بالاخره روزهای پر التهاب و پر فشار قبل از ثبت نام نامزدهای انتخابات خرداد ۹۲ سپری شد. خاتمی وهاشمی، دو شخصیت مورد توجه و وثوق مردم و جامعه مدنی و بخشهایی از بدنه اجرایی و تصمیمگیری نظام که هنوز امکان فعالیت هر چند محدود در چهارچوب حقوقی موجود برای آنان متصور میباشد، به صورت تک تک و به اتفاق خود را در معرض محک و قضاوت مردم قرار دادند و بدین ترتیب فرصت ارزیابی و سنجش افکار عمومی جامعه را پیدا کردند. آیا مانورهای آنان از شگرد و قانون مندی خاصی تبعیت میکرد و یا اینکه حاکمیت برای هرچه گرمتر شدن تنور انتخابات این امکان را به صورت برنامهریزی شده مهیا ساخته است. فعلاً شاید آن چنان محل بحث نباشد، به ویژه آنکه هنوز مانع اصلی یعنی تاَئید صلاحیت نهایی کاندیداها توسط شورای نگهبان در پیش است.
عمده آن است که تلقی غالب در بیرون و درون حاکمیت آن نیست که انتخابات بازی است بلکه پویایی زمان انتخابات به مثابه فرصتی پذیرفته شده است تا مردم، جامعه مدنی و گروههای سیاسی ناراضی از وضع موجود بتوانند دوباره بخشی از نگرانیها، تصورات و مطالبات خود را در فضای عمومی به گوش حاکمیت برساند. در طول مسیر امّا چندین جریان، نیرو و طیف گسترده اجتماعی- سیاسی جامعه ایران توانستهاند در امید و با امید به اتحاد برسند و با وجود تمامی مشکلات و محدودیتها در نهایت اراده خود را در جهت شکلگیری یک کانون “تصمیمسازی” و “مدیریت سیاسی” هدایت کنند.
هاشمی “نماد سیاست عملی”
با اعلام نامزدی آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی حال دیگر او در کانون این اراده سیاسی قرار دارد. ویژگیهای شخصیتی هاشمی اکنون دیگر پس از بیش از پنج دهه فعالیت سیاسی در قبل و بعد از انقلاب و به ویژه همراهی و وفای او به آرمانهای سبز نسل جوان ایران بر کسی پوشیده نیست. هاشمی اما به عنوان شخصیت محوری و کانونی این اتحاد و شاید به عنوان تنها کسی که این ائتلاف بزرگ را با جسارت، فداکاری و درجه ریسکپذیری و مسوولیتپذیری بالایش ممکن گردانیده است، میبایستی صادقانه از جانب همه آحاد و عناصر این “اتحاد و اتفاق” سیاسی مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیرد. منطق و خرد “سیاست عملی” آن را ایجاب میکند. هاشمی در طول حیات سیاسی خود به دفعات ثابت کرده است که منطق سیاست عملی را میفهمد و حتی الامکان خود را ملزم به تبعیت از آن میداند.
شکلگیری این اتحاد که بعضاً از “راست سنتی” در یک سو تا عناصر”دگراندیش” و “دگرباش” مدنی در جانب دیگر در آن امید و اراده سیاسی خود را جهت برونرفت از بحران کنونی جستجو میکنند، اما در نوع خود به ویژه پس از حوادث تلخ سال ۸۸ نشانه پختگی و بلوغ جامعه مدنی ایران در امر مشارکت سیاسی و به دست گرفتن سرنوشت خویش میباشد. که خود امری است بسیار نویدبخش. به شرطی که بتوانیم از این امکان بدست آمده، با درایت، نهایت استفاده را بکنیم. جامعه مدنی ما بایستی این بار در تعامل با مدیریت سیاسی هاشمی ـ خاتمی حضور و بلوغ سیاسی واقعگرایانه خود را به دور از احساسات و هیجانات که بعضاً میتواند از بیرون از حلقههای خودی هدایت و طراحی شده باشد، در فرآیند انتخابات نمایان کند.
ناکارامدی بیان حماسی
ایرانیان شاید در بین ملل عالم سرآمد سخنوری حماسی باشند. اتفاقی نیست که شاهنامه اثر جاویدان و گرانسنگ فردوسی بسیار مورد توجه ما ایرانیان است، چنانچه شنیدن یک بیت آن در بسیاری از ما بعضاً غلیانات احساسی شدیدی را موجب میگردد ولی در مقابل شاید کلام منطقی و “غیرحماسی” آن چنان مورد توجه وعلاقه ما نباشد. در وضعیت سیاسی به غایت شکننده و ناپایدار کنونی، با همه عوامل تهدیدکننده خارجی و داخلی بیان حماسی اما همان طور که میتواند بسیج کننده آخرین بقایای نهفته قوای جسمانی - دماغی انسانها باشد، به همان اندازه میتواند “وضیعتهای تصلبی” را نیز به همراه داشته باشد که خود نوعاً میتواند موجب “فلج شدن”،”ناکارامدی” و به بیانی “قفل شدن” و شاید شکست بگردد. پدیدهای که “اتحاد برای امید” بایستی به شدت از آن حذر کند.
حال اما تا روز برگزاری انتخابات زمان کار و تلاش است، کار صادقانه و طاقت فرسا. زمان بیان است، بیان آمالها و آرزوها. زمان بسیج است، بسیج همه چیز و همهکس به سوی آماجها. آماجهایی از برای جامعه مدنی و پاسداری از ارزشهای آن، جامعهای از آن تمام ایرانیان، جامعهای که معتقدیم میتواند صلح، آزادی، دوستی و مهر و امید به زندگی و آینده را دوباره به میان ما ایرانیان بازگرداند. این همه اما زبانش دیگر حماسی نیست. شکل گیری کارزار سیاسی ـ تبلیغاتی برای انتخاب رییس جمهور به مثابه “نماد جمهوریت نظام” در چارچوب سیاسی ـ اجتماعی و حقوقی بسته موجود اما تنها از طریق یک فرآیند منطقی و مدیریت شده برآمده از خرد جمعی، به دور از غلیانات احساسی قابل پیاده شدن میباشد. امکان به دست آمده فرصتی است نیکو برای نمایش اشتیاق وپتانسیل تغییر در بطن جامعه ایران.
شکل گیری این پیام و هویت میتواند در ۲۴ خرداد در روز راُی گیری - این شاید آخرین- انتخابات، تعیین کننده باشد. حضور فعال و پرشور همه بخشهای جامعه مدنی ایران خود اما در حقیقت بیانگر آن خواهد بود که ایرانیان با حضور پر شمار خود در پای صندوقهای راَی دگربار جدیت خود را در امر مشارکت سیاسی در جهت مردمسالاری، حقوق بشر و صلح و آزادی به نمایش میگذارند و میگویند: “... ما بیشماریم و به این اتحاد اگر میسر شود میبالیم”.