید به این نکته مهم اشاره کرد که رئیس جمهور آینده آمریکا عضو یا اعضای جدید (احتمالا چهار عضو جدید) دادگاه عالی آمریکا را انتخاب و به مجلس سنا معرفی خواهد کرد. در حال حاضر توازنی سیاسی - نظری میان هشت عضو کنونی این نهاد وجود دارد. ترامپ وعده داده است که در صورت انتخاب شدن، دستراستیترین قاضی، همانند آنتونیو اسکالیا، عضو فوت شده دادگاه عالی را به سنا معرفی خواهد کرد. مجله نیشن معتقد است همین واقعیت باید انگیزه کافی به نیروهای مترقی بدهد که نگذارند دونالد ترامپ به کاخ سفید دست یابد. تنها راه مطمئنی که ترامپ پایش به کاخ سفید نرسد رأی دادن به هیلاری کلینتون است.
هیلاری کلینتون
مجلۀ نیشن مینویسد، گذشته از آنچه در باره خطرات ترامپ گفته شد، نکات مثبت زیادی در باره انتخاب کلینتون هست که باید درنظر گرفت. نخست اینکه برای اولین بار در تاریخ آمریکا یک زن به ریاست جمهوری برگزیده میشود. این ورق خوردن تاریخ کشور به مانند راه یافتن یک سیاهپوست به کاخ سفید است.
در سابقه کاری درازمدت، خود هیلاری کلینتون نشان داده است که فردی با هوش، ثابت قدم، با اخلاق کاری قوی، و جدیت در اهداف است. بهعنوان دانشجوی حقوق، او با پوشش انجام آزمون، به ایالت آلاباما رفت و تبعیض گسترده در مدارس خصوصی آن ایالت را افشا کرد. او برای بیست سال قهرمان دفاع از حقوق زنان و دختران در صحنه جهانی بود. در حالیکه ما ممکن است با برخی راه حلهای او موافق نباشیم، اما او مبلغ بسیار مؤثر برای اصلاح بیمه بهداشت در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون بود. همچنین، در این اواخر هم او در صحنه مناظره انتخاباتی بطور مستمر کیفتی را از خود نشان داد که ارنست همینگوی از تعریف شجاعت داه است، «حفظ حرمت انسانی حتی در شرایط زیر فشار.»
کلینتون با وقار کامل نشان میداد که میتواند توهینها و دروغهای ترامپ را نا دیده بگیرد و به سخنان خود ادامه دهد. توهین کردن و دروغ گفتن شیوه برخورد ترامپ با مناظره است. شیوهای که ترامپ در دوره اول مناظرهها با رقبای جمهوریخواه خود بکار گرفت و توانست آنها را به دام جنجالبرانگیزیهای خود بیاندازد و به واکنش وادارد.
کلینتون مدتها کوشنده حقوق زنان، کودکان، و افراد معلول بوده است. و حال او میخواهد در مقام ریاست جمهوری مشکلات دیگر از جمله مهار ضایعات زیستمحیطی، اصلاح سیستم قضایی، برابری حقوقی دگرباشان، احترام به مهاجران، فراهم کردن آموزش دانشگاهی بدون انباشت بدهی برای دانشجویان، گسترش دامنه سوشال سکیورتی (خدمات امنیت اجتماعی)، تغییر افکار عمومی در باره ضرورت بیمه بهداشت همگانی، و افزایش در حداقل دستمزدها را مدیریت کند. بسیاری از اینها در پرتو موج تودهای گستردهای که به رهبری سناتور سندرز برای این خواستها و گوش فرادادن کلینتون به آن بوجود آمده است.
مجله نیشن تأکید میکند که «برنامه انتخاباتی هیلاری کلینتون بر اساس مترقیترین پلاتفرم حزب دمکرات در دوره مدرن استوار است؛» و اضافه میکند «ما در انتظار عملیشدن این پلاتفرمیم. به همین دلیل نه تنها خواهان شکست ترامپ، بلکه حذف کامل او توسط هیلاری کلینتون هستیم. اگر او با فاصله زیادی از ترامپ برنده نگردد و دمکراتها پیشرفت قابل توجهای در کنگره بدست نیاورند ما شاهد موانع بیشماری خواهیم بود که میتواند روزانه سد راه برنامهها و اقدامات کلینتون بشود. اقداماتی که جامعه آمریکا شدیدا به آنها نیاز و برای آنها آمادگی دارد.»
مجله نیشن در عین حال نسبت به سیاست خارجی کلینتون، و ائتلاف احتمالی او با دست راستیها ابراز نگرانی کرده است. سیاستی که در مقام وزیر امور خارجه در دوره اوباما نیز نشان داده شد. نیشن ضمن انتقاد از این سیاستها، معتقد است در آینده باید مراقب بود که کلینتون بدان سو کشیده نشود، و به وعدههای فعلی خود وفادار بماند.
نقد لیبرترینها و حزب سبز
مجله نیشن در پایان نگاهی هم به گری جانسون، نامزد حزب لیبرترین، و خانم جیل استین، نامزد حزب سبز انداخته و هر دو حزب را «غیر کارکردی» ارزیابی میکند. ضمن تاختن به سیاست خصوصیسازی و کاربرد اصل «بقای اصلح» در اقتصاد توسط حزب لیبرترین، نگاه از بالا به پائین حزب سبز را هم مورد نقد قرار داده است.
واقعیت این است که حزب سبز در آمریکا (بر خلاف اروپا) به جای کارسیاسی در حوزههای محلی، و ایجاد پایه تودهای برای خواستهای حزب، هربار یک راست به سراغ بالاترین مقام حکومتی، یعنی ریاست جمهوری میرود که بدون شک هیچ شانسی برای کسب آن ندارد. این سیاست اتلاف نیرو تنها میتواند به انتخاب هیلاری کلینتون زیان وارد کند، و به پیروزی فاجعهبار ترامپ کمک نماید؛ بیآنکه امتیازی برای حزب سبز و یا سیاستهای آن بدست آورد. سیاستی که به درستی بسیاری از نیروهای مترقی، از جمله حامیان مجله نیشن و چهرههای مترقی برجستهای چون برنی سندرز، الیزابت وارن، رابرت رایش، مایکل مور، و نوم چامسکی از آن دوری میکنند. سیاست شکست خوردهای که بارها تکرار و تجربه شده است. اما رهبران این حزب درس آموزی نکرده، و در سیاست ناموفق خود تجدیدنظر نمیکنند و طرحی نو نمیاندیشند.
مقاله نیشن تأکید میکند که اگر این بار یک انتخابات معمولی بود شاید میشد تلاش حزب سبز را در ایالتهایی که آرا نوسان ندارد، نادیده گرفت. اما حساسیت این انتخابات ایجاب میکند که نیروهای مترقی از هیلاری کلینتون پشتیبانی کنند.
مجله نیشن اضافه میکند بدون شک پیروزی ترامپ بیشتر از یک عقبگرد موقتی است. در بهترین حالت جنبشی را که گامهای مستحکمی به پیش برداشته است، به سالهای گذشته برمیگرداند و آن را به موضع دفاعی میاندازد. در بدترین حالت منابع فراوان و انرژی انباشته شده جنبش ممکن است به کلی پراکنده شود، یا فرصت بدست آمده میان نا امیدیها و سرخوردگیها از دست برود. همانگونه که کلینتون نیز خود گفته است، «بدترین چیز که میتواند در دمکراسی، و زندگی شخصی رخ دهد، بدبینی درباره آینده و از دست دادن امید است.» به همین دلیل نمیتوان خطر این سرنوشت احتمالی را نادیده گرفت.
در هشت سال گذشته نیروهای مترقی راه دشواری برای ایجاد امید و تغییر طی کردهاند. امید و تغییر به سادگی به دست نمیآید. بنابراین، درحالیکه رأی دادن به کلینتون برسر موضوعات لازم است، اما به سختی میتوان گفت که این سیاست کافی است. فراموش نباید کرد که کلینتون در حال حاضر در کنارنیروهای مترقی ایستاده است. او حتا با نفی میراث همسرش، بیل کلینتون به سمت چپ کشیده شده است.
در حوزه سیاست خارجی ما هنوز کار زیادی داریم که انجام بدهیم. بنابراین باید تلاش کنیم سازمانیافته باقی بمانیم. پیروزی کلینتون برای نیروهای مترقی را باید فرصت سازماندهی به حساب آورد، نه صرفاً جشن گرفتن شکست ترامپ. ما باید قدرت دولتی را مدام دیدهبانی و ارزیابی کنیم، از آنچه درست است دفاع کرده و به آن چه درست نیست معترض باشیم، و از قدرت طلبکار باقی بمانیم تا کلینتون مواضع ترقیخواهانه کنونی خود را کنار نگذارد.
چیزی که ما نمیدانیم این است که تا چه اندازه میتوانیم او را به سمت خود بکشانیم. همانگونه که فدِریک دگلاس گفته است «قدرت بدون طلبکار ماندن ما تسلیم نخواهد شد.» دولت ممکن است به آرای ما تکیه کند، اما نباید مطمئن بود که طلب ما را نیز پرداخت خواهد کرد. رأی دادن ما نتیجه دیگری هم دارد و آن اینکه ماه نوامبر فرصتی به ما میدهد که این واقعیتها را بهتر بفهمیم.
۲۴ اکتبر ۲۰۱۶
■ آقای رضا شهاب، شما پیش بینی کردهاید: «اگر خانم کلینتون رئیس جمهور شود خاورمیانه و بخصوص ایران به خاک و خون کشیده خواهد شد و اگر آقای ترامپ رئیس جمهور شود شاید جنگ جهانی سوم آغاز گردد. سرنوشت نامعلومی در انتظار بشریت است و آینده بسیار تاریکی در پیش خواهیم داشت.»
با توجه به اینکه خانم کلینتون موافق توافق هستهای با ایران بوده است، و بارها اعلام کرده سیاست او، اوباما و جان کری سبب شد که بدون شلیک یک تیر جمهوری اسلامی پروژه هستهای را کنار بگذارد، چرا فکر می کنید با انتخاب ایشان خاورمیانه بخصوص ایران به خاک خون کشیده خواهد شد؟ آیا شما چیزهایی میدانید که نیروهای مترقی آمریکایی نمیدانند؟ خاورمیانه سال ها است درگیر جنگ است. ربط آن به انتخاب خانم کلینتون چیست؟ عراق سالها است درگیر جنگ داخلی است، سوریه توسط رژیم اسد با کمک روسها و ایران ویران شده است. افغانستان ۴۰ سال است در گیر جنگ با القاعده و طالبان است، لیبی ۵ سال است که بعد از سرنگونی دیکتاتوری ۴۲ ساله قذافی درگیر جنگ داخلی است، یمن هم در جنگ نیابتی عربستان و جمهوری اسلامی درگیر جنگ است. در حال حاضر دولت آمریکا هم همراه ارتش عراق، کردها و جمهوری اسلامی در حال مقابله با داعش است. با انتخاب کلینتون که قرار است ادامه دهنده سیاست کنونی اوباما باشد چه اتقاقی دیگری خواهد افتاد؟ همه این ها به کنار، مردم آمریکا تا دوهفته دیگر باید میان کلینتون و ترامپ یکی را انتخاب کنند. نیروهای مترقی توصیه کردهاند به کلینتون رأی بدهند. آیا شما راه دیگری میشناسید؟
■ من نیز چون بخشی از رأی دهنده گان آمریکا هر دو کاندیدای ریاست جمهوری را با مواضع ارزشی خود در تضاد میبینم و در انتخابات مقدماتی به برنی سندرز سوسیال دمکرات رأی دادم. ولی واقعیت این است ک در حال حاضر رقابت برای پست ریاست جمهوری بین دو نامزدی است که یکسان دانستن آنها نفی منطق و تجربه و بیتوجّهی به کارنامه زندگی و اختلاف اساسی در مواضع کنونی آنان است. مقاله مجلّه نیشن و توضیحات نیّره توحیدی و کاظم علمداری جزئیات تفاوتهای مهم بین هیلری کلینتون و دانلد ترامپ را روشن کردهاند. کلینتون از نوجوانی در ترویج نهضت زنان و حقوق مدنی سیاه پوستان فعّال بوده است. در مقایسه، دانلد ترامپ در سراسر زندگی حرفهای خود بازاریاب و قمارخانهدار خودشیفته و هیچگرايی بوده است که داده های مسلّم را انکار میکند و در کتمان آنچه گفته و کرده حد و مرزی نمیشناسد.
کارنامه کلینتون در برخورد با بحرانهای خاورمیانه و تمکین به توسعهطلبی اسرائیل در مناطق اشغالی فلسطین رآی دادن به او را برای منتقدین سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه اکراهآور میکند. ولی مسئله این است که امتناع از رآی دادن به او کمک به انتخاب شیّادی است که با بکارگیری اغراقآمیز زبان و ادعاهای پوپولیستی مدّعی است که قادر به رفع همه نارضایتیها و نگرانیهای جامعه است. او میخواهد برای ارضای تمایلات ضدمهاجرین آمریکای لاتین میلیونها نوجوانی را ک متولّد ایالات متّحده نیستند ولی از کودکی همراه اولیای بدون ویزا به آمریکا آمدهاند از کشور اخراج کند. بنابراین انتخاب کلینتون نه تنها اقدامی برای جلوگیری از وقوع احتمالی فاجعه رئیس جمهور شدن دانلد ترامپ است، بلکه امید رآی دهندگان لیبرال در برخورد نسبتاً عادلانه با چالشهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و زیست محیطی جامعه آمریکا را زنده نگه میدارد.
در زندگی بطور اعم و سیاست در جوامع دمکراتیک بطور اخص این اتّفاق که آدمها بر سر دو راههای قرار بگیرند که هیچیک از دو گزینه جذابیّت دلخواه ندارد پدیده آشنائیست. در غالب اینگونه موارد موضع بیطرفی مشکلی را حل نمیکند و ریسک انتخاب هم یکسان نیست. لذا خانم توحیدی و آقای علمداری، چون نویسندگان مجلّه نیشن، بیطرفی را نفی و انتخاب گزینه منطقی را پیشنهاد میکنند.
تاریخ گواه است که رشد دموکراسی در جهان مدرن تدریجی پیش رفته و دستآوردهای متآثر از اعتقاد به برابری شهروندان، نهادینه کردن دفاع از آزادیهای مدنی و حقوق بشر در هر مرحلهای امری کمتر و بیشتر یا بهتر و بدتر بوده است تا بود و نبود یا خوب و بد مطلق. حافظ این نکته را، چون دیگر مسائل پیچیده زندگی، زیبا بیان کرده است:
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است / کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
منصور فرهنگ
■ آیا باید به هیلاری کلینتون رأی داد؟ بعله. رقیب انتخاباتی خانم کلینتون فرد بدون صلاحیتیست که حتا در زمینه فعالیتهای تجاری با سوء استفاده از قوانین مالیاتی و نپرداختن مالیات پیشرفت داشته است.
با احترام؛ ا.ج.تهرانی
Mr. Rezaian,
You have many misinformed and misleading data in your text.
Today, the rate of unemployment is 5%, which is half of what it used to be i.e. 10%, when Barak Obama was elected the US president.
According to many economists the US entered into the worst recession after the great recession of 1929-32 by the end of Bush presidency. Then, every part of the economy was on the verge of collapse.
During the Bush presidency 10 millions of people lost their jobs, and 5Mmillions lost their homes.
Many banks were virtually bankrupt, and all three major auto industries were about to close. President Obama rescued them all.
During Bush presidency, a criminal US invasion of Iraq caused hundreds of thousands of lives, including more than 5000 Americans, many infrastructures were destroyed and left about six trillion dollar cost to US people.
The ISIS emerged out of the ruin of Iraq mostly caused by the US invasion and later by al-Maleky Shiie government. Bush wanted to destroy “axes of evil”, but instead delivered Iraq to the Islamic Republic of Iran.
Donald Trump will be even worse than Bush. He is a pathological liar with narcissistic personality disorder surrounded by ultra-right conservatives, who hate Muslims and Mexicans.
You have stated that “many Drs went out of practices, hospital filled out bankruptcy (you mean bankruptcy!). where did you get these phony information?
In the end you added that “Donald Trump knows well and will sacrifice (you mean sacrifice!) What Donald Trump knows, what he is supposed to sacrifice?
Once he was asked if he sacrificed anything for this country, he replied, he build building. WOW!!!!
K. Alamdari