.(JavaScript must be enabled to view this email address)
سعودیها، بنیادکنی اسلامی در داخل، بنیادگرایی مذهبی در خارج
سران سعودی و روحانیان افراطی وهابی به جنگ با گذشته برخاستهاند. آنها برای حفظ سلطۀ خویش و یکدست کردن افکار مسلمانانِ منطقه تمامی آثار تاریخی باقی مانده از دورۀ اولیه ظهور اسلام و تأسیس امپراتوری اسلامی را بیرحمانه ویران میکنند تا غیر از برداشت و خوانشِ سطحی و وهابی از قرآن، رأی و عقیده دیگری مجال بروز و بیان پیدا نکند. ترس از دموکراسی و آزادی به ویژه خوف از نفوذ هر چه بیشتر شیعیان و جمهوری اسلامی ایران در عراق و سوریه و لبنان که دامنۀ آن امروزه به یمن نیز رسیده، سعودیها را به نفرت از هر کس و هر آن چیزی کشانده که گمان میبرند رقبای عقیدتی سعودیها بتوانند سودی از آن ببرند.
پایان مدارای مذهبی در مکّه
شهر مکّه با وجودی که خاستگاه آئین محمدی و قلب و قبلۀ عالم اسلام بوده، در تولید علم و فرهنگ و گستراندن تمدنی که به تمدن اسلامی در جهان شهره شده چندان نقشی نداشته است. ارزش مکّه البته در این بوده که پیش از اسلام، محلی برای بتهای گوناگون بوده و پرستندههای آن بتها در هنگام اعمال مذهبی نه تنها مزاحم هم نمیشدند، بل چند ماهی در همزیستی به داد و ستد کالایی و گفتگوی عقیدتی و ذوقی میپرداختند و نوعی مدارای مذهبی میان آنها حاکم بوده. این سنّت نیکوی عصر «جاهلی» با اسلامی شدن مکّه و خلافت اسلامی از بین رفت، اما در میان فرقهها و مذاهب مختلف اسلامی همچنان در هنگام زیارت مکّه و اعمال حج رعایت شد.
اما امروزه با تحولات منطقه و یکه تازی سعودیها وافراطیتر شدن وهابیها اوضاع از بنیاد دگرگون شده و امنیت فرقههای غیر وهابی خاصه شیعهها در مکّه سخت به خطر افتاده است.
روزنامه امریکایی نیویورک تایمز در شمارهی اول اکتبر امسال در این باره مینویسد: «سال ۲۰۱۳ گروهی از افراطیهای سعودی با چاقو و اسلحۀ سرد به شیعیانی که از میشیگان آمریکا به مکّه رفته بودند حمله میکنند...» اوضاع امنیتی در این مورد چنان خراب شده که: «گروهی از مسلمانان آمریکایی در نامهای خطاب به دولت آمریکا، حمایت وزارت امور خارجه ایالات متحده را هنگام اعمال حج، خواستار میشوند.» تا امنیت آنها در مکّه تأمین و تضمین شود...
تخریب بناهای قدیمی مکّه
سعودیها در ادامهی ترویج بنیادگرایی اسلامی و خشونت مذهبی در خاورمیانه، همزمان، و با تمام توان به بنیادکنی فرهنگی و نابودی آثار اولیه اسلامی در مکّه و مدینه پرداختهاند، تا با برچیدن آن نشانههای تاریخی برای استنادات عقیدتی و فرقهای، چیزی در دسترس مذاهبِ غیر وهابی نباشد. سردبیر نشریه «کوارترلی کریتیکال مسلم»، ضیاءالدّین سردار، مؤلفِ «کتابِ مکّه» در همان شمارهی نیویورک تایمز مینویسد: «نگهبانان شهر مقدس مکّه، یعنی سعودیها و روحانیان وهابی، نفرتی عمیق از تاریخ دارند. آنها همه چیز را مدرن و نو میخواهند... هتلِ رویال تاور... با ۱۹۷۲ فوت که یکی از بلندترینها در عالم است امروز ساختمان و بنای غالب در مکّه است.»
این بنایِ هیولایی که با تخریب چهارصد منطقه فرهنگی و مذهبی و تاریخی ساخته شده، زیبایی و سادگی و شکوه متواضعانه خانهی کعبه را کلاً از بین برده است.
سعودیها در این تلاش بیوقفه برای تبدیل مکّه به یک شهر مدرن و نو نظیر نیویورک و هنک کنگ به هیچ اثر مذهبی و مقدس و قدیمی ترحمی نمیکنند. حتی کوه و تپههای اطراف مکّه، آن شاهدان زنده و طبیعی این دین جهانی، از زخم تخریب و ویرانی در امان نمانده است، حضرات همه چیز را با خاک یکسان کردهاند و به جایشان دهها شاپینگ هال و هتل لوکس و پارکینگ ساختهاند... آثار ظریف و زیبای عصر عثمانی، آن بناهای دلُربا را از بنیاد برانداختهاند، مسجد بلال را کوبیده، به جایش فروشگاه درست کردهاند. ضیاءالدّین سردار در شرح این ویرانگریهای تاریخ که علل عقیدتی و ایدئولوژیکی پشت سر آنهاست مینویسد: «بولدوزرهای غولآسا را در نیمههای شب به محلات قدیمی، با سابقهی چند صد ساله میآورند. ابتدا خانوادههایی را که عمری است در آنجا زندگی میکنند، به اجبار بیرون میکنند و بعد تخریب محلات آغاز میشود...»
ضیاءالدّین در ادامهی مقاله میگوید: «مکّه، این قلب و قبلهی مسلمانان مؤمنِ جهان، امروزه به شهری بیتاریخ و فاقد میراث فرهنگی و معنوی تبدیل شده است. یعنی به ترکیبی از لاس وگاس و دیسنیلند، شباهتِ بیشتری دارد تا به شهری با سابقهی معنوی و مذهبی و تاریخی...»
نتیجه اینکه، زائران امروزی مکّه هم به توریستهای عادی دنیا شباهت بیشتری پیدا کردهاند تا به سالکانی که برای ارتقاء معنوی و تذهیب اخلاقی به مکّه میرفتند. زیرا با این ویرانگریهایی که سعودیها در مکّه کردهاند، آن «خداشیدایی و شور معنوی» و ذوق عرفانی که در «سفرِ کعبه» بود جای خود را به «سفرِ توریستی» معمولی و نهایتاً کالاشیدایی و گردشگری بیمعنایی سپرده که فیضی نصیب زائران نمیکند.
مثلا اگر زائری در جستجوی دیدن یک بنای مقدس مذهبی و با فضاهای اساطیری و تاریخی باشد، دستش به چیزی بند نمیشود. یعنی از جستجوی خود نتیجهای نمیگیرد.
زیرا با تأیید شریعتمداران عاری از هیزِ وهابی تمامی آثار عصر رسول خدا و خلفا را از اساس تخریب کردهاند تا جز خدا و خانهی خدا هیچ مقام و مکانی در میان نماند و کسی شریکی برای او نگیرد. لذا در پیشبرد این «نیات نورانی و معنوی» است که سعودیها دست به مدرنیزاسیون کامل مکّه زدهاند تا با ایجاد آسمانخراش و هتلسازی و بنای فروشگاههای غولآسا و مراکز سرویسدهی مدرن شهری... با کفر و شرک مبارزه کنند و جلوی رشد و گسترش شیعه و افزایش نفوذ ایران را بگیرند.
نویسنده مقاله در ادامه با تاسف بسیار مینویسد: «کار ویرانگریهای بولدوزری به آنجا رسیده که خانهی ابوبکر صدیق، خلیفۀ اول مسلمانان را ویران کرده، جای آن هتل هیلتون عظیم مکّه را نشاندهاند، یا خانهی شخصی رسولالله را که ابتدا به بازار فروش گاو و گوسفند تبدیل کرده بودند، بعد کتابخانه کردند. اما اجازه استفاده به کسی را ندادند. زیرا بیم آن میرفت که مؤمنان آن را محیطِ مقدسی تلقی کنند و کتابخانه به رقیبی برای خانهی خدا تبدیل شود. برای پایان دادن به دغدغهی علماء وهابی، حالا در اندیشهی تخریب کتابخانه، و تبدیل آن به پارکینگ عمومی هستند...»
یعنی، همین امروز و فرداست که بولدوزرهای سعودی برسند و کار را تمام کنند. اما مبهوت کنندهتر از هر چیزی فاجعهای است که بر سر خانهی مسکونی همسر اول پیغمبر، خدیجه آوردهاند. حضرات جداً زدند به سیم آخر. باور کردنی نیست ولی واقعیت است. نیویورک تایمز اول اکتبر ۲۰۱۴ در این باره می نویسد: «خانهی مسکونی خدیجه همسر و یار بزرگ پیامبر را بعد از تخریب تبدیل به توالت کردهاند».
باری، با وصفی که از بنیادکنیهای مذهبی- فرهنگی سعودیها در مکّه و مدینه رفت، از بینادگراییهای ویرانگر وهابیها در خاورمیانه نباید تعجب کرد.
القاعده، النصره، لشکر طیبه، طالبان، الشباب، بوکوحرام و این تحفهی آخری داعشیّۀ ضد انسان و ضد ایران... همه و همه محصولات صادراتی کشور سعودیاند و در راستای سیاست داخلی آن کشور...
تحلیلگر و نویسندهی آزاداندیش سعودی تُرکی اَلحَمَد در پاسخ به ملک عبدالله سعودی که در مبارزه با ایدئولوژی داعش از علماء وهابی عربستان، یاری طلبیده بود، در روزنامهی العرب لندن مینویسد: «چنین چیزی چطور ممکن است؟ تمامی علماء وهابی همان ایدئولوژیِ سنّیِ نابگرا و ضد کثرتگرایی را دارند و مطرح میکنند که عربستان در مساجد داخل و خارج پخش میکند و، داعش از این راه تغذیه میشود... آنها با افراطیهایی که همعقیدهاند، چگونه مبارزه کنند؟ چگونه مقابله و مبارزه کنند با ایدئولوژی خشونت طلبی که خود خواهان و حامل ذهنی آن ایدئولوژی هستند؟»*
اول نوامبر ۲۰۱۴- شیکاگو
* توماس فریدمن – نیویورک تایمز- ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴
■ آقای ارسی عزیز
به نظر من مقاله فوقالعادهای بود موفق باشید. اطلاعاتی جدید که در باره آنها چیزی نمیدانستم.
با احترام و آرزوی موفقیت
ر. بسطامی
■ جناب آقای ارسی
با سلام و سپاس
برای من، نوشتهای بسیار باارزش و تازه بود که از آن هیچ نمیدانستم. الحمدلله، «چو کفر از کعبه برخیزد، کجا ماند مسلمانی».
بهرام خراسانی