روزنامه کیهان از زمان پایه گذاری تاکنون دگرگونیهای بسیاری را در زمینه گفتمان و استقلال رسانهای بخود دیده است.
پس از سقوط و خروج رضا شاه از ایران، دربار پهلوی زیر حملات سنگین روزنامهها قرار داشت و شاه جوان از پشتیبانی رسانهای محروم بود. مصباح زاده، اندیشه راه اندازی یک روزنامه حرفهای را با دربار درمیان گذاشت و برای پایه گذاری آن از پشتیبانی مالی این نهاد برخوردار شد اما میکوشید در برابر نیروهای فشار، استقلال این روزنامه را حفظ کند.
کیهان طی چند سال به روزنامهای پر تیراژ تبدیل شد و از همکاری بهترین روزنامهنگاران کشور برخوردار گردید. این روزنامه توانست در درگیریهای میان جنبش ملی و دربار راه اعتدال را بپیماید.
پس از کودتای 28 مرداد فعالیتهای رسانهای روزنامههای غیر دولتی محدود شد اما کیهان توانست با درایت تا حدودی از استقلالش دفاع کند و این سبب افزایش اعتبار این روزنامه در میان اقشار آگاه جامعه گردید و فروش روزنامه را افزایش داد. کیهان توانست حتی از همکاری روشنفکران سرشناس آنزمان مانند شاملو، جلال آل احمد، به آذین، اسماعیل خویی، حاج سید جوادی، منوچهر آتشی و نصرت رحمانی در صفحات ادبی اش برخوردار گردد. در برابر، روزنامه اطلاعات، رقیب این روزنامه، به بلندگوی گفتمان رسمی و در نتیجه روزنامهای درباری تبدیل شد.
در انقلاب بهمن کیهان در کنار انقلابیون قرار گرفت و با انتشار خبرهای جنبش، تمام قد از اعتراضات مردمی دفاع کرد. رحمان هاتفی تا نیمه سال ۱۳۵۸ سردبیر این روزنامه بود و در سال ۶۲ به جرم فعالیتهای سیاسی دستگیر و در زندان درگذشت.
با وجود نقش برجسته رسانهای کیهان در انقلاب، این روزنامه پس از پیروزی اسلامگراها زیر فشار قرار گرفت تا به بلندگوی نظام تازه تبدیل گردد و بنابراین بسیاری از روزنامهنگارانش ” پاکسازی” شدند و بدین ترتیب به روزنامهای دولتی تبدیل و استقلالش را کاملا از دست داد. مدیریت تازه این روزنامه به افراد غیر حرفهای واگذار شد.
در نیمههای دهه ۶۰، در کنار ورود روزنامههای تازه به صحنه رسانهای کشور، آیت الله خمینی طی حکمی محمد خاتمی را “بخاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره این گونه امور” داشت به سرپرستی این روزنامه منصوب کرد. خاتمی و تیم رسانهایاش توانستند جان تازهای به این روزنامه بخشند و تا حدودی نام نیک گذشتهاش را زنده سازند.
با انتصاب مهدی نصیری به سرپرستی کیهان در اواخر دهه ۶۰، راه تندروها به این روزنامه بازشد و رفته رفته به بلندگوی راست افراطی تبدیل گردید.
در اوایل دهه ۷۰، با رشد روز افزون ناخرسندیهای سیاسی و اجتماعی بویژه در میان زنان و جوانان، چشم انداز نیرو گرفتن اصلاحطلبان پررنگ تر میشد و ولی مطلقه فقیه حسین شریعتمداری را که از اعتماد بیدریغ وی برخوردار بود به سرپرستی کیهان منصوب کرد. آقای شریعتمداری در این سمت مأموریت یافت که دفاع از گفتمان و سیاستهای رهبر جمهوری اسلامی را به عهده گیرد و تمام قد در برابر تحولخواهی و گرایشات اصلاح طلبانه با استفاده از هر ابزاری بایستد.
کیهان از زمان ورود شریعتمداری و تیم ولایتمدارش، به روزنامهای کاملا تک قطبی و تندرو تغییر ماهیت داده و با وجودی که بودجه این روزنامه از درآمدهای نفتی و مالیاتی شهروندان تأمین میگردد، در برابر جامعه مدنی و نیروهای تحولخواه بطور تمام قد ایستاده است. امروزه کیهان ابزار فشاری است در دست بیت رهبری، نیروهای نظامی امنیتی و بازجویان وزارت اطلاعات که به عنوان سدی در برابر تحولات سیاسی و اجتماعی کشور نقش ایفا میکنند.
مصونیت امنیتی و قضایی کیهان
تاکتیکهای نوشتاری آقای شریعتمداری در برابر منتقدان و مخالفین سیاستهای جمهوری اسلامی، شامل پرونده سازی، تهمت زنی و دروغپردازی میگردد و تمام ادعاهای وی علیه افراد و یا جریانهای تحول خواه بدون ارائه سند و مدرک صورت میگیرد. وی در اتهام زنی و نقل قول از دیگران در بیشتر موارد هیچگونه منبعی ارائه نمیدهد
آقای شریعتمداری از مصونیت قضایی و امنیتی شایان توجهی برخوردار است و در چند دههای که وی در کیهان مستقر شده است صدها بار به شخصیتهای سیاسی تحول خواه و اصلاح طلب تهمت و افترا زده است. این فرد در سرمقاله روز دوشنبه اردیبهشت ماه امسال، خاتمی رئیس جمهور گذشته را ” مفسد فی الارض”، ” وطن فروش” و ” ستون پنجم ” خواند. روشن نیست اگر وی در مورد اتهامات وارده مدارکی در دست دارد چرا تاکنون دستگاه قضایی کشور از محاکمه این ” ستون پنجم” خودداری کرده است و اگر افتراهای این روزنامه بی پایه است و دستگاه قضایی کشور در این موارد ناچار به سکوت است چرا برای روشن شدن افکار عمومی به این موضوع اذعان نمیکند؟
بگفته آقای رسول منتخب نیا در گفتگو با خبر انلاین در ۲۰ آبان ۱۳۹۱، هیح مرجع قصایی کشور حاضر نیست به شکایت افراد علیه افتراها و تهمت زنیهای شریعتمدارای رسیدگی کند. چنین پیداست که وی در ورای قانون قرار گرفته است و دستگاه قضایی کشور از رسیدگی به شکایات کارگزاران پیشین و شهروندان کشور علیه این فرد و روزنامه کیهان ناتوان است. شریعتمداری با لباس شخصیها و گروههای فشار از جمله انصار حزب الله قابل مقایسه است که تاکنون هیچکس مسئولیت رفتار قانون گریز و سرکوب گرانه آنها را بعهده نگرفته است.
مواضع کیهان در پیش و پس از انتخابات
آقای شریعتمداری تا پیش از ۲۴ خرداد به روشهای گوناگون به دکتر روحانی حمله میکرد. روزی وی را ساده دلی میخواند که در حل مسایل کشور ناتوان است. روز دیگر با تحریف گفتارش در باره “کدخدایی آمریکا” به گرایش وی به مذاکره با آمریکا، کارکرد وی در مذاکرات هستهای در دوران خاتمی و گفتمان اعتدالی او شدیدا حمله میکرد. وی درعین حال از نامزدی جلیلی تجلیل و وی را “سوپر حزبالهی” میخواند.
پس از پیروزی دکتر روحانی که با پشتیبانی موثر هاشمی رفسنجانی، خاتمی و اصلاحطلبان امکانپذیر گردید، کیهان ابتدا کوشید وی را تابع رهبر و ادامه دهنده سیاستهای کلان ولی مطلقه جا زند. سپس در روزهای بعد رئیس جمهور تازه را اصولگرا خواند و کوشید ناکامی تاریخی گفتمان رهبر و اصولگرایان را با مصادره آراء بیش از ۵۰ درصد شرکت کنندگان در انتخابات لاپوشانی کند.
از زمانی که بحث کابینه دولت تازه و ترکیب وزرای این دولت مطرح شده است، کیهان در تلاش بوده با دادن هشدار، وارد کردن فشار رسانهای از راه تکرار تهمتها و افتراهای گذشته علیه غیرخودیها و اصلاح طلبان، روحانی را از انتخاب وزرای تحول خواه در کابینه تازه و یا حداقل در پنج وزارت خانه کلیدی ( اطلاعات، کشور، ارشاد، خارجه و علوم) باز دارد. طی دهههای گذشته، وزارتخانههای نامبرده به ملک طلق ولی مطلقه تبدیل شدهاند. سرکوب جامعه مدنی، بستن روزنامههای مستقل، تشدید تبعیض علیه زنان از راه محدود کردن برخی رشتهها برای ورود آنان به دانشگاهها، از ” افتخارات ” برخی از وزارت خانههای نامبرده در ۸ سال گذشته بوده است.
با توجه به کارکرد کیهان در ماههای پیش و پس از انتخابات چنین پیداست که رویکرد این روزنامه در مواجهه با دولت روحانی برپایه فشار و تهدید بنا گردیده است. شریعتمداری خواهد کوشید اقدامات و سیاستهای داخلی و خارجی این دولت را در صورت مغایرت با گفتمان رهبر شدیدا مورد حمله قرار دهد و در این راه همچون دوران اصلاحات از هرگونه ابزار غیر اخلاقی بهره خواهد گرفت.
۲ مرداد ۱۳۹۲
■ آقای روحانی نمی تواند که در برابر ارادۀ ولی فقیهِ خودش ایستادگی کند. یعنی به خودش حق نخواهد داد که بالاتر از حرف ولی فقیهش سخنی بگوید. کسانی که به روحانی امید بسته اند که فضای سیاسی کشور را باز کند دربارۀ هیرآرکی روحانیت چیزی نمیدانند. ولی کسانی که مدعی اصلاح طلبی استند و کینه های شفانیافتنی به ولی فقیه دارند حسابشان از حساب روحانی جدا است. آنها کار خودشان را خواهند کرد. آنها خواهند کوشید که فضای سیاسی کشور را باز کنند. اما ولی فقیه مثل گذشته چارتا غرشت خواهد کرد و خواهد گفت که اینها گردنکلفتی میکنند. پس اینها نیز کارشان نخواهد گرفت.
امید بستن به اینکه در خلال چهار سال آینده بهبودی در اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور پدید آید بیهوده و ناشی از ناآگاهی به حاکمیت ولایتی است.