هر خوانندهای از همان نخستین سطر نامه مهدی کروبی به رئیس جمهوری ایران، در مییابد که مخاطب اصلی نویسنده در حصر، آیتالله خامنهای است. نامهای که آقای کروبی در آن شجاعت ذاتی خود را با صراحتی مثالزدنی در آمیخته است.
نامه یک روحانی خوشنام و مردمی در حصار که زندانبان مستبد و پرنخوت خود را در قالب واژههایی آتشین اما مستدل به محاکمه و چالش کشیده است. اما اهمیت تاریخی این نامه تنها در بازگویی و بازخوانی درد میلیونها ایرانی مسالمتخواه و آگاه نیست. سطور دردآشنای شیخ شجاع همچون پتکی است بر بتی لرزان که در گزینش لحظه کوبش، نشانه روی بر مرکز اصلی و سمت و سوی برخورد، درست در آنجایی فرو میآید که باید.
آقای کروبی ذهن راس “حاکمیت مستبد” را با استناد به کارنامه او بازخوانی میکند. او در این نامه کوتاه ولی منسجم نقشه راه رهبر را بهعنوان اصلیترین حامی “فاسدترین دولت پس از مشروطیت”، از پرده بیرون میکشد. در مسیر طی شده رهبر، فرازهای کلیدی با تیزبینی بازبینی میشوند. آقای کروبی که در مقدمه نامه بهخوبی نشان میدهد که با معنای کلام و رفتار نهاد قدرت در جمهوری اسلامی بهخوبی آشناست، در این نامه میکوشد انگیزههایی را فاش کند که در پشت رفتار رهبر جمهوری اسلامی نهفته است:
“ابزاری شدن شورای نگهبان به محوریت دبیر آن” و “انحصار قدرت غیرپاسخگو” که به دنبال “حاکمیت تک صدایی”، “خود محوری، جاه طلبی و حب ریاست و توسعه قدرت” است.
اما زمان نگارش این نامه در دورانی که با نتایج شگفتانگیز انتخابات هفتم اسفندماه رفتار عصبی و کارشکنانه “رهبر” نه از روی حس قدرت و حفظ اعتبار بلکه ناشی از ناتوانی و عجز است، گزینشی تصادفی بهنظر نمیرسد. شیخ اصلاحطلب با شم تیز سیاسی خود این واقعیت را دریافته که با شکستهای پی در پی اخلاقی و سیاسی آقای خامنهای و بهویژه با تجزیه دو گروه اصلی محافظهكاران جمهوری اسلامی یعنی تندروها و محافظهكاران سنتی، “رهبر” در بلند مدت قادر به سکانداری نقش خود همچون سخنگوی تندروان مذهبی در راس حاکمیت، در جامعهای همچون ایران نخواهد بود.
پتک پر صدای شیخ بر بتی که نماد “خود محوری، جاه طلبی و حب ریاست و توسعه قدرت” است، بیتردید کابوس تازهای بر رویاهای ناکام آقای خامنهای خواهد افزود.
اما نامه شیخ شکیبا و شجاع نقش نیشتری را دارد که میتواند لرزههای سنگینتری را در آرایش قوای سیاسی کشور دامن زند. زیرا رویکرد روحانی و رفسنجانی در کنترل و مدیریت بحران رابطه بهشدت تیره شده رهبری با دولت، هنوز به موفقیت پایداری نرسیده و تقریبا هر هفته بهخاطر زورگویی و قانونشکنیهای رهبر و نهادهای زیر کنترل وی دچار یک بحران تازه میشود. درست برعکس این نبرد پا به دورانی گذاشته است که نه افکار عمومی، نه اصلاح طلبان و اعتدالیون از یکسو بنیه عقبنشینی باز هم بیشتر ندارند و از سوی دیگر “رهبری” نمیخواهد به خواست افکار عمومی در همراهی با اصلاحات و توسعه سیاسی و تقسیم منصفانهتر قدرت تن در دهد.
رویکرد آقای خامنهای همچون به سیم آخر زدهای میماند که با تداوم مشكلآفرینیها و وارد ساختن ضربات پی در پی و بحرانسازیها، در پی از پای در آوردن برنامههای توسعه سیاسی و اقتصادی رئیس جمهور است. حساسیت لحظه نامه کروبی در این است که مخاطب او یک رهبر تضعیف شده، بیمار و بیآینده و بیبهره از حمایتِ مردمیِ اما هنوز با در دست داشتن مواضع کلیدی در حاکمیت و قوه قضاییه و سپاه پاسداران و سیستم امنیتی و اطلاعاتی کشور، به این سادگیها کوتاه نمیآید. و بدتر از آن زمان را بسود خود نمیبیند.
کروبی بر این واقعیت آگاه است که رهبری که در بیاعتنائی به افكار عمومی و خواستهای مردم، به نقطهای رسیده که خود به چهره اصلی “قدرت پنهان” تبدیل شده است.
مطابق نظریه فیلسوف ایرانی و نیز ازسطو هر پدیدهای چنانچه به حد نهایت توانهای بالقوهی خود رسد، خودش را نابود میکند. از این رو آن کس که این نگاه را از دست داده است که دقیقاً بداند تا کجا باید برود و چه هنگام متوقف شود، به درجهای از خود فریبی و خود بزرگ بینی رسیده که قادر نیست از راه رفته باز گردد.
می توان گفت که اهمیت نامه کروبی در این است که بخش کمتری از نامه شیخ شجاع مربوط به حوادثی است که در سالهای اخیر اتفاق افتاده است. اما بیشتر آن به نحوه و چگونگی واکنشهایی ربط دارد که سیاست ایران در آستانه آن قرار دارد. زیرا نامه از سوی کسی است که نه تنها هیچ لکهای در افکار عمومی به او نمیچسبد، بلکه همگان از مردم عادی تا اصلاح طلب و نخبگان را به چالش استبداد فرا میخواند.
کروبی با دفاع آتشین از قانونیت و جمهوریت و پذیرش همه عواقب کار خود و نیز رای دادگاه صالحه از یکسو بر منش خشونتستیز و مسالمتخواه خود و نیز پیروزی اخلاقی دوباره بر استبداد پای فشرده است. اما از سوی دیگر توپ را به دروازه حریفی بیرحم و ستیزهجو، آن هم در دقایقی از بازی شوت کرده است که “بازنده بد” ظرفیت هر فول کردنی برای ارضا خود بزرگ بینی خود را دارد.
اما پتکی که کروبی درست به هنگام بر چهره اصلی “قدرت پنهان” جمهوری اسلامی وارد کرده است، در ماراتونِ پیکاربرای آزادی ودموکراسی، در ایران اهمیتی ماندگار خواهد داشت. تشکیل دادگاهی علنی برای رسیدگی قانونی به کیفرخواست قضایی قابل قبول برای رهبران جنیش سبز که خواست قانونی مهدی کروبی است، اهمیتی نمادین برای گشایش فضای سیاسی کشور دارد.
یكشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۵
۱۰ آوریل ۲۰۱۶