.(JavaScript must be enabled to view this email address)
مقدمّه:
به مناسبت صدمین سالگرد قتل عامِ ارمنیها بسیاری از رهبران اروپایی و نشریات مهم بینالمللی در اروپا و آمریکا ضمن بزرگداشت یاد قربانیان آن فاجعه تاریخی و همدردی با دولت ارمنستان و ارامنه جهان، ندای دادخواهی سر داده و از دولت ترکیّه خواستهاند که با پذیرفتن واقعیت جنایتی که سران امپراتوری عثمانی مرتکب شدهاند، بر نتایج حقوقی مترتب بر آن نیز گردن بنهد و خسارتها را جبران کند. یعنی همانگونه که بسیاری از گروههای سیاسی و مذهبی ارمنی میخواهند، دولت ترکیه باید اراضی ارمنینشین سابق را به ارمنیان برگرداند، اموال تاراج شدهها را پس بدهد، و آن نوع روایتی را که دولت ارمنستان از ماجرا دارد صد در صد بپذیرد...
در این میان پشتیبانی پاپ فرانسیس رهبر آزاداندیش کاتولیکهای جهان از خواستهای ارامنه، مطلب مورد نظر را بسیار جدّیتر کرده به گونهای که سران ترکیه امروزه از هر طرفی خاصه از جهت دولتهای اروپایی تحت فشاراند تا به حقانیت درخواست ارمنیها اقرار کنند و زیانهای وارده به آنها را نیز جبران سازند.
از آنجایی که ایران با ارمنستان و ترکیه همسایه است، با هر دو نیز پیوندهای تاریخی و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و روابط دوستانهی دیرینه دارد، پس خواه ناخواه به حوزهی این درگیری قدیمی کشیده میشود. لذا ضروری است که از ساده نگری و نگاه صرفِ سیاسی به مسئلۀ قتل عام ارامنه خودداری شود و موضوع مورد نظر از نظرگاههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد تا پیچیدگیهای مسئله و موانعی که در راه برقراری صلح و دوستی میان ترکها و ارمنیها وجود دارد برملا شود.
از این رو صاحب این قلم در این نوشتهی کوتاه میکوشد تا ضمن ادای احترام قلبی به صدها هزار ارمنی پیر و جوان و بچهای که قربانی خشونت و وحشیگری سران سیاسی و عوامل نظامی دولت عثمانی شدند، در چند نکته به برخی از پیچیدگیهای «مسئله» اشاره کند.
چند نکته:
۱- بعد از استقلال ارمنستان موضوع قتل عام ارامنه سخت سیاسی و بینالمللی شده یعنی در دست قدرتهای بینالمللی یا برای برخی از کشورهای اروپایی به ابزار و وسیلهای تبدیل گشته تا در زمان نیاز علیه دولت و ملت ترکیه به کار ببرند و به بهانهی حمایت از خواستهای ارامنه به سود و مقاصد و هدفهای خود برسند. مثلاً دولت روسیه که از آغاز، آتشبیار معرکه بوده، علاقۀ چندانی به رفع اختلاف میان ترکیه و ارمنستان اساساً ندارد در واقع برای حفظ ارمنستان در کنار خود تا میتواند به اختلافات مربوطه دامن میزند، تا ته ماندهی نفوذ روسیه را در قفقاز جنوبی پایدار نگهدارد. یا فرانسویها که مخالف سرسخت ورود ترکیه به اتحادیه اروپا هستند، آن مسئله را وسیلهای برای مخالفت با ترکیه قرار دادهاند تا از ورودِ ترکیه مسلماننشین به اتحادیهای که ماهیتاً اروپایی- مسیحی تلقی میکنند، جلوگیری کنند.
بدتر از همه در اروپای شرقی و یونان هستند. دولتمردان و سیاستمدارانی که هنوز که هنوز است نگاهی «صلیبی» به ترکیه امروزی دارند و موضوع کشتار ارامنه در اوایل جنگ جهانی اول را جنگ میان اسلام و مسیحیّت تلقی میکنند و برآنند که انتقام آن واقعه را از ترکهای امروزی بگیرند. لذا به یک جمعیّت هفتصد هزار نفری آشوریِ مسیحی و سیصد هزار مسیحیِ یونانی نیز اشاره میکنند که گویا به دستور دولت عثمانی در جریان «جنگ جهانی»، قتل عام شدهاند و یا یونان که خود اختلاف ارضی و تاریخی با ترکیه دارد و هر وقت مسئله قبرس حادتر میشود، موضوع قتل عام ارامنه را پیش میکشد تا با آن وسیله ترکیه را از نظر بینالمللی در موضع ضعف قرار دهد... و اگر می بینیم که رؤسای جمهوری آمریکا سر مسئله ارمنیها از آزردن متحد خود ترکیه، امروزه، خودداری و حسابگرانه عمل میکنند، فردا منافع بینالمللی آمریکا اگر ایجاب کند، در موضعگیری علیه ترکیه تردیدی به خود راه نخواهند داد. از یاد نبردهایم که وقتی دامنهی اختلافات سیاسیِ اردوغان با رهبران اسرائیلی بالا گرفت در آمریکا هم بودند نویسندگانِ مطبوعاتی و سیاستمدارانی که تازه یادشان افتاد، عثمانیها صدها هزار ارمنی را کشته و تبعید کردهاند، در نتیجه اردوغان و دولت ترکیه باید جواب پس بدهند...
از این روست که گفته شده: «سیاستهای بینالمللی نه با معیار حق و حقیقت، بل با پیمانهی منافع قدرتهای جهانی تنظیم میشود.»
در نتیجه از دولت و ملت ترکیه انتظار نمیتوان داشت که اغراض موجود در پشت پردهی دفاع از حقوق مردم ارمنی را نبینند و به سادگی سر به اطاعت از قطعنانههای بینالمللی بگذارند.
۲- پذیرفته شدن این واقعیت تاریخی که سران عثمانی با نیّت نسل کشی بوده که ارامنه را سرکوب کردهاند، زمانی برای ترکها ممکن میشود که:
نخست، دموکراسیسازی در ترکیه سرعت و شتاب بیشتری بگیرد و «جامعه» از این وضعیّت نیمه دموکراسی و شبه مردمسالاری امروزی بیرون بیاید یعنی دموکراسی صحیح و آبرومندی در سطح جهانی در آنجا برقرار گردد.
دو دیگر اینکه روابط دوستانه و حسن همجواری میان ترکیه و ارمنستان در چنان سطح بالایی برقرار شود که این جوّ نفرت و بدبینی سنگینی که اکنون میان ارمنیها و ترکها وجود دارد گام به گام از بین برود و عناصر و نیروهای میانهرو و معقول و صلحطلب از هر دو طرف فرمان امور را به دست بگیرند و ناسیونالیستهای خشونتطلب و افراطی کنار گذاشته شوند.
سه دیگر اینکه سطح آگاهیهای تاریخی– سیاسی و معنوی مردم ترکیه ازین حدّی که هست بسیار بسیار باید بالاتر برود و به چنان ارتفاعی برسد که کنار آمدن با «خواستهای» ارامنه و جامعه جهانی را نوعی پیروزی ملی و اخلاقی برای خود تلقی کنند و نه شکستی در برابر ارمنستان و ارامنه...
نتیجه اینکه هرگونه فشار بینالمللی به دولت ترکیه برای پذیرفتن نوع روایتی که ارمنستان و ارامنه جهان از آن قتل عام دارند، به زیانِ روند دموکراتیزاسیون و آزادسازی جامعه ترکیه تمام میشود. تجربه هم نشان داده که هر زمانی که به ترکیه فشار آوردهاند، این نیروهای ناسیونالیست افراطی و خشونت طلب بودهاند که تقویت گشته و میداندار شدهاند، و نه نیروهای ترقیخواه و صلحجو!
۳- بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی ترکیه تاکید میکنند که با وجود حقانیتی که ارامنه در دادخواهی خود دارند ولی کتاب و پروندهی اختلافات ارمنیها با امپراتوری عثمانی را از صفحات پایانی آن که همانا کشتار ۱۹۱۵ میلادی است، میخوانند و داوری میکنند. یعنی فراموش میکنند که این واقعه آخری عقبهای هم داشته یعنی از اواسط سدهی نوزده میلادی تا جنگ اول جهانی احزاب و دستههای ناسیونالیست ارمنی برای کسب خودمختاری با دولت عثمانی مرتب در جنگ و جدال بودهاند! درگیریهای ویرانگر قومی- مذهبی در ۱۸۹۵، ۱۹۰۵، ۱۹۱۱ میلادی که دامنهی آتش آن به قفقاز جنوبی به شاماخی و شیروان و به باکو و گنجه... هم رسید و از کشتهها پُشته ساخت و از هزاران دِه و آبادی ترک و مسلمان یا ارامنهنشین ویرانه و خاکستری بجا گذاشت، نمونهای از آن صفحات خونین فراموش شده است.
پس بهتر است که به جای سیاستمداران جاهخواه، سرآمدان فرهنگی و حقوقدانان و مورخان و محققّان و اقعاً فاضل و عالم و درستکار داوری کنند. به جای گروههای سیاسی مغرض، پژوهشگران مُنصف بنشینند و به نتیجهای برسند که رضایت هر دو طرف را داشته باشد. این رضایت دو طرف زمانی ممکن میشود که تمامی مدارک و پروندههایی که در اختیار ترکیه و ارمنستان و نهادهای تحقیقی بینالمللی است گشوده و بررسی شود تا چند و چون آن فاجعه تاریخی روشن گردد! از ۸۰ میلیون جمعیت امروز ترکیه که در زمان شکل گیری آن وقایع اسفبار در عالم نطفه هم نبودند، چطور میتوان انتظار داشت که بدون یک تحقیق جامع و جهانی همه آن چیزهایی را که در روایت ارامنهی ستمدیده آمده بپذیرند و به نتایج حقوقیاش نیز گردن بنهند...
نتیجه اینکه:
دولت ایران با توجه به اوضاع آشوبزده تمام منطقه و نیز روابط تاریخی و گستردهای که با ترکیه و ارمنستان دارد، از هرگونه استفادهی ابزاری از قتل عام ارامنه – آنگونه که روسها و فرانسویها استفاده میکنند - باید خودداری بکند و به جریانهای افراطی درون حکومتی و ناسیونالیستهای ناآگاه از وضع بینالمللی میدانی ندهد که روابط سالم ایران با ترکیه و ارمنستان را آلودهی اغراض ایدئولوژیکی و مذهبی خود بکنند. زیرا جناحهایی در جمهوری اسلامی هستند که به سبب اختلاف ایدئولوژیکی با سیستم سکولار ترکیه و نارضایتی شدیدی که از سیاست دولت ترکیه در سوریه و عراق و یمن دارند، بر طبل درگیری با ترکیه میکوبند و خواهان استفاده ابزاری از ستمدیگان ارمنی در برابر ترکیّهاند. این جناحهای افراطی حتی خواهان لغو برنامهی سفر اردوغان به ایران بودند تا از آن طریق «روابط» را تیرهتر کنند. از یاد نباید برد که دشمنان ایران از بهبود روابط ایران با ترکیه ناراضیاند و با هر وسیلهای میکوشند که تهران و آنکارا را رودرروی هم قرار دهند. سران سعودی و امارات عربی و سنیهای افراطی منطقه در تلاش و کوششاند که ترک و ایرانی بر سر هم بکوبند و با هم در ستیزه باشند. دست راستیهای آمریکایی در همین خط حرکت میکنند. روسیّه نیز روی رقابت با آنکارا آرزومند درگیری جمهوری اسلامی ایران با ترکیه است...
با این حساب پس طبیعی است که به روابط دوستانه و همکاری همهجانبه با ترکیه به مثابه امری استراتژیک بنگریم و از هرگونه ماجراجویی ایدئولوژیکی و ناسیونالیستی دوری کنیم. یادمان باشد که از حقوق تاریخی و منطقی ارمنی نیز زمانی میتوانیم خوب دفاع کنیم ک روابطی عمیقاً دوستانه و مسئولانه با ترکیه داشته باشیم.
تکزاس – می ۲۰۱۵
■ م. ارشک
با سلام به جناب محمد ارسی.
بااینکه شما را نویسندهای منصف و بیطرف میشناسم به نظر من در جاهایی در این نوشتار از این شیوه و سیاق پسندیده عدول کردهاید. خوشبختانه از محتوای نوشتارتان پیداست که شما واقعیت نسل کشی ارمنیان به دست ترکان را میپذیرید. آیا شما خود که به این واقعیت پی بردهاید بازهم به مدارک و اسناد یا منابع یا مطالعات یا تحقیقات دیگری نیاز دارید که می گویید «... تمامی مدارک و پروندههایی که در اختیار ترکیه و ارمنستان و نهادهای تحقیقی بینالمللی است گشوده و بررسی شود تا چند و چون آن فاجعه تاریخی روشن گردد».
آیا وجود هزاران هزار سند و مدرک و شهادت عینی و تحقیق و پژوهش و کتاب و اثر کافی نیست؟ این همان شگردی است که دولتهای متوالی ترکیه برای جاخالی زدن و تعلل و فرار از مسئولیت به کار برده و میبرند.
درگیریهای قومی و مذهبی میان ترکها و ارمنیان پیش از وقوع نسل کشی را که اشاره میفرمایید، برخلاف القاء جنابعالی که هردو طرف را در یک کفه مساوی قرار میدهید، میان دوطرفی بوده که به هیچوجه از لحاظ قدرت و موقعیت و امکانات قابل مقایسه با یکدیگر نبودهاند. در یک طرف گروهی از شهروندان بودهاند که اکثرا اجازه حمل سلاح نداشته و شهروند درجه دو وسه محسوب می شده اند و در طرف دیگر ارتش و ژاندارمری و دستگاههای تا دندان مسلح یک امپراتوری. بعلاوه، این واقعیت را که پس از از دست رفتن متصرفات اروپایی عثمانی، ترکان جوان نقشه ایجاد امپراتوری توران در شرق را ریختند و در این میان ارمنیان مانع اصلی به شمار می رفتند و می بایستی از سرراه برداشته شوند را به راحتی فراموش میفرمایید. تازمانی که ترکیه و جامعه ترک صفحات سیاه تاریخش را نپذیرفته، امکان تکرار فاجعه مشابه توسط همان دولت و جامعه وجود دارد.
بالاخره، می فرمایید: باید «دموکراسیسازی در ترکیه سرعت و شتاب بیشتری بگیرد و ....آگاهیهای تاریخی– سیاسی و معنوی مردم ترکیه ازین حدّی که هست بسیار بسیار باید بالاتر برود و ...»
جناب ارسی، چه کسی باید آگاهی سیاسی مردم ترکیه را بسیار بسیار بالاتر ببرد؟ آقای اردوغان که پایگاه سیاسی اش را بخشهای شدیدا ناسیونالیست مذهبی، ضدارمنی و ضدیهودی جامعه ترک تشکیل می دهند، که اتفاقا بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت ترکیه هم هستند؟ یا رقبای آتاترکی اش که دست کمی در تحمیق و گردپاشیدن به چشم مردمشان ندارند؟ البته، انکار نمی توان کرد که جامعه مدنی ترکیه به نمایندگی اندیشمندان و کنشگران شجاع خود موضع دیگری غیر از موضع رد و انکار دولتش در مساله نسل کشی اتخاذ نموده، لکن همانطو رکه می دانیم اینها ازهردو طرف تحت فشارند، در حدی که ترکیه بیشترین شمار روزنامه نگاران زندانی را دارد.
بنابراین، عامل فشار بین المللی، گرچه کافی نیست، اما همیشه یکی از عوامل موثر در تغییر یا تعدیل موضع دولتهای خودسر می باشد، به ویژه اگر(دراین موضوع) از جانب کشورهای اسلامی باشد. فراموش نکنیم که غیر از بخش اعظم کشورهای اروپایی و شمار دیگری از دولتها و پارلمانهای پنچ قاره جهان، دولت لبنان اولین دولت از میان کشورهای عربی و اخیرا دولت سوریه واقعیت نسل کشی ارمنیان را پذیرفته و ترکیه را به پذیرفتن مسوولیت تاریخی اش فراخوانده اند. طبق گزارشات، قرار است مساله شناسایی در پارلمان مصر نیز مطرح شود.
لکن، به لحاظ اینکه کشورهای عربی خود خرده حسابهایی با ترکیه دارند، به نظر می رسد که جمهوری اسلامی از وجهه و موقعیت اخلاقی و سیاسی سنگین تری در این موضوع برخوردار باشد. نهایتا، میانجی گری طرفهای ثالث و به ویژه ایران، می تواند به یک بحران بالقوه مخاطره آمیز در منطقه پایان دهد.
درود برشما
■ ممنون از این مطلب سنجیده. پیشرفت های ترکیه رشک انگیز است. تنها کشوری است در آن منطقه که جایگاه ارجمندی در جهان امروز دارد. ما می توانیم از روی رسانتیمان با آن کشور دشمنی کنیم، اما چیزی عایدمان نمی شود.
دستت درد نکند! زنده باشی! ع-م