iran-emrooz.net | Mon, 10.10.2005, 5:27
در ضرورت تشکیل سریع جبهه دموکراسی و حقوق بشر
عیسی سحرخیز
دوشنبه ١٨ مهر ١٣٨٤
به نام خداوند جان و خرد
جا دارد که یاد کنیم از همه زندانیان سیاسی، مطبوعاتی و دانشجویی، به ویژه دوست عزیزمان جناب آقای اکبر گنجی که او را چون گنجینهای در دخمههای اوین از چشم ملت پنهان ساخته اند.
این روزها، در کنار بحث انرژی هستهای و خطر رفتن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل، موضوع تشکیل جبهههای سیاسی مختلف بالاترین جایگاه را در اخبار و گزارشهای رسانههای خبری کشور به خود اختصاص داده است و حزب و گروه و جریان فکری و دستهای نیست که به گونهای به موضوع تشکیل جبهه نپردازد. پس از اصلاحطلبان اکنون حتی نوبت به جریان اقتدارگرا رسیده است که هر روز بحثی نو دراندازد. اما، به باور من آنان نعل وارونه میزنند و در واقع آن زمان که ما سرگرم درگیریها و اختلاف نظرها و بحثهای سیاسی متفرقه بودیم، آنها ائتلاف و جبهه واقعی خود یعنی حزب پادگانی را ساختند که نتیجه و ثمرهاش دولت احمدینژاد اکنون پیش روی ما و ملت ایران است و اگر فکر اساسی برای آینده نکنیم و راهبردها و راهکارهای مناسب نیندیشیم باید تا آیندهای دور خیال برگزار شدن انتخابات آزاد را از مخیله خود بیرون کنیم و درعمل حرکتهای مسالمت آمیز با هدف ایجاد تغییرهای بنیانی ناممکن و راه در برابر اقدامهای رادیکال خشونت آمیز و رفتار کور اغتشاش گرایانه و یا دخالت نظامی مستقیم و غیرمستقیم بیگانگان هموار خواهد شد.
این سخنان من به این معنا نیست که کاری نمیتوان کرد و یا تشکیل جبهههای متعدد امری زیانبار است، اتفاقا من تصور میکنم در شرایط کنونی جای کار، اگر همتی باشد و خاک مردهای را که پاشیدهاند بزدائیم، بسیار است و وجود جبهههای گوناگون میتواند در زمان مناسب کارکرد مطلوب خود را نیز داشته باشد؛ همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری درعمل بخش اعظم طرفداران جبهه دموکراسی و حقوق بشر به ناچار در یک مقطع ٤- ٥ روزه در جبههای وسیعتر، جبهه ضد فاشیسم متحد شدند.
اما نکته مورد نظر من اینست که وظیفه روشنفکران و کنشگران سیاسی و اجتماعی و فرهنگی چون ما اینست که ابتدا با هم سنخان خویش حول برنامه و منشوری مشخص در یک جبهه محوری و اصلی منسجم و متحد شویم و در کنار آن اگر ضرورت دیدیم با دیگر جبههها در مقاطع خاص و شرایط ویژه هم داستان و همراه شویم. از نظر من در شرایط کنونی، فارغ از اینکه بخواهیم در قدرت مشارکت داشته باشیم و یا در پی کسب آن باشیم یا نباشیم، میتوانیم حول محور "مردمسالاری و حقوق بشر" و درکنار آن همانگونه که دوست عزیزمان جناب آقای دکتر سعید حجاریان به درستی تاکید کرد، "صلحخواهی" تجمع و تمرکز کنیم و بسته به شرایط ، حرکتهای تدافعی و تهاجمی برای حفاظت از این اهداف و یا بسط و گسترش آنها را شکل دهیم. طبیعی است که این جبهه باید به اندازه ملت ایران، فارغ از رنگ و زبان و دین و مسلک آنان فراگیر باشد و کلیه جمهوریخواهان مسالمتجو - اعم از اینکه مبتنی بر تحلیل شرایط روز فضای مشروطه خواهی را تبلیغ کنند و یا با تکیه به جمهوریت نظام به عنوان شعار محوری انقلاب دفاع از آزادی و جمهوریت را سرلوحه برنامه خود قرار داده باشند- را در مراحل نهایی دربرگیرد.
اجازه دهید به عنوان یک روزنامهنگار که از ابتدا بحث "جبهه دموکراسی و حقوق بشر" را دنبال کرده و در برهههایی روند آن را شاهد بودهام به این نکته اشاره کنم که دوستان حزبی ما در آن زمان چندان نگاهشان به پیروزی نبود و اتفاقا تاکید داشتند تشکیل این جبهه در پیش از انتخابات، در شرایط شکست حتی میتواند راه را برای حرکت منسجمتر و موثرتر هموار کند. متاسفانه درشرایط کنونی برخی از آن دوستان ساز مخالف مینوازند و با تغییر شرایط تغییر موضع داده و باز فیلشان هوای هندوستان کرده و هوای تک روی آنها را گرفته و یا گوشه چشمی به ائتلافهای دیگر دارند که البته همانگونه که گفتم در جای خود بد نیست و میتواند مفید هم باشد، اما این دیدگاه نباید در تشکیل و تسریع فعالیت جبهه دموکراسی و حقوق بشر اخلال ایجاد کند که انشاء الله نخواهد کرد.
البته باید توجه داشته باشیم که در درون جبهه اصلاحات به طور طبیعی افراد و یا جریانهایی هستند که به معنای واقعی به دموکراسی ناب و حقیقی و حقوق بشر دست کم آن گونه که در اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید شده است اعتقاد قلبی و عملی ندارند. البته ما میتوانیم با آنها در برنامهها و اهداف موردی دیگر نقاط اشتراک فراوانی داشته باشیم، که داریم، و کارهای مشترکی را بسته به شرایط سامان دهیم.
روزی به یکی از این عزیزان به شوخی گفتم که میدانی تو چرا با تشکیل جبهه دموکراسی و حقوق بشر موافق نیستی؟ و خود با خنده پاسخ دادم برای اینکه نه دموکراتی و نه طرفدار حقوق بشر. باید بپذیریم که همه ما تا دموکرات واقعی شدن و طرفدار کامل حقوق بشر بودن فاصله زیادی داریم و تنها یاد گرفتهایم که در شعار بگوئیم از حقوق شهروندی دیگران دفاع میکنیم. اما در صحنه عمل و امتحان واقعی دربسیاری موارد مردود میشویم. کافی است که دیدگاهها و حرف و بیان فردی با ما تفاوت داشته باشد و یا منش و روش و شکل و ظاهرش را نپسندیم و یا نتوانیم بر اساس مذهب و مسلک خود از آن دفاع کنیم، آن گاه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی باد هوا خواهد شد. چرا راه دور میرویم، هم اکنون بیش از یک ماه و نیم است که اکبر گنجی را در پستوهای زندان اوین ، در شرایط قرنطینه کامل نگاه داشتهاند به گونهای که دست هیچ بنی بشری به او نرسد و خانواده، وکلا و دوستان و پزشکان معتمدش نتوانند او را ببینند و یا حتی تلفنی با او صحبت کنند به گونهای که هیچکس اکنون با قاطعیت نمیتواند شایعه مرگ وی را رد کند. در این شرایط غیراسلامی و غیرانسانی، بسیاری از شخصیتها و فعالان سیاسی و مذهبی ما حاضر نیستند سکوت خود را بشکنند و درمورد گنجی لب به سخن و اعتراض بگشایند. چرا، چون گنجی لب به اعتراض گشوده ، مانیفیست نوشته، حرفهای ویژهای زده و به عنوان مثال گفته است: " آقای خامنهای باید برود". این اندیشه و این سخن بهانه را به دست این افراد داده که حاضر نشوند از حقوق شهروندی و انسانی گنجی دفاع آشکار و بین به عمل آورند.
به هر حال، با توجه به شرایط داخلی و فضای بین المللی و در وضعیتی که به جز عقب نشینی اساسی جریان اقتدارگرا از مواضع و برنامههای مشکوک خود در امور هسته ای، پرونده ایران به شورای امنیت خواهد رفت و چشم انداز " فقر و جنگ" و یا هردو روز به روز روشنتر و نزدیکتر میشود، طرفداری از دموکراسی و صلح در کنار حقوق بشر حرف اول را در جامعه ما میزند، هر روز تاخیر در شروع رسمی فعالیت جبهه دموکراسی و حقوق بشر چیزی جز فرصت سوزی نیست؛ فردا شاید خیلی دیر باشد.
همانگونه که چند سال پیش وقتی با بسیاری از دوستان در ضرورت راه اندازی تلویزیون ماهوارهای – هرچند در سطح محدود- صحبت شد و امکان ایجاد آن در چارچوب یک بنگاه رسانهای عمومی فراهم بود، تقریبا همه – هریک به دلیلی- از آن استقبال نکردند و فرصتی را از دست دادند که اگر در انتخابات رسانهای فراگیر در دستشان بود شاید نتیجه انتخابات به گونه دیگری رقم میخورد. البته اکنون هم چندان دیر نیست و به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه ست. جدی گرفتن تشکیل جبهه دموکراسی و حقوق بشر این امکان را در اختیار تمام صلح خواهان ایران قرار خواهد داد که بتوانند در اولین گامها یک شبکه تلویزیونی ماهوارهای مشترک را راه اندازی کنند.حتی در شرایط کنونی، با تمام محدودیتها امکان پخش برنامه مورد نظر هر گروه، در مجموع ٤-٥ ساعت در روز – اگر همت جدی وجود داشته باشد و البته منابع مالی حداقلی- فراهم است. تنها باید موضوع را جدی گرفت و خطر را نزدیک دانست.
-------------
* بخشهايی از سخنرانی ١٧/٧/٨٤ در مراسم افطاری نهضت آزادی ایران