از زمان تشکیل آخرین نشست مجلس خبرگان، موضوع هستهای در سخنان ولی مطلقه فقیه کم رنگ تر و تهاجم به رویکردهای فرهنگی دولت پررنگ تر شده است. کاهش انتقادها به کارکرد وزارت خارجه در رابطه با مذاکرات هستهای بدین خاطر است که نتیجه این مذاکرات که بنا بر اعتراف نزدیکان رهبر زیر نظر کامل وی به پیش میرود، برخلاف پیش بینیهای وی تاکنون به نتایج مثبتی رسیده است.
نگرانی ولی مطلقه فقیه از مسایل فرهنگی پدیده تازهای نیست و در دوران ۲۵ سالگی ولایت وی اشکال گوناگون بخود گرفته است:
۱- تهاجم فرهنگی
در سالهای پس از جنگ و شکل گیری حلقه امنیتی در بیت رهبری، گفتمان «تهاجم فرهنگی» برای پیکار با اندیشههای آزادیخواهانه و ضد استبدادی نظام دینی برگزیده شد که مبتکر آن سعید امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات وقت بود. نامبرده طرح جامعی به نام «تهاجم فرهنگی: ابعاد و راهکارها» تهیه کرد که شامل تهاجم فرهنگی در بخشهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اطلاعاتی و حتی اقتصادی کشور میشد. سخنان ولی مطلقه فقیه در آن سالها شدیدا تحت تاثیر این گفتمان بود که بر محور «ارزشها» تهیه و تنظیم میشد.
در گفتمان تهاجم فرهنگی «روشنفکران همگی وابستگان به غرب هستند و در استراتژی نهايی غرب برای مقابله با نظام، تهاجم فرهنگی، نقش محوری دارند»(۱) ازاین روی پیکان یورش این گفتمان متوجه روشنفکران میشد. این پیکار مجریان گوناگونی از جمله روزنامه کیهان، نشریات گروههای انصار حزبالله، صداوسیما و چند هفتهنامه دیگر داشت که انواع «مدارک» و پروندهسازی علیه روشنفکران بویژه کانون نویسندگان ایران زیر عنوان «نیمه پنهان» و یا برنامه معروف «هویت» بطور دائم منتشر و پخش میگردید.
اما کارکردهای دمکراسیستیزانه مجریان تهاجم فرهنگی در فعالیتهای «فرهنگی» خلاصه نمیشد و در بعد نظامی امنیتی به بازداشت و شکنجه روشنفکرانی همچون سعید سیرجانی و یا فرج سرکوهی و یا حذف فیزیکی دگراندیشان «قتلهای زنجیرهای”، یورش به خوابگاه دانشگاه در ۱۸ تیر ۷۸ و.... نیز گسترش مییافت. طرح ناکام قتل دستهجمعی نویسندگان عازم ارمنستان نیز ازین جمله بود. افزون براین گروههای فشار نیز برای جلوگیری از «تهاجم فرهنگی» فعال بودند که میتوان به حمله به سینما قدس، به آتش کشیدن انتشارات مرغ آمین، یورش به نشستهای دانشجویی، یورش به دفاتر نشریات روشنفکران دینی همچون کیان و ایران فردا اشاره کرد.
اجرای طرح تهاجم فرهنگی به تعطیلی مداوم مطبوعات نیز انجامید که اوج آن را میتوان در پی سخنرانی ولی مطلقه فقیه در دوران اصلاحات، در گردهمایی جوانان در مصلای تهران که به شدت به مطبوعات حمله کرد، مشاهده نمود. پس از این سخنرانی قوه قضاییه با هماهنگی و با طرحی پیش ساخته نزدیک به ۲۰ روزنامه را در یک روز تعطیل کرد.
۲- جنگ نرم
پس از روی کارآمدن دولت نهم که راست افراطی و عوامگرایِ حاکمیت را نمایندگی میکرد، حلقه امنیتی بیت رهبری تصمیم گرفت طرح راهبردی پیچیده و گسترده تازهای بنام «طرح تعالی» را برای دهه چهارم انقلاب پیریزی کند که ضمن تضمین نقش آینده این حلقه در هدایت کشور، نظام ولایی را در برابر تهدیدهای خارجی و داخلی بیمه نماید. بخش «مقابله با تهدیدات دهه چهارم انقلاب» این طرح «جنگ نرم» نامیده شد و با توجه به ریشههای عمیق توهم توطئه در فرهنگ ما ایرانیان، کل گفتمان تعالی را تحت الشعاع قرار داد.
اگر در گفتمان «توسعه» آقای رفسنجانی، فنسالاران نقش مهمی ایفا میکردند و گفتمان توسعه سیاسی آقای خاتمی با تکیه بر روشنفکران عمدتا مذهبی پیاده میشد، گفتمان تعالی حول محور بهقول آقای خامنهای «معتقدین و وفادارترین افراد به ارزشهای انقلاب اسلامی» شکل میگرفت. پایه اجتماعی این گفتمان گروههای عمودی از اقشار گوناگون بود اما سپاه عامل و حامل آن تعیین میشد.
در طرح تعالی، «جنگ نرم» در بخش تهدیدهای خارجی و داخلی نظام جای میگرفت و فهرستی از تهدیدهای نرم تدوین شد که «شامل نهادهايی چون دانشگاه، بخش خصوصی فعال در اقتصاد، فرهنگ، احزاب و تشکلهای سياسی و صنفی و اقشاری چون روشنفکران، هنرمندان، دگرانديشان، مخالفان و منتقدان سياسی، اصلاحطلبان، روزنامهنگاران و ...”(۲) میگردید. هدف از این طرح تشکیل دولتی یکپارچه و سرکوبگر بود که با توسعه زیر ساختهای علمی، فنی و ساختارهای توزیع رانت و پرورش گروههای بزرگ صدقهبگیر، دستگاه نظامی امنیتی پر قدرتی بسازد که بتواند به عنوان قدرت بازدارنده، نظام را در برابر دخالت نظامی خارجی و دگرگونیهای دمکراتیک داخلی بیمه کند.
راهکارهای مقابله با «جنگ نرم» شامل تسلط سپاه و بسیج بر کلیه ارکان حاکمیت، پاکسازی غیرخودیها (اصلاحطلبان) و تشکیل احزاب فرمایشی و فراکسیونهای «چپ و راست» در مجلس بود. در بخش اقتصادی، تضعَیف بخش خصوصی از راه واگذاری بنگاههای بزرگ دولتی عمدتا به سپاه و بنیادها به مرحله اجرا در میآمد.
کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ نقطه اوج سرکوب جامعه مدنی بنام رویارویی با «جنگ نرم» با طراحی وزارت کشور دولت نهم، نیروهای نظامی امنیتی و بیت رهبری علیه «جنگ نرم» بود که به تعبیر اصولگرایان تندرو و لایتمداران «فتنه» نامیده شده است.
۳- رخنه فرهنگی
ولی مطلقه فقیه در روز اول فروردین سال ۱۳۹۳ در جمع زائران امام هشتم از «رخنه فرهنگی» نام برد و مسئله فرهنگی را حتی مهمتر از اقتصاد نامید.
انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲ و پیروزی آقای روحانی رویدادی بود که با توجه به کارنامه حاکمیت در کودتای انتخاباتی، از اصولگرایان گرفته تا رأی دهندگان را شگفتزده کرد. بیش از ۸۸ درصد رأی دهندگان به اضافه ۲۸ درصد واجدین شرایط که در انتخابات شرکت نکردند از نامزدی که بیشترین اشتراک فکری را با ولی مطلقه فقیه و همراهان نظامی امنیتیاش داشت روی گرداندند. حاکمیت به رأی مردم تمکین کرد چرا که مشروعیتباختگی نظام ولایی و اوضاع بحران اقتصادی کشور این گزینه را ایجاب مینمود.
از ابتدای کار دولت یازدهم، پروژه مهار دولت تدبیر و امید در دستور کار قرار گرفت. قرار براین شد که سرسامان دادن به اقتصاد بیمار کشور در تارک اولویتهای دولت قرار گیرد و با تمام توان از راه کارشکنی و فشار از اجرای وعدههای انتخاباتی دولت جلوگیری شود. بیشتر وعدههای دولت دکتر روحانی حول و هوش باز شدن فضای سیاسی کشور، آزادی زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز، رسیدگی به خواستههای اقلیتهای قومی و رفع تبعیض علیه زنان، زمینه سازی برای شروع بکار تشکلهای صنفی و سیاسی و... خلاصه میشد.
شوربختانه دولت یازدهم بهجای شفاف سازی در برابر جامعه مدنی و تکیه بر نیروی رأی دهندگان، تاکنون مذاکرات پشت پرده و امتیازدهی به اصولگرایان را برای کاهش کارشکنیهای تندروها برگزیده است که موجب عقبنشینیهای پی در پی این دولت از وعدههای انتخاباتی گردیده است. با اِینحال، ولی مطلقه فقیه، نیروهای نظامی امنیتی و تندروهای تمامیت خواه حتی از عقبنشینیها و کندرویهای دولت نیز ناخوشنودند. رویکرد فلج کننده تندروها در مجلس، فشارهای رسانهای روزنامههایی که به گفته آقای روحانی «دژ آهنیناند و کسی جرأت نمیکند به آنها نزدیک شود”، تهدیدهای نیروهای نظامی امنیتی و قوه غیر مستقل قضائیه، تشدید نقض حقوق بشر و سرانجام حملات ولی مطلقه فقیه که مدعی حمایت از تمام دولتهاست، نشانه این کارشکنی به شمار میآید.
از لابلای خطوط سخنرانیهای ولی مطلقه فقیه در روزهای پایانی سال گذشته و آغاز سال نو و امامان جمعه چنین برمی آید که رهبر و حلقه امنیتی دوروبرش از بازشدن فضای سیاسی در هراساند. ولی مطلقه فقیه مخالفت خود را با کلیه اقدامات دولت یازدهم که درجهت عملی کردن وعدههای انتخاباتیاش انجام میگیرد با بکاربردن اصطلاح «رخنه فرهنگی» مورد تهاجم قرار داده است. وی تلاش دارد ساختار فرهنگی و فضای امنیتی دوران کودتا را دست نخورده نگه دارد. افزون براین، وی از جوانان همسو میخواهد که به «انتقاد» از دولت ادامه دهند. هدف از گفتمان «رخنه فرهنگی» پایان دادن به اقدامات لاک پشتی دولت در بازکردن فضای سیاسی و فعال شدن جامعه مدنی است که میتواند راه اصلاحات را گشوده و آفت رویکردهای ایدئولوژیک و غرب ستیزانه نظام حاکم را به سود منافع ملی و به زیان ویژه خواران و نیروهای تندرو کاهش دهد.
۶ فروردین ۱۳۹۳
۱ و ۲ - چشماندازهای جنبش سبز: طرح «دهه چهارم انقلاب اسلامی» و «گفتمان تعالیِ» حکومت کودتا،
جمعی از فعالان سياسی ايران