iran-emrooz.net | Sat, 10.12.2005, 0:53
از برادران دالس تا برادران لاریجانی
محمد ارسی - شیکاگو
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
شنبه ١٩ آذر ١٣٨٤
گفتهی معروفی میان روسیان است که:
"روشنفکران برای انقلابات نقشه میکشند، ایده آلیستها و افراد رومانتیک اجرا میکنند و عاقبت، فرصت طلبها و شارلاتانها هستند که سودش را میبرند."
این گفته در بارهی هر انقلاب دیگری اگر درست از آب درنیامده باشد، دربارهی انقلاب اسلامی ایران کاملا صدق میکند. برای اثبات این ادعا جای دوری لازم نیست برویم. همین برادران لاریجانی، با شهرت و قدرتی که به هم زده اند، وجود عزیزشان مؤیدِ ادعای ماست.
آقایان، در طول این ١٥- ١٦ سال حکمرانی آیتالله خامنهای، به همه چیز رسیده، در عمدهی مراکز قدرتِ سیاسی و امنیتی، قضایی و تبلیغاتی و تصمیم گیری مملکت نفوذ کرده عوامل خود را کاشته اند و اکنون:
آقای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، همه کارهی وزارت امور خارجه، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
- محمد جواد لاریجانی، مشاور رییس قوهی قضاییه در امور بینالملل و رییس مرکز تحقیقات فیزیک نظری است.
- صادق لاریجانی عضو شورای نگهبان و نیز عضو مجلس خبرگان رهبری است.
- باقر لاریجانی رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
- فاضل لاریجانی مسؤلیت وابستگی فرهنگی واحدهای دانشگاه آزاد را در خارج از ایران به عهده دارد...
حال چه شد که این عشیره اینگونه پرنفوذ و پرقدرت شد؟ البته از معجزات سلطنتِ مطلقه فقیه است. ولی شرح مختصری نیز ضروری است.
حضرات، قبل از انقلاب بهمن ٥٧، به کار دین و دنیای خود مشغول بودند و در داخل و خارج کشور تحصیل علم و فن میکردند. یعنی نشانی جدی از لاریجانیها در جریانهای انقلابی که هیچ، در عرصه اعتراضات عادی سیاسی هم نبود.
میگویند پدر لاریجانیها که مجتهد پرنفوذی بوده، حتی از نیشخند زدن به روحانیون سیاسی و به شخص آیت الله خمینی پرهیز نداشته.
تا این که انقلاب شد و زمانی رسید که (بعد از فوت آیتالله خمینی) فقهای افراطی در جمهوری اسلامی ایران، به فکر افتادند تا با طرح ولایت مطلقهی فقیه، همهی روشنفکران و ملیون و دگراندیشان، سکولارها و عناصر اعتدالی و آزادی خواه را که مختصر اعتراضی به رژیم فقاهتی داشته باشند از سر راه خود بردارند.
در این زمان بود که برادران لاریجانی خاصه علی و محمدجواد که اشتهایی نهنگی برای قدرت و شهرت، و استعدادی غیرعادی در کتمانِ حقیقت داشتند و دارند سخت درخشیدند و با خدماتی شایان در جهت استحکام سلطنت مطلقه فقیه، خود را در دل آقای خامنه یی و پاسدارها، و عناصر ذوب شده در دیگ "ولایت" به خوبی جای دادند.
یک قلم از دست آوردهای علی لاریجانی که امروزه همه کارهی کابینه احمدی نژاد مسکین شده، همین رادیو تلویزیون یا به قول خودشان صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که تحت رهبری این آقا و با حمایت شخص ولی فقیه، به نهادی امنیتی- تبلیغاتی، به کانون پخشِ دروغ و بهتان و مفاسد فکری، به تشکیلاتی در خدمت ترور فکری و جسمانی در ایران و در بخش عربی خاورمیانه مبدل شده است.
ماجرای "هویت" و آن پرونده سازی رسوا علیه نویسندگان و روشنفکران و دگراندیشان ستمدیده ایرانی را که در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی پیش آمد، همه به یاد داریم. و میدانیم که این برادران لاریجانی بودند که همراه سعید امامی و حسین شریعتمداری و بدنامان دیگر، آن توطئه را چیدند و جان انبوهی از نویسندگان و شخصیتهای مملکت را گرفتند.
در دورهی ٨ ساله اصلاحات هم که این دو برادر حقیقتاً چراغان کردند.
بی هیچ تردیدی، در به شکست کشاندن اصلاحات، در سرکوب جنبش دانشجویی در بستن و کوبیدن روزنامهها و روزنامه نگاران و در انبوه توطئههایی که علیه جنبش دمکراسی خواهی و اصلاح طلبی ریخته شد، بنا به مدارک علنی موجود، برادران لاریجانی نقشی تعیین کننده داشتند و خود نیز انکار نمیکنند.
این دو برادر که به هیچ دین و آیین و اصولی جز قدرت اعتقادی ندارند و لباس رادیکالیسم اسلامی را هم ریاکارانه بر تن کرده اند، نوع وطنیِ برادران دالسی یعنی آلن دالس و جان فاستر دالس را به یاد میآورند.
آلنAllen رییس CIA و جان فاستر John foster وزیر امور خارجه در ریاست جمهوری آیزنهاور بود.
از افکار و اعمال بشردوستانهی آن دو بزرگوار همه آگاهیم. حضرات، از قهرمانان عصر مک کارتیسم بودند در دشمنی با روشنفکران و چپهای عدالت طلب در خود آمریکا سنگ تمام گذاشتند.
در سیاست خارجی از تز معروفMassive Retaliation حمایت میکردند. اصرار داشتند که دولت آمریکا هر حرکت ضدآمریکایی را در هر نقطهی دنیا با اسلحه اتمی و تنبیه جمعی باید پاسخ بگوید.
به آیزنهاور فشار میآوردند که در ویتنام علیه هوشی مینه بمب اتمی به کار ببرد. اما معروفیت اصلی برادران دالس در دشمنی با دکتر محمد مصدق اجرای کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و سرکوب جنبش ملی مردم ایران و سپس کودتا در گواتمالا بود.
می بینید که در مقایسه اشتباه زیادی نکرده ایم. با این تفاوت که برادران لاریجانی، یعنی علی و محمدجواد، افکار ضد یهودی و ضد دمکراسی غربی را هم بر هیستری روشنفکرستیزی و خصومت با روشنفکران دینی و شخصیتهای ملی افزودهاند.
جالب است که همین چند سال پیش بود که جواد لاریجانی در یکی از مساجد قزوین در لجبازی با نهضت آزادی و جنبش اصلاح طلبی آن واژههایی را که حتی سپهبد آزموده و سر لشگر زاهدی علیه پیشوای ملی مان مصدق به کار نبرده بودند به زبان آورد و علی آقا هم که مدعی شده بود، ایرانیان پیش از اسلام گویا جاهل و گمراه بودند و به ضرب شمشیر خالدبن ولید و سعدبن ابی وقاص آدم شدهاند...
حالا، برادرانی که هوششان از شرفشان خیلی بیشتر است خاصه علی لاریجانی که برای تصرف بالاترین پلهی قدرت سیاسی ایران خیز برداشته چهره عوض کرده، از ملی گرایی، از ایرانیت، و از مصدق دم میزند.
اما سخت در اشتباهید:
لطف حق با تو مداراها کند
چونکه از حد بگذرد رسوا کند
" برادران" بر ایران طمع کردهاند و میکوشند همه را فریب دهند و حرف ما هم جز این نیست که:
ای طمع کرده در ایران
هم در ایران مرگ تست.