نیروی تغییر آگاه و به تنگ آمده از سیاستهای جریان حاکم بر اداره کشور، با حضوری به موقع و تاثیر گذار و انتخاب روحانی به ریاست جمهوری، اراده خود را به تغییر در سمت گیری سیاستهای کلان کشور اعلام داشت. رای به روحانی و پیروزی او در انتخابات در واقع مخالفت و نفی سیاستهای آقای خامنهای و جریانهای نظامی- امنیتی متحد اوست که مسئول نابسامانیهای کشوراند. پیام این انتخاب، “نه” به اقتدار گرائی بنیادگرایانه و اعلام تمایل و تایید به سیاست اصلاح و اعتدال است.
پیروزی روحانی حاصل عقلانیت در خور تامل رای دهندگانی بود که اراده سیاسی خود را بر رهبران و نخبگان جریانات اصلاح طلب و اعتدال جو تحمیل کردند. بدنه انتخاباتی آگاه با درسگیری از تجربیات انتخاباتی سالهای ۸۴ و ۸۸، این بار با حضور خود درصحنه انتخابات در آخرین روزها، زمینه ساز ائتلافی وسیع از نیروهای منتقد سمت گیری کنونی کشور شدند، و توازن قوای سیاسی را از طریق گسترش جبههی تغییرخواهان بر هم زدند. حضور آگاه و یکباره نیروهای جوان در تحولات اخیر نشان داد که علیرغم جو امنیتی موجود تا چه میزانی نیروی خواهان تغییر در جامعه ایران قدرتمند، آگاه و آماده برای بهرهبرداری از امکانات مدنی و موج آفرینی است.
تلاشهای آقایان خاتمی وهاشمی و عدهای از نخبگان سیاسی کشور در زمینه سازی این ائتلاف برای تغییر، درخور تامل و دارای تاثیر مهم بوده است. این انعطاف به موقع که با درک اوضاع سیاسی لحظه، خواست مردم، و شناخت درست علل و عوامل نابسامانیهای کشور انجام گرفت، موجی از امید و حرکت آفرید.
بیگمان روحانی در پیشبرد خواستهای رای دهندگان، با توجه به موقعیتش در جناح اصولگرا و مناسباتش با راس هرم قدرت، با مشکلات و محذوراتی مواجه خواهد شد. اما پیروزی او با رای بالای نیروی خواهان تغییر قطعا در توازن قوای سیاسی در حاکمیت به نفع او موثر خواهد بود، بعلاوه نزدیکی او به هاشمی و روحانیت سنتی، زمینه ساز آن است که در صورت قاطعیت در پیگیری خواست رای دهندگان و اتکا به آنها، موفقیتهائی بدست آورد. بهعلاوه آیت الله خامنهای نمیتواند نسبت به این عدم اعتماد وسیع و مخالفت آشکار رای دهندگان با سیاستها و شیوههای هدایت کشور توسط او، بیاعتنا باشد.
اینکه توافقهای اصلاح طلبان و اعتدالجویان بر سر نحوهی همکاری در آینده چه بوده است، معلوم نیست. اینکه اصلاح طلبان تا چه میزان در پیشبرد سیاستهای آتی نقش و وزن داشته باشند و در عرصه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چه راه و روشی پیش گرفته خواهد شد، و آیا توافقی از قبل بر سر ترکیب کابینه صورت گرفته یا خیر، همه وهمه موضوعات با اهمیتی است که در روزها و هفتههای آینده روشن خواهد شد.
پیروزی جبههی تغییر در انتخابات گام اول و امکانی مهم برای پیشروی و برداشتن گامهای بعدی به جلو است که با توجه به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی و وجود نهادهای موازی گوناگون و مداخلهگر، کاردانی قاطعیت و انعطاف میطلبد. جبهه تغییر با درسگیری از دوران اصلاحات، باید برای مقابله با واکنشهای سیاسی و بازدارنده جریانهای رادیکال اصولگرا و کارشکنیهای نیروهای نظامی-امنیتی، به انسجام و وسعت پایه اجتماعی خود و پایبندی به وعدهها و تلاش برای انجام آنها بپردازد و مشکلات و موانع را با شفافیت طرح کند و مردم را در جریان امور قرار دهد. نیروی خواهان تغییر نیز باید با پافشاری بر مطالباتش که در گردهم آئیهای انتخاباتی روحانی بروز آشکار یافت، هوشیارانه در صحنه مبارزات مدنی بماند.
ائتلاف تشکیل شده در روزهای نزدیک به انتخابات، بدلیل فضای امنیتی و عدم وجود و امکان فعالیت احزاب سیاسی، ائتلافی بین شخصیتها و نخبگان مورد اعتماد مردم بوده و از انسجام برنامهای و حزبی برخوردار نیست. از این جهت این ائتلاف باید به توافق و همکاری احزاب و سازمانهای سیاسی بر سر اهدافی مرحلهای فرا روید و ثبات و تداوم آن تامین شود.
اینکه روحانی و جریان ائتلاف تا چه میزانی قادر به تامین نظر رای دهندگان خواهان تغییر اند، اینکه آنان با توجه به ساخت و بافت قدرت در جمهوری اسلامی میتوانند به وعدهها و خواستهای ملی که در این انتخابات تجلی یافت عمل کنند، معلوم نیست. اما آنچه معلوم است، مخالفت گسترده با سمتگیری و سیاستهای تاکنون آیت الله خامنهای و حامیان و متحدین وی توسط اکثریت بزرگی از مردم و اعلام اراده ملی برای تغییردر سیاست خارجی، بهبود وضع اقتصادی و گشودن فضای سیاسی کشور است. این اراده ملی که در رای به تغییر تجلی یافت، ادامه خواستهای بحق جنبش اصلاحات و جنبش سبز است که حال با درایت، نیروهای اعتدالگرا را نیز در ضرورت تغییر با خود همراه کرده است.
اسفندیار کریمی
شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲