ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 06.07.2013, 15:23
گذری برای ایران به انقلاب دوم مصر

ناصر کاخساز

سودی که مذهب سیاسی از خفقان سیاسی پیشین در مصر و از خفقان سیاسی موجود در ایران می‌برد این است که در غیاب احزاب سیاسی مدنی و سکولار آرای اجباری مردم را به سود خود می‌کشاند. دیپلماسی غربی نیز دولت‌های برآمده از چنین اوضاع و انتخاباتی را دموکراتیک می‌نامد. اما دموکراسی، در غرب، معنای دیگری دارد و در میان احزاب گوناگون و با حضور فعالانه و آزاد آن‌ها در جامعه تعریف می‌شود. تجربه‌ی مصر نشان می‌دهد که غرب تعریف واقعی دموکراسی را برای خودش نگه می‌دارد و با تقویت نیرویی که تنها آلترناتیو اجباری ارائه شده به مردم است، تعریفی ساختگی از دموکراسی را برای جوامع غیرغربی زیر عنوان تئوری امکانات تجویز می‌کند.
ارتش مستقل مصر اکنون ناچار می‌شود نقش خلاء موجود در انتخابات گذشته‌ی مصر را پر کند. خلائی را که دموکراسی غربی زیرچشمی رد می کند تا اهمیت آن را و سودی را که مذهب سیاسی از آن می‌برد، نمایان نسازد.

روشنفکران آزاده‌ی ایرانی باید از روشنفکران مصری بیاموزند و از هرگونه حمایت شیداگونه از هرگونه مذهب سیاسی پرهیز کنند و همزمان برای سازماندهی یک جنبش ملی سراسری در راه ایجاد ایرانی برای همه‌ی ایرانیان متحد شوند. تاکتیک‌هایی که در خدمت این استراتژی نباشند مردم را در شرایطی اجباری و ناعادلانه پشت سر یک مذهب سیاسی معتدل‌تر بسیج می‌کنند و آن‌ها را در شرایط موجود سزاوار و شایسته‌ی برخورداری از ایرانی برای همه‌ی ایرانیان نمی‌دانند. و این در حالی است که مصریان از تجربه‌ی شکست مذهب سیاسی در ایران سود می‌جویند و فریب مقداری اصلاحات جناح بهتری از اخوان‌المسلمین را نمی‌خورند.

هراس از سوریه‌ای کردنِ نبرد با جمهوری اسلامی تاکنون نیز در خدمت ابقای جمهوری اسلامی بوده است. با این هراس چونان یک استدلال، زبان طرفداران جنبش ملی بسته شده است. اکنون اما با تجربه‌ی جنبش ملی 20 میلیونی در مصر، سطح استدلال در جنبش ما فراتر می‌رود.

سوریه‌ای شدن، به سوریه‌ی بعثی تعلق دارد. مصر ناصری، نه سوریه‌ی بعثی، بلکه مصرِ جنبش ملی- با تصحیح اشتباهات ناصر، اما با توجه به نقشی که مصر ناصری در پرورش ارتشی مستقل داشت- از پسِ پشت، جنبش میلیونی را به سوی خیابان‌‌ها هل می‌دهد. این استفاده‌ی ملت از حافظه‌ی تاریخی خویش است. سوریه‌ای شدن هنگامی معنا پیدا می‌کند که نیمه‌ی آگاه مردم با روش مسالمت جویانه حضور فعال نداشته باشد. با حضور فعال جنبش ملی، نیمه‌ی دیگر مردم که تمایلات سنتی دارند، به تردید می‌افتند و یا منفعل می‌شوند اما بدنبال حزب سیاسی براه نمی‌افتند. هراس  از سوریه‌ای شدن، بازتاب ناباوری ما به جنبش ملی و تردید ما به نارضایی مردم از مذهب سیاسی است. برای همین است که روشنفکران زیر پرچم دفاع از تغییر اندک، دینامیسم ملی مردم را فرو می‌نشانند و بجای سازماندهی اعتراضات ملی و اغتنام فرصت، مجذوب شادی مردم می‌شوند و برای آن، قصه سرایی می‌کنند. قصه سرایی نمی‌گذارد که روشنفکر، شادی مردم را در خیابان‌ها به عنوان یک علامت آمادگی برای سازماندهی ملی درک کند.

برعکس، روشنفکر مصری نیمه‌ی مدنی جامعه را فلج نمی‌کند و با توجه به تجربه‌ی ایران، آن را فعال می‌کند و از انرژی فعال شده‌ی آن برای سازماندهی خود و آن‌ها سود می‌جوید. روشنفکر ایرانی که بدنبال آلترناتیو مذهبیِ کم ضرر تری است بجای استفاده از انرژی ملی در حافظه‌ی تاریخی مردم و مبارزه‌ی شادمانه‌ی آن‌ها علیه مذهب سیاسی، آن‌ها را بدنبال مذهب سیاسی دیگری می‌کشاند و به تنبلی و بی‌کنشی سوق می‌دهد.

کاری که ارتش مصر هم اکنون انجام می‌دهد، خلائی را پر می‌کند که از غیبت احزاب سیاسی سازمان‌یافته بوجود آمده است. مذهب سیاسی از این خلاء چون کشتزاری حاصل‌خیز با حمایت دو قدرت بزرگ غربی سود جسته است. جالب است که توجه کنیم وزیر خارجه‌ی انگلیس این پر کردن خلاء سیاسی بوسیله‌ی ارتش مصر را مورد انتقاد قرار داده است و دولت آمریکا از آن به عنوان یک کودتا نام برده است. یعنی لحن انتقاد در هر دو مورد متوجه ایفای نقش مستقل ارتش مصر و پیروی آن از جنبش ملی بیست میلیونی در خیابان است. معلوم نیست چرا و چگونه کودتایی به کمک جنبش ملی بیست میلیونی توجیه ‌پذیر می‌شود؟! این، به صورت طبیعت ثانوی دو قدرت بزرگ غربی درآمده است که به سیاق گذشته سیاست اتحاد مدرنیته‌ای با جهان غرب را در جنبش‌های ملی مدرن به سود آلترناتیوهای مذهبی تضعیف کند. دیپلماسی غربی ظاهرا از نبود آنتی پاتی به خود در جنبش های ملی مدرن دچار نوستالژی به هویت تاریخی خود می‌شوند.

ناصر کاخساز
4.7.2013
http://www.hadewasat.com