ناباوری به دموکراسی بر فضای بیطرفی در تحقیق و بررسی تاریخی اثر گذاشته است. بررسی اختلافهای شاه و مصدق که به نوعی نبرد حق و باطل شبیه شده است، از این جمله ست. در این بررسی مصدق یا اشتباه ناپذیر دیده میشود و یا اشتباههای او چنان پررنگ میشوند که دموکراسیخواهی او را به سایه میبرند و این حقیقت را که شاه به اصلِ «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» تمکین نمیکرد، به دست فراموشی میسپارند. در حالی که ورود این اصل به قلمرو تحقیق، در داوری محقق به مصدق تغییر بوجود میآورد.
مصدق به مثابه رهبر ملی ایرانیان مسلما از اشتباه مصون نبوده است. مصونیت از اشتباه به قلمرو دین و ایدئولوژی تعلق دارد. عیب بزرگ بررسی اختلافهای شاه و مصدق آمیختگی این بررسیها با عواطف سیاسی است.
تاکید به رویدادهایی مانند انحلال مجلس سنا یا رفراندم و یا ایستادگیِ بیش از حد در برابر انگلیس و آمریکا در جهت دفاع از منافع ملی، و اختلاف شاه و مصدق را ناشی از این ها دانستن، بدون توجه به این حقیقت که شاه به هیچوجه حاضر نبود که «سلطنت کند و نه حکومت» به خرده کاریِ اسکولاستیکی میانجامد و راه رسیدن به وفاق را میان جریانهای گوناگون می بندد.
هدف اصلی مصدق استقرار پلورالیسم با شیوهای خشونت پرهیز و استقرار اصلِ «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» بوده است. در برابر این هدف، رویدادهایی که در بالا آمد و منتقدان او بر آنها به عنوان «اشتباه های» مصدق انگشت می گذارند، از اهمیت کمتری برخوردار است. توجه کردن به این نکته، هم این «اشتباهها» را در چشم منتقدان کمرنگتر می کند و هم گوشِ طرفداران مصدق را برای شنیدن آنها آمادهتر میکند و فضایی برای وفاق بوجود میآورد.
در تکاپوی یافتن اشتباه مصدق، اشتباهِ بزرگ شاه - فاجعهی پانزده خرداد – را که سرنوشت سیاسی جامعهی ایران را دگرگون کرد، از نظر دور میکند...
ادامه در ویدئو.