پس از سخنان نوروزی ولی مطلقه فقیه در مشهد در باره مسائل اقتصادی و تهاجم وی به رویکردهای فرهنگی دولت، شاهد دو رویداد معنیدار دیگر در جریان عزاداری در بیت رهبری بودیم که دارای پیامهایی برای اقشار گوناگون ملت از جمله دولتمردان و خودیها و غیرخودیها بود.
در رویداد اول عکسی از یک مراسم عزاداری منتشر شد که آقای احمدینژاد را با فاصله یک نفر در کنار آیتالله خامنهای نشان میداد. این جایگاهی است که معمولا در اختیار مسئولان سه قوه و یا معتمدین درجه اول خامنهای قرار میگیرد. ناظران نشستن آقای احمدینژاد در فاصله کمی از رهبری را بدلیل سابقه رئیس جمهور بودنش توجیه نمیکنند چرا که چنین جایگاهی نه تنها در اختیار محمد خاتمی محبوبترین رئیس جمهور سابق کشور قرار نمیگیرد بلکه وی در فرصتهای گوناگون از سوی منصوبین خامنهای و نیروهای نظامی امنیتی مورد لعن و نفرین قرار میگیرد.
دهن کجی به ملت
در دو دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد مردم ایران شاهد بدترین و دشوارترین دورههای ۳۵ ساله حاکمیت استبداد دینی در کشور بودهاند. تورم و رکود اقتصادی کمرشکن بویژه در پی تحریمها، گسترش ویژه خواری و فساد مالی گسترده در میان بسیاری از دست اندرکاران دولتی و هواداران حکومت، تسلط سپاه و بسیج و بنیادها بر اقتصاد کشور، حیف و میل صدها میلیارد دلار از درآمدهای نفتی، بیکاری گسترده بویژه در میان جوانان، گسترش اقتصاد صدقهای، تشدید تبعیض علیه زنان، تشدید فضای امنیتی بدنبال کودتای انتخاباتی، سرکوب جامعه مدنی و محدودتر شدن فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، گسترش خرافات، انزوای بیسابقه کشور و افزایش تنش با جامعه جهانی که کشور را در آستانه حمله نظامی قرار داد، از جمله کارکردها و «دست آورد»های دولتهای نهم و دهم بود که در بیشترین سالهای ریاست جمهوری آقای احمدینژاد از سوی ولی مطلقه فقیه و بیشتر اصولگرایان حمایت میشد.
ولی مطلقه فقیه که در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ اعلام داشت از نظر فکری به آقای احمدینژاد نزدیکتر است، هیچگاه مسئولیت کارکردهای تخریبی و ضدملی دولتهای نهم و دهم را برعهده نگرفت و حتی زمانی که یاران اصولگرایش در باره فساد مالی ۳ هزار میلیارد تومانی انتقاد میکردند از آنها خواست که موضوع را «کِش» ندهند. حضور دوباره آقای احمدینژاد در کنار رهبری دهن کجی به ملت و حداقل دارای این پیام است که آرمانهای جاه طلبانه، غرب ستیزانه و ارتجاعی رهبر غیر پاسخگو در ورای منافع ملی و خواستههای واقعی ملت جای دارد که ناخشنودی رأی دهندگان از وضع موجود تا حدود زیادی، در پنجره نیمه باز انتخابات ریاست جمهوری خرداد سال ۱۳۹۲ خودنمایی کرد.
هشدار به دولت یازدهم
چند روز پس از حضور خامنهای در منطقه جنگ زده خوزستان، آقای احمدینژاد نیز با خانواده به عنوان سفر نوروزی به آن دیار سفر کرد. حضور وی در بیت رهبر و در منطقه جنگی شرق کارون از سوی تارنمای رهبر و خبرگزاری بسیج نیز پوشش خبری گرفت. برخی ناظران باور دارند، که این رویداد هشداری به دولت روحانی است که به رویکردهای مداراجویانهاش در برابر غرب و تلاش برای تغییر فضای امنیتی و فرهنگی دوران کودتا پایان دهد.
بیتردید پوشش خبری حضور دوباره آقای احمدینژاد در بیت رهبری به تشدید کارشکنیهای راست افراطی علیه دولت یازدهم خواهد انجامید که اعظم طالقانی در مورد رویکرد این نیروها در نامه سرگشاده به این دولت چنین هشدار داده است: «جریان مقابل هماکنون به دلیل شرایط حساس بینالمللی و مشکلات اقتصادی کشور در کمینگاه است تا شما این مشکلات را حل و سر و سامانی به کشور دهید، سپس به طور دفعی و سازمان یافته از کمینگاه خارج شود.»
پیام به اصولگرایان
پس از شایعات در باره تصمیم احمدینژاد و یارانش به بازگشت در پهنه سیاسی کشور، غلامحسین الهام، از یاران وی خواسته است که متحد شوند و باهم کار کنند. برخی از تارنماهای اصولگرا نیز از دورخیز آقای احمدینژاد برای بازگشت به کنشهای سیاسی خبر دادهاند. از جمله تارنمای فردا نیوز که از پشتیبانان آقای قالیباف شهردار تهران است گزارش داده که رئیس جمهور سابق تصمیم دارد با «ژست حزبالهی» به قدرت باز گردد. از سوی دیگر برخی از اصولگرایان از جمله آقای کوهکن نایب رئیس جبهه پیروان در مجلس، بازگشت وی را با شروطی از جمله نقد دوران ریاست جمهوریاش ممکن میداند.
با توجه به هشدارهای آقای جنتی دبیر شورای نگهبان در باره تلاش به تعبیر وی «فتنهگران» برای تصرف مجلس خبرگان و شورای اسلامی در انتخابات آینده، حضور احمدینژاد در جایگاه معتمدین رهبر، دارای این پیام به نیروهای خودی و غیرخودی است که وی برغم کارنامه کاری مخرب و ضدملیاش هنوز مورد تأیید خامنهای است و میتواند در تحولات آینده کشور نقش بازی کند.
مداح هفت تیرکش در بیت رهبر
رویداد دوم، مداحی آقای کریمی معروف به «مداح هفت تیرکش» در چهارشنبه شب ۱۳ فروردین ماه سال جاری در دفتر رهبری بود که حتی صدای حزبالهیها را نیز درآورد. وی چند ماه پیش در یکی از شاهراههای تهران به سوی یک خودرو تیراندازی کرده بود. این اقدام آقای کریمی که از سوی رئیس دیوان عالی کشور «محاربه» سنجیده شد از سوی قوه قضاییه غیر مستقل بیپاسخ ماند و دوباره از وی برای مداحی در بیت رهبر دعوت به عمل آمد. جالب اینجاست که آگهی این مراسم در صفحه گوگل پلاس دفتر رهبر جمهوری اسلامی با عکسی از مداح سالهای گذشته آقای کریمی در حضور رهبر، انتشار یافت.
آقای محسن حسام مظاهری، از کنشگران رسانهای اصولگرا، در واکنش به این رویداد در گوگل پلاس در باره این دعوت پرسیده است «بعد از آنهمه حاشیهسازی و حساسیت برانگیزی چه توجیهی میتواند داشته باشد؟» وی در ادامه پرسیده است «پیامهای این دعوت خطاب به افکار عمومی کدامند؟» وی در پاسخ به خودش این پرسش را مطرح کرده است: «اساسا افکار عمومی کیلویی چند است؟»
تارنمای بصیرت نیز که به سپاه نزدیک است تلاش کرده است گناه این دعوت را به گردن کارگزاران بیت بیاندازد و به دفتر رهبر مطلقه هشدار داده که کوچکترین «لغزش» به نام رهبر تمام میشود.
البته این اولین موردی نیست که رهبر مطلقه و دست اندرکاران نظام ولایی با بیاعتنائی نسبت به افکار عمومی از متخلفین و حتی جنایتکاران خودی حمایت میکنند. در این مورد میتوان به دهها مورد از جمله چشم پوشی از نقش آقای سعید مرتضوی در جنایات زندان کهریزک، قتل زهرا کاظمی، غیر عمد خواندن قتل ستار بهشتی، عدم رسیدگی عادلانه به جنایات عاملان حمله بکوی دانشگاه در ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ .... و امروز و فردا کردن رسیدگی به پرونده فساد معاون اول دولت کودتا را میتوان نام برد. این رویکرد در واکنش آقای علی قلهکی، یکی از هواداران پروپا قرص رهبر، نسبت به دعوت از مداح هفت تیر کش به مراسم عزاداری در بیت، به بهترین وجه بیان شده است وی مینویسد: «توده جامعه بعد از این دعوت قطعا این پیام را دریافت میکنند که جریان حزبالله به هرطریقی - حتی غیر مدار حق و به هر قیمتی - حاضر به حمایت از یکی از نیروهای خود است.»
۲۱ فروردین ۱۳۹