ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 18.08.2013, 11:54
شگفتی‌های پساانتخاباتی

م رها

همان اندازه که سرفرود آوردن حاکمیت جمهوری اسلامی در برابر اراده مردم بدور از انتظار بود، برخی نوشته‌ها و گفتارهای نخبگان در فردای انتخابات نیز شگفت انگیز و در عین حال نگران کننده است. در این یاداشت به پاره‌ای از این شگفتی‌ها اشاره می‌شود:

قربانی دیروز امنیت و مدافع امروز “امنیت”

محمد قوچانی روزنامه‌نگار و سردبیر پیشین روزنامه شرق، اعتماد ملی، هم میهن و شهروند امروز مطلبی را در شماره ۲۹ مهرنامه (تیرماه ۹۲) زیر عنوان «دوم خرداد دوم» منتشر کرده است که در آن ضمن به فال نیک گرفتن رویداد دوم خردادی دیگر، به ویژگی‌های انتخاب روحانی اشاره کرده است. در این نوشته به مفاهیم گوناگونی از جمله آزادی، امنیت، لائیسیته و سکولاریزم برمی‌خوریم که در بسیاری موارد با ابهام و ناروشنی فراوان مورد بهره برداری قرار گرفته‌اند که البته جای پرداختن به همه آنها از حوزه این نوشته کوتاه خارج است. در اینجا تنها تأکید این روزنامه نگار بر مقوله “امنیت” را به اختصار کندوکاو خواهم کرد.

نویسنده با توجه به پیشینه امنیتی آقای روحانی ضمن تأکید بر لزوم حل معضل هسته‌ای برای تأمین امنیت کشور و شهروندان در برابر حمله نظامی احتمالی، از “عبور از دوگانه خودی و غیر خودی” به منظور تأمین امنیت اجتماعی و سیاسی شهروندان سخن به میان می‌آورد که از نکات مثبت مقاله آقای قوچانی است. اما وی همزمان کوشیده است از مقوله “امنیت” شاه کلیدی برای حل مشکلات دیگر از جمله فقدان آزادیهای دمکراتیک بسازد که با توجه به فضای امنیتی حاکم بر کشور، می‌تواند نگرانی کنشگران مدنی را برانگیزد.

در واقع در نظام اسلامی، پس از ۳۴ سال هنوز جرم سیاسی تعریف نشده است. زندانی سیاسی را زندانی امنیتی می‌نامند و سرنوشتش را به دست بازجوهای سپاه و وزارت اطلاعات می‌سپارند. با طرح “امنیت اخلاقی” به اذیت و آزار زنان می‌پردازند و امنیت شخصی و آزادی‌شان در انتخاب پوشش را به شدت نقض می‌کنند و سرانجام بنام “امنیت اجتماعی” با تحقیر قربانیان خشونت (اراذل و اوباش) از راه آویزان کردن آفتابه به گردن آنها به گسترش خشونت بیشتر در جامعه یاری می‌رسانند. همچنین نیروهای تندرو و متحجر با دستاویز قراردادن “امنیت” توانسته‌اند پهنه عمومی را تسخیر و فضای امنیتی را بر کشور حاکم سازند.

نویسنده دوم خرداد دوم، بدون توجه به ظرافت و چند وجهی بودن مقوله امنیت تا انجا پیش می‌رود که تعبیر نادرستی نیز از جایگاه مقوله امنیت در منشور جهانشمول حقوق بشر ارائه می‌دهد. وی می‌نویسد: “آزادی گوهر گران‌ بهایی است كه روشنفكران آن را برای انسان جدید تبیین و توصیف كرده‌اند. اما همواره برای بشر - حتی در اعلامیه جهانی حقوق بشر - امنیت مقدم بر آزادی بوده است.”

این ادعای آقای قوچانی خالی از واقعیت است. در منشور جهانی حقوق بشر تنها دوبار از کلمه امنیت (ماده ۳ و ۲۲) بهره گیری شده که در آنها بر “امنیت شخصی” و “امنیت اجتماعی” تأکید شده است و در هیچکدام بر تقدم امنیت بر آزادی اشاره‌ای نگردیده است. این در حالی است که از کلمه آزادی در این منشور ۱۹ بار نام برده شده و از جنبه‌های گوناگون بر آزادی فردی و اجتماعی انسانها تأکید شده است. در ماده ۳۰ این اعلامیه همچنین تفسیر نادرست از مواد این منشور که بتواند به نقض آزادی‌ها بیانجامد، منع گردیده است: “هیچ یک از مقررات اعلامیه‌ی حاضر نباید چنان تفسیر شود که برای هیچ دولت، جمعیت یا فردی متضمن حقی باشد که به موجب آن برای از بین بردن حقوق و آزادی‌های مندرج در این اعلامیه فعالیتی انجام دهد یا به عملی دست بزند.”

آقای قوچانی به عنوان یک روزنامه نگار و روشنفکر با تأکید بیش از حد بر امنیت، بدون توجه به رویدادهای تاریخی، از زیان‌های ناشی از برجسته کردن این مقوله غافل مانده است. سرکوب‌های بی‌رحمانه رضاخان که با شعار ایجاد امنیت اجرا گردید و با تخته قاپو کردن ایلات (اسکان و یکسان‌سازی اجباری) همراه بود نیز از پشتیبانی ملیون، سوسیالیست‌ها و تجددخواهان روبرو شد که به برقراری پادشاهی مستبدانه‌اش انجامید. دولت‌های استبدادی نیز همواره به بهانه “حفظ امنیت ملی” به سرکوب منتقدان و مخالفین پرداخته‌اند. آقای قوچانی نیز در رویدادهای پس از کودتای انتخاباتی به مدت ۴ ماه قربانی مقوله “امنیت” بوده است.

مصلحت اندیشی و یا کتمان حقیقت؟

سعید حجاریان که وی را از نظریه پردازان اصلاح طلب می‌نامند و در سال ۱۳۷۸ در برابر شورای شهر تهران بوسیله سعید عسگر ترور شد، بتازگی با خبرگزاری محافظه‌کار «تسنیم» مصاحبه‌ای داشته است. وی در این مصاحبه تقلب در انتخابات ۸۸ را نفی کرده است و بجای آن از «تدلیس سیستماتیک» سخن به میان آورده است. وی گفته است ” بنده چند بار گفته‌ام که بحث ما این نیست که تخلف و یا تقلب شده است. به‌نظر من واقعه‌ای اتفاق افتاده است که اسم آن “تدلیس سیستماتیک” است. در توضیح تدلیس باید بگویم که مثلاً اگر شما سه سال در شهرداری به مردم پول بدهید، بعد هم چهار سال در دولت به مردم سیب‌زمینی و یارانه و پول یامفت بدهید و رأی بخرید، تدلیس سیستماتیک است.”

البته پیش از این در شهریور ماه ۱۳۸۸ نیز حجاریان در دادگاه فرمایشی چهارم دست به اعترافاتی زد که بی‌تردید محتوی آن زیر فشارهای بازجوها و امنیتی‌ها تهیه شده بود. اما موضع تازه وی در مصاحبه‌ای مطبوعاتی اعلان می‌شود که پرسش‌های بسیاری را برمی انگیزد:

۱- کلمه “ما” در این مصاحبه به چه کسان و یا جریان‌هایی اطلاق می‌شود؟ آیا اصلاح طلبان و یا بخشی از آنان نیز تقلب در انتخابات سال ۸۸ را نفی می‌کنند؟

۲- آیا این موضع بنا بر مصالحی در دوره پسا انتخابات اتخاذ شده است و یا ایشان پس از گذشت زمان واقعا به “سلامت ” انتخابات سال ۸۸ پی برده‌اند؟

با ناکامی گفتمان ولی مطلق فقیه و راست افراطی در انتخابات ۹۲ شاهد تلاش گسترده برخی از اصولگرایان و ذوب شدگان در ولایت برای ترمیم شکاف ژرفی هستیم که میان حاکمیت و ملت پس از انتخابات ۸۸ ایجاد شد. اما این افراد و جریان‌های تندرو بجای شنیدن پیام انتخابات و ترمیم اشتباهات گذشته تلاش‌های خود را بر لجن پراکنی مجدد بر جنبش سبز و رهبران آن تمرکز داده‌اند که آخرین موج آن را در روند تأیید صلاحیت برخی از وزرای کابینه آقای روحانی در مجلس شاهد بودیم. اما شوربختانه در این بین شاهد برخی از مصلحت‌طلبی‌ها نیز بوده‌ایم. چنانچه آقای نجفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش نیز در دفاع از خود از ادبیات راست افراطی و اصولگرایان بهره گرفت و جبش سبز را فتنه خواند.

این حق فردی و اجتماعی آقای حجاریان و دیگران است که مواضع سیاسی‌شان را بدون هیچگونه فشار نیروهای امنیتی تغییر دهند اما اگر نفی واقعیت تقلب در انتخابات سال ۸۸ براساس “مصلحت‌های” سیاسی صورت گیرد باید نسبت به سلامت اخلاقی این رفتارها تأمل کرد. افزون براین باید توجه داشت که اتخاذ این گونه مواضع نه تنها تحلیل هواداران جنبش سبز نسبت به این انتخابات را تغییر نخواهد داد بلکه دریچه‌ای نیز برای بازگشت به دایره تنگ خودی‌ها نخواهد گشود، چنانچه آقای نجفی نیز پس از فتنه خواندن جنبش سبز نتوانست از مجلس اصولگرا رأی “اعتماد” بگیرد.

نخبگان بی‌بصیرت یا مبلغان گفتمان ولایی؟

ولی مطلقه فقیه در نشستی که به مناسبت عید فطر برگزار شد از مشکلات بزرگی یاد کرد که گریبان گیر دنیای اسلام شده است. وی که تا چندی پیش تحولات سیاسی در برخی از کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه را بیداری اسلامی می‌نامید، با ناکامی انحصارطلبی اسلام‌گراها در مصر و بحرانی که در تونس گریبانگیر دولت اسلام گرای نهضت شده است، طبق معمول پای “بیگانگان” را به میان کشیده است. این رهبر غرب ستیز و کسی که بسیاری از تحلیل‌های سیاسی‌اش آلوده به تئوری توطئه است بدون اشاره به دخالت‌های جمهوری اسلامی و حزب الله در سوریه گفته است ” امروز دنیای اسلام دچار مشكلات بزرگی است. ما در منطقه‌ای قرار گرفته‌‌ایم كه متأسفانه در متعددی از كشورهائی كه پیرامون ما هستند، مشكلاتی وجود دارد، كه غالباً هم این مشكلات تزریق شده و تحمیل شده‌ی از سوی دیگران و از سوی بیگانگان است. یقیناً این حوادثی كه امروز در منطقه‌ی غرب آسیا و در شمال آفریقا دارد اتفاق می‌افتد، اگر دخالتهای بیگانگان نبود، اگر سیاستهای مغرضانه‌ی قدرتها نبود، اوضاع به این شكل پیچیده نمیشد.”

آیت الله خامنه‌ای آرامش کشور را نتیجه “روحیه اتحاد و انسجام” ملت می‌داند که در واقع همان سکوتی است که از سرکوب شدید رویدادهای پس از انتخابات و برقراری فضای امنیتی به مردم تحمیل شده است و حتی با ناکامی گفتمان ولایی و راست افراطی در انتخابات ۹۲ نیز حاضر نیست پهنه عمومی را ترک نماید.

اما آیت‌الله خامنه‌ای که بی‌شک از پیام انتخابات آگاه گردیده و شاهد رویدادهای منطقه است، از پیامدهای شکاف ملت و ولایت در جمهوری اسلامی بیمناک است. وی اینبار از جمله دست یاری به سوی نخبگان بی بصیرت دراز کرده از آنها می‌خواهد که “اتحاد کلمه” (بخوان گفتمان ولی مطلقه فقیه) را تبلیغ نمایند: “من توصیه‌ام به مسئولان كشور، به نخبگان سیاسی، به برگزیدگان و برجستگان دینی، به آنهائی كه منطقه‌ی نفوذ كلمه‌ای در میان مردم دارند، این است: تا آنجا كه می‌توانند، بر روی این اتحاد و انسجامِ با ارزش ملت ایران تكیه كنند؛ ایمان به خدا و اتحاد، دین و اتحاد كلمه؛ این دو چیز است كه میتواند كشورها را، ملتها را روی پای خودشان نگه دارد.”

تأکید آقای قوچانی بر مقوله امنیت، تغییر مواضع آقای حجاریان از تقلب در انتخابات به تدلیس سیستماتیک و توصیه ولی مطلقه فقیه به نخبگان “بی بصیرت” برای تبلیغ گفتمان ناکام ولایت، از پدیده‌های پسا انتخاباتی است که هریک در صورت فراگیرشدن و یا تحقق می‌تواند در فرآیند دمکراتیک کشور پی آمدهای نگران کننده‌ای داشته باشد.

۲۶ مرداد ۹۲