با شركت در انتخابات مجلس شوراى اسلامى و خبرگان رهبرى به عناصر شاخص جبهه استبدادى-فقاهتى نه بگوییم تا نگذاریم سلطه طالبان و داعشیان وطنى بر نهادهاى انتخاباتى كامل گردد. زیرا روشن است كه حزب مسلح مسلط بر مملكت ما یعنى مجموعه نیروهاى امنیتى، بسیج و سپاه كه ظاهرأ فرمانبردار ولى فقیه محسوب میشوند، سخت مصمماند كه با امنیتى كردن كامل این انتخابات و تشكیل مجالسى یكدست و فرمانبردار، نخست، شكست خود در انتخابات ریاست جمهورى سال ١٣٩٢ را كه به پیروزى روحانى انجامید، با این پیروزى انتخاباتى جبران كنند و در مرحله بعدى با توطئه و بحرانسازى و بدكاریهاى سیاسى، دولت تدبیر و امید را از سازندگى ملى بازدارند و مانع از بهبودى رابطه ایران با اروپا و آمریكا گردند.
درواقع اسلامیست-فاشیستهاى حاكم بر سپاه و بسیج و تشكیلات امنیتى، كه با تایید شخص خامنهاى، حمایت نهادهاى انتصابى و تمامى داعشیان شیعى را هم پشت سر خود دارند، بر آنند كه سر دستههاى این نابكاران یعنى امثال مصباح و محمد یزدى و جنتى را روانه مجلس خبرگان سازند و این یكى، مجلس شوراى اسلامى را هم به مقلدان آنها بسپارند تا با دستى باز زمینه زمینگیرى و فلج شدن دولت تدبیر و امید را فراهم كنند و به سیاست تعامل و همزیستى با غرب و آمریكا و نیز به برنامه توسعه ملى به سبك دنیاى آزاد، نقطه پایان بگذارند ...
مقابله دولت روحانى با سپاه پاسداران
در حقیقت انتخابات چند روز آینده، رویارویى تعیین كنندهاى بین دولت تدبیر و امید حسن روحانى با سپاه پاسداران انقلاب اسلامیست. در واقع جنگى است میان این دو نهاد مهم مملكتى كه یكى از سازندگى ملى و همكارى بینالمللى، و خط آشتى با آمریكا حمایت میكند، دیگرى از انقلابىگرى، انزواطلبى یا استراتژى تبدیل ایران به كره شمالى و نظام كیم ایل سونگى دفاع مینماید. به قولى: «یك طرف در فكر رفاه حال مردم ایرانه، آن یكى غرق عشق دمشق و غزه و لبنانه»...
و حالا با توجه به مصایب و خطراتى كه با سلطه تمام عیار سپاه و بسیج بر مجالس آتى میتواند پیش آید، ضرورى و حتى حیاتی است كه در این انتخابات، شركت كنیم و به عناصر شاخص حزب پاسداران اسلامى نه- بگوییم. یعنى از این حداقلى كه علیه جبهه استبداد فقاهتى و حزب پادگانى میتوان انجام داد دریغ نورزیم. مبادا نبود آزادى در جمهورى اسلامى ایران را بهانهاى براى بایكوت انتخابات، و قهر از صندوقهاى رأى قرار بدهیم. زیرا نبود آزادى انتخاباتى یا فساد انتخاباتى، نكته درستى براى قهر از صندوقهاى رأى نیست. دیدیم مواقعى كه قهر كردیم، بر سر ملتمان چهها آمد. یادمان نرود كه در انتخابات ریاست جمهورى ١٣٨٤ شمسى با رویگردانى از صندوقهاى رأى چون رفسنجانى را تنها گذاشتیم أحمدىنژاد رئیس جمهورى اسلامى شد و آن فاجعه ٨ ساله را بهبار آورد. یا در انتخابات مجلس شوراى اسلامى ١٣٩٠ دوباره «مرتكب قهر» شدیم، نتیجه چه شد؟ تشكیل مبتذلترین مجلس شورایى كه ایران تا حال بخود دیده. یعنى همین مجلس شوراى اسلامى نهم ...
یادمان باشد كه در عصر محمدرضاشاهى هم نبود آزادیهاى انتخاباتى بهانهاى شده بود براى بایكوت انتخابات مجلس شوراى ملى و قهر از صندوقهاى رأى! در نتیجه در نبود تقاضا براى شركت در انتخابات، جنبشهاى انتخاباتى یا دادخواهى و اعتراضهاى انتخاباتى هم خود به خود منتفى میشد و نیروهاى ملى و مردمى كاملا منفعل میماندند. این بود كه دست شاه هم براى سلطه بر مجالس قانونگذارى و تعطیل مشروطیت باز میشد و قادر به شكل دادن مجالسى میگردید كه تنها وسیلهاى براى اجراى اوامر شاهانه بودند یعنى هر خواست حق و ناحقى را «صحیح است و احسنت گویان» تصویب میكردند. به این طریق اسباب رضایت قلبى فرمانده تاجدار را فراهم مىآوردند. در حقیقت نیروهاى ملى و مترقى هم با پشت كردن به صندوقهاى رأى دیكتاتورى را تقویت میكردند و نه تضعیف.
بارى همانگونه كه بسیارى از عقلاى جامعه گفتهاند، خود نیز به دفعات تجربه كردهایم، از قهر كردن با انتخابات و صندوقهاى رأى به یقین زیان مىبینیم ولى از شركت در آن اگر به اهداف خود نرسیم، حداقل به جنبش اعتراضى دامن میزنیم و پیروزى مستبدین را سخت پر هزینه میكنیم ...
روشنفكران مخالف نظام و فعالان سیاسى دلسوز ما زحمت اثبات غیر دمكراتیك بودن انتخابات پیش روى را به خود راه ندهند، این را همه میدانند كه آزادى در كار نیست و انتخابات سالمى در جمهورى اسلامى وجود ندارد. یعنى میدانند كه «این كارها» بازى انتخاباتى یا نوعى كشمكش میان مردم ایران با مستبدان حاكم است. از این رو ملت هشیار ایران این میدانهاى بازى را فرصتى میدانند براى بیان خواستهاى خود و ابراز نارضایتىهایشان و پسزدن باندهاى قدرت و ثروتى كه ممكن است كشور را بهسوى فاجعه ببرند.
آرى ملت ما با شركت در انتخابات متعددى كه از جنبش دوم خرداد به اینسو انجام گرفته، سیاستورزى آموخته، صفوف جبهه استبدادى را در هم ریخته، عناصر سالم و مردمى نظام را بهسوى خود كشیده و رهبران آتى خود را تربیت كرده است. تحول مثبت منتظرىها و موسوىها، كروبى و خاتمى و مطهرىها و عاقبت هاشمى و خانواده خمینى نتیجه طبیعى تلاشهاى انتخاباتى توده ملیونى ملت ما بوده است.
متفكر فاضل داریوش آشورى در این باره میگوید: «اما آن دریچه تنگى از جمهوریت كه به روى مردم باز مانده بود، با همه كنترولها و تنگ گرفتنها از راه شوراى نگهبان و دیگر مكانیزمهاى فشار پسزنى و ترساندن و گریزاندن، همچون پاشنه آشیل نظام ولایت عمل كرده است. انتخاباتهاى مجلس و ریاست جمهورى از همان دریچه بسیار تنگى كه شوراى نگهبان باز میكند سبب شده است كه چیزى به عنوان اراده جمهور، بهصورت نمادین هم كه شده با رأى دادن به یكى از همان نامزدهاى از صافى استصوابى گذشته، جمهوریت نظام را طلب كند. رأى باران، دستكم دو بار تا كنون، سلاحى بوده است در دست مردم براى طلب جمهوریت. این رأى باران بیشتر جنبه نمادین دارد. بیش از آنكه رأى به كسى باشد نه گفتن است به نظام ولایت فقیه. زیرا مردم درست آن كسى را رأى باران میكنند كه مقام رهبرى از همه كمتر او را میخواهد. اینجا باید به غریزه سیاسى مردمى آفرین گفت كه شكاف درون رژیم را خوب میشناسند و از این كم هزینهترین و بىخطرترین راه با فشار سنگین حضور دهها میلیونى خود این شكاف را باز میكنند و مقام رهبرى و تمامى دستگاه فشار و سركوب و نیز شبكهى مدیریتى وى را در بن بست قرار میدهند.»*
پایان سخن، این انتخابات فرصتى است براى مقابله با حمله جبهه استبدادى، پاى صندوقهاى رأى برویم جبهه استبدادى را پس بزنیم. آینده از آن ماست. این گوى و این میدان.
محمد ارسى
تگزاس- بهمن ١٣٩٤
* داریوش آشورى- درباره انتخابات ایران - ایران امروز
■ مقدمه: با توجه به لیست بی انتها و عظیم «رد صلاحیت » شده ها توسط بازیگران و سناریونویسان انتخابات مهندسی شده و عدم شرکت و توان انتخاب نمایندگان واقعی مردم ، شركت در انتخابات و رای دادن برای مجلس شوراى اسلامى و خبرگان رهبرى بدون هیچ تردیدی انتخاب بین بد و بدتر است. و انتخاب بین بد و بدتر غیراخلاقی است.
«هانا آرنت فیلسوف نامدار آلمانی سالها در سایه حکومت تمامیت خواه هیتلری زیسته بود و با گوشت و پوست آسیب های چنین نظامی را حس کرده بود. او درقسمتی از این کتاب استدلال کسانی که قائلند در شرایط ناگریز باید میان بد و بدتر یکی را انتخاب کرد،زیر سوال می برد و عقیده دارد که همواره با انتخاب بد به سمت بدتر حرکت می کنیم. از لحاظ سیاسی ضعف این استدلال همواره این بوده، کسانی که بد را در مقابل بدتر انتخاب میکنند به سرعت تمام فراموش میکنند که بد را انتخاب کرده اند. چون بدی رایش سوم سرانجام چنان ابعادی هیولایی یافت که هرقدر هم تخیل قوی میداشتیم نمیشد آن را «کمتر بد» نامید.»
نظام اسلامی که خود محصول انتخاب بد و بدتر در سطح روابط بین المللی اروپای غربی و امریکا بود، توانست با همین حربه و سیاست عملی در داخل کشور به تثبیت موقعیت خود اهتمام ورزد.
دولتهای غربی زمینه خروج شاه ایران و ورود خمینی برای فتح کشور و رهبری سیاسی یک انقلاب به رهبری یک آیت الله را فراهم ساختند، سناریویی که مبتنی بر این دوگانه “بد و بدتر” بود که انتخاب یک “عمامه بهتر از چپهای تندرو بود”. این روند با قدرت یابی بیشتر روحانیون و مذهبیون در سیاست زمینه بیشتر حذف نیروهای چپی را فراهم کرد که از ابتدا در سناریوی حمایت ار انقلاب ایران ازسوی دول غربی، بعنوان گزینه بدتر، محلی از اعراب نداشتند. دهه شصت با درگیری بزرگ نسل کشی نیروهای چپ درایران بسرآمد. این نسل کشی همان بود که هایدن از آن بعنوان شری نام می برد که محصول دکترین” انتخاب بین بد و بدتر” بود.
نتیجهء گزینه بد و بدتر تثبیت توتالیتاریزم است.. شواهد حاکی است که بهره گیری از دکترین “انتخاب بین بد و بدتر” در سطح ملی و در عرصه کنشگری سیاسی سبب ساز تثبیت نظام های توتالیتر، دیکتاتوری و مستبدانه ای می گردد که صاحبان قدرت در آن به طرح های ازپیش اندیشیده شده برهمین هدف اهتمام داشتند. در چنین فضایی الگوی “شر کمتر” همچنان بقای شرارت و بدی یا نامطلوبی نظام سیاسی را از منظر شهروندان تایید و بازتولید می کند.
دراین سناریو، مشارکت کننده خود در بازپردازی و ماندگاری نظام شرارت شرکت میکند. دراین فرایند روزبروز سطح نیازها و توقعات آنان از اصلاح در درون ساختار قدرت تعدیل می شود. دراین بستر شهروندان پراگماتیست از هراس و فوبیایی که برپایه آن تن به انتخاب بد نسبت به بدتر می دهند، در مداربسته و گردگشتی در می افتند که وابستگی به دوگانه های توتالیتارینی آن روبه افزایش می گذارد و درنهایت میل فزاینده ای از ناامید و یاس سیاسی ببار می آورد، موهبتی که نظام قدرت در رویای آن بسر می برد”
علی طایفی
■ دوست بسیار گرامی جناب آقای ارسی، تشکر از این مطلب، حق است در شرایط فعلی نظراتی همچون نظرات ناب شما در روزنامه منعکس شود تا جلوی دلسردی جوانان کشورمان که بعضی فکر میکنند شرکت در انتخابات مهر تائید بر رژیم است، گرفته شود. نفس انتخابات و شرکت در آن گامی به پیش است، همینکه این امکان حداقل میتواند صدائی باشد و خواستهای را مطرح کند، گامی است مثبت. شک نیست که رژیم ولائی از عدم مشارکت مردم در انتخابات بیشترین سود را میبرد. وقتی که راه هموار باشد برای خامنهای، امامان جمعه، سپاه پاسداران دیگر چه غم اگر هیچ مزاحمی پیدا نشود آنوقت میشود مجلس شاه و ساواک، از توی صندوق جادوئی رای خانم اشرف پهلوی هر نوکر انگلیس و امریکائی میشود نماینده ملت.
سبز بمانید و دست بقلم - فروغ طیاری
■ آقای ارسی عزیز
قبل از هر چیز درود بر شرافت و وطن دوستی یا به عبارت بهترمردم دوستی شما. قلم شما همواره در جهت منافع ملی ما وبالطبع در جهت منافع مردم بوده است. من شخصا در تماس با بسیاری از خویشان و دوستان که در ایران حضور دارند، تاکید موکد داشته ام که هیچکدام از این صندلی ها در هیچ انتخاباتی خالی نخواهد ماند. در مقابل چشمانمان آدم لومپن و بی ارزشی مانند احمدی نژاد را بر صندلی ریاست جمهوری نشاندند و غارتی از ثروت ملی کشورمان کردند که در تاریخ ایران بی سابقه بوده و تمام جهان را بر علیه ایران و به نفع اسراییل بسیج کردو جلوی چشممان مردم آقای روحانی را انتخاب کردند که انصافا تا کنون با همه کارشکنیهای سپاه و بیت رهبری عملکرد قابل قبولی هم در عرصه داخلی و خصوصا روابط خارجی داشته است. پاینده باشید.
ر. ب