.(JavaScript must be enabled to view this email address)
چند نکته دربارهی تحریمهای اقتصادی علیه ایران و جنبش ضدّ تحریم...
۱- تحریمهای اقتصادی و مالی سختی که آمریکا علیه ایران اعمال میکند و در حال حاضر به حّدِ دردآورِ ویرانگری رسیده، اساساً علیه حرکت دموکراسیسازی و آزادیخواهی در ایران است. زیرا با انهدامِ تولیداتِ داخلی و ناتمام ماندن اجرای پروژههای بزرگِ اقتصادی و عمرانی و با سقوطِ طبقهی متوسط و فقیرتر و ضعیفتر شدنِ تودهی میلیونی مردم ایران، سطح خواستهای سیاسی نیز پایینتر میآید و در چنان شرایطِ وانفسایِ کاری و مالی و معیشتی، طبیعی است که تودهی ملتِ درمانده و داغان شده، نه در پی حاکمّیت ملّی و مردمی، بل در جستجوی مُنجی مستبدی باشند تا به آنها نان و کار و امنّیت بدهد...
۲- در اثر تحریمهای اقتصادی، مسئولان حکومتی، همه مشکلات و ناملایمات زندگیی اقتصادی و اجتماعی را از شانه خود برداشته بر گردنِ غرب و اسرائیل و آمریکا میاندازند و برای مقابله با تحریمها بر درجهی کنترلِ انحصاریِ امورِ اقتصادی و مالی هر چه بیشتر میافزایند و در نتیجه، فسادِ اقتصادی و کارهای غیرقانونیی مالی و معاملاتی در سطحِ داخلی و منطقهای به امری عادی تبدیل میگردد. حضورِ سپاه پاسداران در عرصههای گوناگونِ فعالیتهای اقتصادی و تجاری و معاملات بینالمللی، قسماً فرآمد همین تحریمهاست.
۳- از آغازِ دههی دوم قرن بیستم میلادی که تحریمهای اقتصادی در سطح جهانی متداول گشته، هیچ تحریمی به قصد دموکراسیسازی و با هدف خدمت به مردم کشور تحریم شده نبوده است. مطالعۀ تاریخِ صد سالهی تحریمهای بینالمللی گویای آن است که: این تحریمهای بینالمللی همیشه از سوی قدرتهای برتر و سلطهجوی جهانی علیه قدرتهای رقیب و یا کشورهای کوچکترِ منطقهای اعمال شده تا خواست و ارادهی نیرومندترها بر ملتهای ضعیفتر تحمیل گردد...
در این میان، آفریقای جنوبی و چند جای دیگر البته از استثناها محسوب میشوند. توضیح اینکه، در آفریقای جنوبی، تودهی میلیونیِ مردم ستمدیدهای که در اکثریت بودند، آن تحریمهای اقتصادی را جداً میخواستند. ثانیاً تحریم کنندههای غربی قصدی برای جنگ راه انداختن و یا تجزیه و کلنگی کردن آفریقای جنوبی را نداشتند بلکه برانداختنِ نظام آپارتاید و آزادی سیاهان افریقایی هدف واقعی آن تحریمهای اقتصادی بود.
۴- هدفِ اعلام شدهی آمریکا از اعمال تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران نه دموکراسی سازی و آزادی بلکه وادار کردن حکومتِ اسلامی به دست کشیدن از دستیابی به تکنولوژی هستهای است تا دغدغههای امنّیتیِ دولتِ اسرائیل و سعودیها کاملاً برطرف گردد. آمریکاییها خود بارها گفتهاند که تحریمهای اقتصادی اگر موثّر واقع نشوند، اقدامِ نظامی اجتناب ناپذیر خواهد بود. لذا تحریمهای اقتصادی و مالی و درهم ریختنِ نظامِ زندگیی مادّی ایرانیها مقدمهیی برای جنگ و کلنگی کردنِ ایران است، لذا جنبش ضد تحریم از افشای رابطۀ تنگاتنگ جنگ و تحریم نباید غافل بماند...
۵- هر چند جناحهای افراطی طرفدار اسرائیل در شکل گیری و تشدّید سیاستِ تحریمهای اقتصادی نقشی تعیین کننده داشتهاند، اما از فشاری که سعودیها و شیوخِ نفتی خلیج فارس بر آمریکا و غرب وارد میکنند تا ایران را به روز و روزگاری بدتر و تیره تر از وضع یوگسلاوی و عراق و سوریه بیندازند، نباید به سادگی گذشت.
در واقع عربستان سعودی، امارات متحده عربی، سران بحرین و کویت همراه با حکومتِ باکو از پشتیبانانِ سرسختِ تحریمهای مالی و اقتصادی علیه ایران هستند با این امید و آرزو که تحریمها به جنگ و نهایتاً به تجزیه و نابودی ایران منجر شود.
باری، هیستری ضد شیعه و ایران- ستیزیِ ارتجاع وهابی- سعودی هم اکنون نقطۀ تمرکزش شدت دادن بر تحریمهای نابودگرِ اقتصادی علیه ایران و در نهایتِ درجه وادار کردنِ غرب و آمریکا به تهاجم نظامیی سراسری به سرزمین ایرانیان است.
۶- در داخل کشور و در میان اپوزیسیون و مخالفانِ خیلی تندرو و جمهوری اسلامی هم هستند دستهها و سردستهها و عناصر و فرقههایی که دوام و موجودیت و عاقبت، توفیق و پیروزی خود را در تبدیل ایران به عراق و یوگسلاوی و سوریه میبینند و با تمامی توش و توان و نیرویشان در تشدّید تحریمهای ویرانگرِ اقتصادی علیه ایران میکوشند تا به اهداف غیرانسانی و ضدِّ ملّیی خویش دست یابند؛ به عنوان نمونه:
بخشی از سلطنت طلبها خاصّه شاهاللهیهایی که خوابِ بازگشت به قدرتِ از دست رفته را میبینند؛ تجزیه طلبها به ویژه آنهایی که خود را به قدرتهای خارجی وصل کردهاند؛ اسلام– ستیزها، مخصوصاً کسانی که دشمنی با دین را به مرحلۀ ستیزهجویی جنون آمیز با مسلمانها رساندهاند، و عاقبت گروهای خودفروختهی جنگ طلب که جرئتِ دفاعِ علنی از جنگ علیه ایران را ندارند اما مدافع تحریمهای سختتر و سنگینتری علیه ملت ایران هستند تا با گرسنگی دادن به مردم مملکت و با هرج و مرج اقتصادی و معیشتی راهی به آشوبهای داخلی و تهاجم نظامیی آتی باز شود... گفتنی است که این عناصر و دستهها سرنوشتشان را به جنگ و تحریمها وصل کردهاند و آن را آخرین شانسِ پیروزی خود تلقی میکنند...
۷- نقش مسئولان جمهوری اسلامی به ویژه آن جناحی را که بقاء قدرت و موقعیت خود را در تداوم ستیزهجویی با اسرائیل و آمریکا و دوستانِ آمریکا در منطقه میدید و میبیند، در تشدّیدِ تحریمهای اقتصادی علیه ایران نباید اندک شمُرد. مسئولانی که با بیان دروغ و ناراستی از تحریمها به عنوانِ فرصتی آسمانی برای رشد و توسعه اقتصادی ملّی نام میبردند و اطمینان میدادند که تحریمها اصلاً اثری بر زندگی مردم ایران نخواهد داشت، خود در تشدید این تحریمهای فاجعهبارِ اقتصادی و مالی علیه ملت ایران شریک و سهیماند...
وقتی حاکمان نظام اسلامی برخلاف اصولِ شناخته شدهی بینالمللی، نابودی یک کشورِ عضو سازمانِ ملل متحد را یعنی اسرائیل را که نزدیکترین متحدِ آمریکاست، به آرمانِ دینی و سیاسی خود تبدیل میکنند و پشت و پناهِ تروریستهای حماس و جهاد اسلامی میشوند، وقتی بیوقفه مرگ بر آمریکا و مبارزه با متحدان آمریکا را در منطقه فریاد میکنند، از تشکیلِ جبههیی که خود از آن به نامِ “جبهۀ متحد عبری- عربی- غربی” علیه ایران یاد میکنند، نباید شگفتزده شوند... آن که باد می کارد توفان درو میکند.
بدین سبب است که میگویند:
جنبش مبارکِ ضدِّ تحریمهای اقتصادی که با نامهی به موقعِ پنجاه و پنج تن از شخصیتهای پر ارجِ ایران خطاب به اُباما، رییس جمهوری آمریکا شروع شده، در تداوم خویش از بیان حقایقی که گفته آمد دریغ نباید ورزد.
آری، هرگونه ملاحظهکاری و مبهمگویی و پردهپوشی را کنار باید گذاشت، زیرا حرف و حدیثِ حرکتِ ضد تحریمهای اقتصادی موقعی شنیده میشود که بر اساس همه جانبهنگری و صراحت و انصاف باشد...
سخن پایانی اینکه:
جنبش ضدِ تحریمهای اقتصادیِ اعمال شده علیه ایرانی، زمانی میوه خواهد داد که با حرکتی حقیقی برای عادیسازی رابطه با اسرائیل و آمریکا توام گردد؛ با تلاش و کوششیِ صادقانه در جهتِ صلح و همزیستی سراسری در خاورمیانه همراه شود و با نقدی قاطع و قوی نه تنها معایب و تقصیرات نظامِ حاکم بر ایران بل کم کاریهای حرکت خود را نیز هدف قرار دهیم.
آری، شمشیر نقد و عدالت را نه تنها علیه غرب و اسرائیل و آمریکا بلکه علیه خود نیز تند و تیز کنیم...
تگزاس- شهریور ۱۳۹۲