«حزب کارگران کردستان (پکک) «رجب طیب اردوغان» را سلطان کرد»؛ این جمله «آلتان تان»، نماینده حزب «دموکراتیک خلقها» از حوزه انتخابی شهر «دیاربکر» است که پس از بهت و حیرت از پیروزی بزرگ «رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهوری ترکیه، آن را بیان کرد.
در بین سیاستمداران شرقی نپذیرفتن مسئولیت شکست، سنتی بس دیرینه دارد و برایناساس باید چشمبهراه تشریح حزب دموکراتیک خلقها از دلایل شکست باشیم تا بفهمیم این حزب نیز مانند سلف خود همان سنت را سرلوحه کار خود قرار داده است و تمامی مسئولیت شکست باید سر شیطنتهای اردوغان و متحدان منطقهای و جهانیاش شکسته شود یا توانایی بهچالشکشیدن ماجراجوییهای پکک را خواهد داشت؛ حزبی که امیدها را برای رسیدن به بالای صد کرسی در بین کردها، نقش بر آب کرد.
جنگ لفظی اردوغان با متحدان پکک در سوریه و گمانهزنیهای منطقهای و جهانی درباره کمک ترکیه به گروههای تروریستی در سوریه و ۱۳ سال حکومت تکحزبی و ترس مردم ترکیه از شکلگیری نوع جدیدی از دیکتاتوری در این کشور، فرصت خوبی برای حزب دموکراتیک خلقها بود تا این شخصیت کاریزماتیک مذهبی را که با تفکرات نئوعثمانی خواستار تبدیل شدن به یک سلطان مقتدر عثمانی بود، به زیر بکشد و در انتخابات دور اول به عنوان برنده اصلی صحنه سیاسی ترکیه مطرح شود.
این شکست میتوانست سرآغاز شکستهای دیگری برای اردوغان باشد یا حداقل میتوانست سبب رشد بیشتر این جریان در بین رأیدهندگان کرد و ترک شود و برهمیناساس، حزب دموکراتیک خلقها به جای ورود به کوالیسیون و ایجاد حکومت ائتلافی و واردشدن جدیتر به صحنه مذاکرات دولت و پکک به فکر ریسکی بزرگتر برای هرچهبیشتر کوبیدن حزب اردوغان بود و دلیل این ایده به دو مسئله در پس ذهن رهبران این حزب برمیگردد که یکی منحنی روبهرشد محبوبیت این حزب به صورت بسیار سریع و روزافزون است و دیگری این است که مطمئن بودند بخش زیادی از آرای حزب اردوغان را تصاحب کردهاند و چنانچه شکستهای اردوغان ادامه یابد، آرای ریزشی حزب عدالت و توسعه مستقیما به سبد این حزب خواهد ریخت؛ اما بازخوانی درست حزب حاکم از دلایل شکست و تبیین دو مسئله همکاری با تروریسم و استفاده حزب دموکراتیک خلقها از گفتمان شکلگرفته چپ به نفع کردها، دولت را بر آن داشت با یک تاکتیک دو هدف را مدنظر قرار قرار دهد.
این تاکتیک حمله همزمان به داعش بود که بیشتر سمتوسویی تبلیغاتی داشت و کمتر عملی بود و همزمان با آن حمله به پکک، به عنوان پشت صحنه اصلی حزب دموکراتیک خلقها بهمنظور تغییر فضای سیاسی ترکیه از چپ انساندوست به ناسیونالیسم افراطی بود.
شاید اگر حزب عدالت و توسعه به تنهایی برنامه انتخاباتی اخیر خود را تدوین و اعمال میکرد تا این حد موفق و پیروز نمیشد که عملکرد پکک سبب پیروزی این حزب شد.
پکک با رویکردی هیجانزده ناشی از پیروزی برابر داعش و حمایت ضمنی غرب برای اولینبار بعد از ظهور این جنبش، به صورت بسیار ناشیانه و ماجراجویانه و بدون امکان تحلیل سود و زیان چنین ریسکی، با کشتن دو مأمور پلیس و قبول مسئولیت آن، عملا اقدام به شروع جنگ کرد و در این زمینه تا حدی پیش رفت که هم توانست فضای سیاسی ترکیه را به طرف ناسیونالیسم افراطی سوق دهد و آرای چپ را از دست بدهد و هم به دلیل ماهیت ذاتی خود مبنی بر تمامیتخواهی در صحنه کردستان، امکان هیچگونه ائتلاف و اتحادی را برای جذب آرای محافظه کار و مذهبی فراروی خود ننهاد و برایناساس هم این آرا را از دست داد و هم در بُعد نظامی تمامی ایدهها را مبنی بر شروع نوع جدیدی از مبارزات خیابانی و درونشهری با شکست مواجه کرد.
اگر از ۲۰ کرسی پارلمان بگذریم، که خود پتک سنگینی بر پیکر جنبش مدنی کُرد در ترکیه است، و خطرات تغییر نظام پارلمانی به ریاستی را هم در نظر نگیریم، که حزب اردوغان فقط به ۱۴ کرسی دیگر برای نیل به این هدف نیازمند است، از این مسئله به هیچعنوان نمیتوان چشمپوشی کرد که پکک با این جنگ در دو زمینه موفق بوده است؛ اول، با متشنجکردن فضای موجود، مفاد تفاهمنامه «دلما باغچه» و بیانیه نوروز ۱۳۹۴ «عبدالله اوجالان»، رهبر دربند پکک را عملا ناکارآمد کرد. دوم، اردوغان شکستخوردهای را که با بینشهای نئوعثمانی بیشتر شبیه دونکیشوتی بود که نمیخواست واقعیات شکست را بپذیرد، به سلطانی مقتدر تبدیل کرد که حداقل برای چهار سال دیگر بر ترکیه حکمرانی کند.