.(JavaScript must be enabled to view this email address)
اتوبوس حامل سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران در اثر تصادف در استان فارس، سخت داغون شده و دها تن از فرزندان ناکام مملکت، کشته و زخمی شدهاند.
در توضیح این مصیبت سنگین ملی، در آغاز گفتند خستگی و خواب آلودگی راننده علت اصلی آن تصادف پر فاجعه بوده است.
بعد در آمد که اصلا تقلبی در کار بوده یعنی راننده با سوء استفاده از حضور سربازان ارتشی، عناصر مشکوکی را سر راه سوار کرده بعد بگومگویی صورت گرفته و آن بلا رخ داده.
بعدتر گفتند که عکس کشتهها و زخمیها هم عوضی چاپ شده بوده و باعث کلی ناراحتی و دلخوری گشته است.
در این میان، مقامات مربوطه مشغول تبریک و تسلیت گفتن به محضر امام دوازدهم، به مقام معظم رهبری و به ملت شهیدپرور و خانوادههای شهدا هستند و طبق معمول، در تسلیت گویی مسابقه گذاشتهاند.
به عنوان نمونه: فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ضمن عرض تسلیت به خانوادههای سربازان جانباخته، مراحم مخصوص مقام معظم رهبری را در ارتباط با رفاه حال سربازان ارتش، یادآور میشود و از جایگاه بلند سرباز، در نظام فقاهتی، داد سخن میدهد.
آقای علی خامنهای هم که فرمانده کل قوای مسلح مملکت ایران باشند، ضمن ابراز تاسف از تصادف ناگواری که رخ داده، به خانوادههای جانباختهها تسلیت میگویند و از خداوند میخواهند که بر علو درجات آنان در آخرت، بیافزایند و به بازماندهها هم صبری عظیم، عنایت فرمایند.
به این طریق مقامات نظام فقاهتی با تسلیتگویی به ملت و دولت، از خود رفع مسئولیت میکنند و قال قضیه را میکنند!
حال این رفتار مقامات نظام استبدادی را مقایسه کنیم با رفتار مقامات جمهوری سکولار هندوستان در حادثه تصادف قطار در سال ١٩۵۶ میلادی که به کشته شدن ١۴۴ نفر در منطقه تامیل نادوی هند منجر گردید.
توضیح اینکه لعل بهادر شاستری سیاستمدار دمکرات و اخلاقمدار هندی در آن تاریخ اداره وزارت راه آهن هندوستان را به عهده داشت. شاستری که یکی از یاران مهاتما گاندی و از رهبران نهضت استقلالخواهی هند محسوب میشد، طی چند سال مسئولیتش، در پیشرفت تشکیلاتی، فنی و سرویسدهی سیستم حملونقل ریلی هندوستان نقشی ماندگار ایفا کرده بود و به عنوان مدیری درجه اول و مردمی در سطح ملی و منطقهای شناخته شده بود.
او با وجود این همه خدمات و محبوبیت، بیهیچ اما و اگری مسئولیت اصلی آن تصادفات را به گردن گرفت و استعفای خود را به جواهر لعل نهرو نخست وزیر وقت هند تقدیم کرد. نهرو به اصرار شاستری استعفای یار و وزیر کمنظیر خود را پذیرفت ولی افزود که استعفای شاستری را نه به این سبب میپذیرم که او مسئول آن واقعهٔ تاسفبار بوده است، بل به دلیل رعایت آداب و اخلاق مربوط به اجرای قانون اساسی نظام دمکراسی!
شاستری پس از درگذشت نهرو نخستوزیر هند شد و به سبب نقشی که در آشتی اخلاق و سیاست، در عظیمترین نظام دمکراسی دنیا داشت به نماد آزادگی و اخلاقمداری در هند تازه استقلالیافته تبدیل گشت.
باری، این است تفاوت این دو نظام سیاسی: اولی استبدادی و مذهبی، دومی سکولار و دمکراسی. آری راست گفتهاند: شمع کجا و چراغ آفتاب کجا!
محمد ارسی
تگزاس- ٧ تیر ١٣٩۵