واقعا باید گفت با این اقتصاد نزدیک به ورشکستگی که از مملکتی با این همه درآمدهای طبیعی سرشار بوجود آوردهاید، شرم برحکومتگرانی باد که با سیاستهای اشتباه خود، وضع اقتصادی مملکت را به این روز آشفته انداختهاید و هر روز به جای آنکه وضع بهترشده و بهبود یابد، هرقدر تجربیات و سوابق کاری شما بیشتر میشود، اقتصاد ما وضع آشفتهتری پیدا میکند. این میان آقای رهبر هم دلش خوش است و گمان میکند که وضع اقتصادی را با یک فرمان در شب عید، یا نامگذاری سال نو، نامی که ربطی هم به اقتصاد داشته باشد، میتوان سرو صورت بخشید و آنرا به شکوفایی رساند. درحالیکه امروزه حتا جوانی که تازه با الفبای اقتصاد که همان «عرضه» و «تقاضا» است، آشنا باشد، به خوبی میداند که قیمت «عادله» و «تورم»، «رکود» «سرمایه گزاری»، «رشد اقتصادی»، «درآمدسرانه»، «درآمد ناخالص ملی» و.... تمام این مسائلی که از اجزاء اقتصاد و به نحوی با اقتصاد ارتباط و بستگی دارند، هریک قواعد و قوانین خود را دارند و با «امر میکنم» و «حکم میکنم»، «فرمان میدهم» و «نامگذاری میکنم» به جایی نمیرسد و پاسخ تمام این گونه امرو فرمان دادنها دوکلمه معروف و متداول بیش نیست که البته احترام قلم را نگهداشته آنرا نمینویسم.
با این توضیح بدیهیات آشکار، میپردازم به پیشینه بسیارغم بار معضلی به نام «یارانهها» که امروز کار را به جایی رساندهاند که برای مملکت ما با آن پیشنه فرهنگی و تاریخی غنی و به ویژه مردمان پر غرور آن، چنین برنامهای، نه احترامی باقی گذاشته است، نه عزت نفسی.
سالها پیش ازآنکه داستان «یارانه»ها آغاز گشته و تبدیل به مساله روزانه دولت و مردم شود، بودجه بسیار سنگینی از سوی دولتها تخصیص داده شده بود برای کمک به بسیاری از کالاهای ضرور و مورد نیاز حتمی مردم، تا آن کالاها به قیمت ارزان در بازار توزیع شده و به دست مصرف کننده نهایی یا تولید کننده و نهایتا مصرف کننده برسد و به این ترتیب نخست تورم به شدت بالا نرود و دیگر آنکه تمام خانوارها، به ویژه خانوارهایی که دستشان ازنظر مالی تنگ است، با این برنامه، مقداری به آنها در مورد تامین کالاهای ضروری و مورد نیاز، کمکی شده باشد. البته در چنین حالتی تمام خانوارها، بدون توجه به میزان درآمدشان، از این امتیاز، به یکسان برخوردار میشدند. به عبارت دیگر فقیر، طبقه متوسط وغنی همه ازآن برخوردار میشدند. اسامی پارهای از این کالاها عبارت بود از آرد، گندم، شکر، چای، برنج، شیر، و..... این برنامه کمک رسانی به بخش از کالاها یا «سوبسید» ارتباطی هم به این رژیم نداشت زیرا آنرا رژیم گذشته از سالها پیش آغاز کرده بود وتا سالها پس از انقلاب هم همچنان ادامه داشت.
هنگامی که سازمان تجارت جهانی، البته به اعتقاد من برای تامین منافع کشورهای قدرتمند و ثروتمند دنیا و بالا بردن میزان تبادلات بینالمللی میان کشورهای جهان، پیشهادی داد که تمام این کمکها یا «سوبسید»ها به تدریج برداشته شود و کالاها به قیمت واقعی آن، در جریان صادرات و واردات محاسبه و مورد معامله گیرند و به این ترتیب سطح مبادات نیز با جهانی شدن اقتصاد، گسترش یافته و طبعا نتیجه آن نیز عاید مردم تمام کشورها بشود و این سازمان یکی از شرایط عضویت کشورها در آن سازمان را نیز همین شرط قرارداد، آنجا بود که بسیاری از کشورها به فکر افتادند که ازاین موقعیت استفاده کرده و با حذف «سوبسید»ها، هم مبلغی از هزینه سالیانه خود را کاهش دهند و هم مبلغ ارزی صادرات خود را بالا ببرند و هم به عضویت این سازمان درآیند. باز تاکید میکنم، این شیوه کاربرد و کارکرد دراقتصاد بین المللی، همیشه به نفع کشورهای صاحب سرمایه و ثروتمند تمام میشود تا کشورهای فقیر و جهان سومی.
حاکمیت جمهوری اسلامی که همیشه در برابر مصوبات بین المللی ایستادگی کرده و برای اجرای آنها مانع تراشی میکند و موازی با آن تصمیمات، با افزودن مقداری مصوبات تازه واضافه کردن عنوان «اسلامی» در کنار آنها، سازمانی با همان مشخصات خلق میکند، مثل سازمان ملل متحد اسلامی، حقوق بشراسلامی، مجلس شورای ملی اسلامی و.... این بار چون این پیشنهاد را به نفع خود تشخیص داد، پس از مدتی تمجمع واستخاره، البته آنهم ازبیم مخالفت و یا درحقیقت قیام وشورش مردم علیه اجرای این برنامه، بالاخره این فکر در دولت احمدینژاد که بیبند وبارترین دولتها در تاریخ ایران بود، به مرحله اجرا گذاشته شد، با این شرط که دولت گرچه تمام سوبسیدها را برمیدارد تا از نظر بین المللی خود را هم سطح سایر کشورها درآورد، اما برای آنکه اجحافی به مصرف کننده به ویژه خانوارهای کم درآمد نشود، یا درحقیقت برای آنکه مردم دست به قیام و شورش نزنند، معادل همان مقدار سوبسیدهای پرداختی، به هریک از افراد خانوادهها، کمک نقدی با نام «یارانه» پرداخت خواهد کرد و این اولین گام اشتباهی بود که دراین راه برداشته شد. هرکس جزیی آگاهی ازاقتصاد داشته باشد، میداند تزریق پول به جامعه، اولین اثرش تورم است.
از آنجا که متاسفانه درکشور ما اغلب برنامهها پایه و اساس درست حسابی ندارد و آنها بدون بررسی و مطالعه، با سرعت هرچه بیشتر تصویب و اجرا میشود، پرداخت بیضابطه یارانهها هم با متابعت از همین شیوه موروثی، آغاز شده و بدون در نظر گرفتن درآمد مردم، شروع کردند به همه قشرهای گوناگون، یارانه دادن وچه بسا تعدادی از افرادی هم که سالها پیش ساکن بهشت و جهنم شده بودند نیز ازاین یارانهها نصیبی بردند و پارهای از افراد نیزگاه دو یا سه بار یارانه گرفتند. بدیهی است همانطور که اشاره شد، این برنامه فوری و فوتی و بدون مطالعه که سریعا پیاده شده بود، صرفا برای جلوگیری از شورش ناگهانی مردمی بود که ناگاه با قیمتهای دوسه برابر وگاه ده برابر کالاها در بازار روبرو میشدند اما این یارانهها، علیالظاهر، برای مدتی «ضرب» یا «شوک» ناشی ازاین حمله ناگهانی قیمتها را میگرفت و مردم دل به این یارانهها خوش کرده بودند. اما بازهم مطابق رویه موروثی کشورما، پرداخت یارانهها هم از آن امر برکنار نماند. به این ترتیب که یارانهها، یکبار به موقع پرداخت شد، بار بعد پرداخت آن به عهده تعویق افتاد، سپس برای مدتی قطع شد، بعد مبلغ یارانه کاهش یافت و....... به عبارت دیگر انواع و اقسام بلاها را سر مردم درآورده جان به لبشان کرده و جانشان را گرفتند تا چندباری، ازهرجا که شده ولو برداشت غیرقانونی از ذخایربانکی، بودجه یارانهها را تامین و مدتی با هربدبختی که بود، آنرا پرداخت کنند. اما مشخص بود که این دولت با این همه کارشناس نادان، قادر به پیاده کردن درست و اجرای مداوم آن نخواهد بود و این طرح عمری طولانی نخواهد داشت و تمام دعواها نیز درحقیقت برسر لحاف ملا، یعنی قطع کردن سوبسیدها، به سود دولت و زیان عامه مردم.
دراین میان دولت سوء استفادهچی احمدینژاد، نه تنها قیمت ارزاق ضروری مردم اعم از تولید داخلی یا وارداتی خارج را آزاد اعلام کرد تا هم سطح تجارت جهانی گردد، بلکه با نهایت ناجوانمردی و درحقیقت چپاول، قیمت تلفن، گاز، نفت، آب، برق و... را نیز که تماما کالاهای دولتی بودند و عرضه آنها، قاعدتا نبایستی به منظور کسب سود برای دولت باشد، نه تنها بدون سوبسید به مصرف کنندگان عرضه کرد، بلکه بزودی قیمت آنها را نیز یکی دوبار افزاش داد!!
در نتیجه این سیاست غلط اندرغلط اندر غلط دولت نادان، نه تنها تورم به شدت بالارفت، بلکه یارانهها حتا در بهترین حالت هم پاسخگوی یک پنجم افزایش قیمتها نبود. بعنوان مثال اگر شما چهل هزار تومان بعنوان یارانه دریافت میکردید، این مبلغ حتا پاسخگوی افزایش بهای قبض آب و برق و تلفن شما هم نبود.
با این همه دولت فاسد و ناآگاه احمدینژاد، با کمک و تشویق مقامات بالا دستی، ضمن انجام بزرگترین کلاهبرداری از ملت و بهم ریختن و آشفته ساختن وضع اقتصادی مملکت، تازه مقداری هم طلبکار شد که دولتها مدتها بود قصد پیاده کردن حذف سوبسیدها را داشتند، اما جرات نمیکردند دست به این کار بزنند و این افتخار نصیب دولت «خدمتگزار» شد و ما توانستیم بدون آنکه لطمهای به کسی وارد شود، این برنامه را به خوبی و به آرامی پیاده کنیم! دولت من با کمال افتخار این کار را انجام داد، بدون آنکه تورمی روی دهد یا اوضاع اقتصادی مردم به هم بخورد و یا بخشی از مردم ناراضی شوند. درحالیکه اکنون مردم با دریافت یارانهها بسیار هم خوشحال هستند.
البته این عده نادان بیخبر از ضوابط اقتصادی، این حرفها را در جایی میزدند که عدهای از کارشناسان اقتصادی ایران که به خوبی درجریان امر بودند و میدانستند چه توفانی درحال نزدیک شدن است، اعلام خطر کرده بودند که مدتی پس از اجرای برنامه یارانهها، وضع اقتصادی بهم ریخته و تورم وحشتناگی در مملکت روی خواهد داد و دولت نادان، به جای چاره اندیشی بموقع، برای جلوگیری از این گونه انتقادهای به واقع درست، دستور داد هرکس را که نسبت به طرح یارانهها انتقاد کند، دستگیر و زندانی کنند و به همین سبب بود که عدهای ازکارشناسان ما همچون دکتر فریبرز رئیس دانا زندانی شدند و بقیه هم دم درکشیدند تا مملکت به این روز افتاد و مردم اینگونه پای روی حیثیت و عزت خود گذاشته درصفهای بلند چند کیلومتری در انتظار دریافت شندر غاز یارانهای شدند که ده برابر آنرا پیشاپیش پرداخت کرده بودند؟
راه کار ساده وعملی چیست؟
به اعتقاد من میبایستی پس از یک بررسی جامع، پرداخت نقدی یارانه بکلی قطع شده ومعادل تقریبی افزایش قیمتهای کالایی که قبلا در سبد سوبسید قرارداشتند، به هرنفر اعتباری در طول سال در نظر گرفته شود و آنها از این اعتبار، برای پرداخت هزینههایی چون آب، برق، تلفن، گاز و.... استفاده کنند و اگر مبلغی از این اعتبار باقی ماند، درآنصورت صرف کمک به خرید کالاهای ضروری دیگر مانند شیر و برنج و نان و.. گردد.
تمام اقتصاد دانان میدانند که ریختن پول به بازار، حتا چاپ اسکناسهای جایگزین اسکناسهای مستعمل و از دور خارج شده، سبب تورم میشود. اصولا جریان یافتن اسکناسهای نو، اولین عامل «روانی» تورم است. به همین منظور بود که دولتهای اقتصاددان قبلی، به جای افزایش حقوق کارمندان که سبب افزایش بلافاصله و دو برابر کالاها در بازار میشد، اقدام به تاسیس فروشگاههای ویژه کارمندان کردند تا مایحتاج این دسته از خدمتگزاران دولت، را براساس حقوق آنان تامین کنند که این امر نه تنها سبب تورم و افزایش قیمت کالاها نمیشد، بلکه چون فروشگاههای تعاونی به شدت مراقب بودند که سطح قیمتهای خود را ثابت نگهدارند، این امر به روند قیمت اینگونه کالاها در بازار نیز کمک کرده سبب میشد که قیمت این کالاها نیز تقریبا درسطحی ثابت بماند. اینگونه بود که قیمتها درگذشته به آن صورتی که شاهدش بودیم، تقریبا ثابت مانده بود و از تورم چندان خبری نبود. البته مقدار مختصری تورم در هراقتصادی، ازبدیهیات است و در ذات اقتصاد آزاد نهفته است و هیچگاه مملکتی را در با اقتصاد آزاد اداره میشود، نمیتوان نام برد که درطول سالها بدون تورم باقی مانده باشد.
بدون آنکه قصد طرفداری از رژیم گذشته یا دولتهای سیزده ساله هویدا را داشته باشم، لازم است درانتها این نکته را نیز اضافه کنم که به همین سبب بود وقتی در دادگاه یکی از هویدا پرسید تو درطول سیزده سال حکومت خود چه غلطی برای مردم کردی؟ هویدا خودکار بیک خود را بالا برده و گفت مهمترین هنر من این بود که وقتی دولت را تحویل گرفتم قیمت این خودکار پنج ریال بود و خوشحالم که قیمت آن اکنون نیز پنج ریال است. شما سعی کنید همین روش و روند را همچنان حفظ کنید.