دلایل اصرار احمدینژاد بر اجرای فاز دوم هدفمندی در چندماه آخر دولت
ویژگی طرح هدفمندی یارانهها، پلهای بودن مراحل و نتایج آن است، برای مثال تصویب پرداخت ماهیانه دویست هزار تومان(بیشتر یا کمتر) میتواند از دو ماه قبل از انتخابات شروع شود، اما افزایش قیمت انرژی به بعد از انتخابات موکول شود! از طرف دیگر افزایش شدید قیمت اجناس و خدمات که بخاطر آزاد شدن قیمت حاملهای انرژی ایجاد میشود به تدریج و طی ماههای بعد به صورت پلهکانی به وقوع خواهد پیوست. طرح مشایی و تئوریسینهای تیم احمدینژاد استفاده از آخرین ماههای قبل از انتخابات برای اجرای هدفمندی است تا بدین ترتیب شادی گرفتن یارانه دویست هزار تومانی به حساب این دولت گذاشته شود و فریاد اعتراض مردم از تورم افسارگسیخته آن، نصیب دولت بعدی شود!
در اینجا این سئوال پیش میآید که آیا دلیل این برنامهریزی دقیق احمدینژاد (اصرار مداوم به اجرای فاز دوم هدفمندی دقیقا در چندماه آخر دولت دهم) صرفا انگیزهای انتخاباتی دارد؟ به نظر نگارنده احمدینژاد سه دلیل عمده از اصرار بر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها در این ماههای آخر دولت دارد:
۱) هدف اول بیشک انتخاباتی است(اما یک تیر و دو نشان)، ریخته شدن پول هدفمندی به جیب اقشار کمدرآمد نه تنها باعث تقویت موضع تیم احمدینژاد در انتخابات پیش رو میشود بلکه هزینه رد صلاحیت نامزد مدنظر این جریان را نیز بالا میبرد! نباید فراموش کرد که یکی از ارکان اصلی پیروزی وی در انتخابات سال ۸۸ ( با وجود تقلب و تخلف انتخاباتی) سهام عدالت و سایر کمکهای مالی به کم درآمدها بود. این خاطره خوش به عنوان رمز پیروزی هنوز در ذهن احمدینژاد و تئوریسین وی (مشایی) نقش پررنگی را در شکلدهی استراتژی انتخابات ۹۲ بازی میکند.
۲) هدف دوم احمدینژاد موضوعی غیرانتخاباتی و مربوط به عملکرد ۸ ساله وی میشود، به نظر نگارنده رئیس جمهوری که کشور را در آستانه ورشکستگی سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی کشانده است تلاش میکند در ماههای آخر، خاطره مثبتی از کارهایش حداقل در ذهن بخشی از طبقه محروم بهجا گذارد. مسکن مهر، طرح مهر ماندگار و... از دیگر اقدامات احمدینژاد در این راستا است، از نظر وی اگر هدفمندی برای انتخابات نیز نتیجه ندهد و تیم احمدینژاد بازنده انتخابات شود، باز هم دستاورد اولیه از هدفمندی یارانهها(پرداخت یارانه دویست هزار تومانی)، از احمدینژاد تصویری دلسوز و حامی کم درآمدها در ذهن بخشی از مردم ثبت خواهد کرد (که برای بقای سیاسی در صحنه به آن نیاز دارد)، در حالیکه دردسر تورم وحشتناک آن بعد از چندین ماه به تدریج پدیدار شده و دامن رئیس جمهور بعدی را خواهد گرفت!
۳) اما اگر فرض کنیم احمدینژاد میداند مجلس(به دلایل بالا یا غیر از آن) دستش را خوانده و قطعا جلوی این کار را خواهد گرفت، بازهم “تلاش” برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، نزد تیم احمدینژاد یک استراتژی محسوب میشود. وی میتواند مدعی شود که قصد داشته به فقرا یارانه بدهد اما باندهای قدرت جلوی این کار را گرفتهاند. اصولا احمدینژاد از چالش با مجلس و سایر نهادها برای منافع خود و پوشاندن ضعفهای عمده در عملکردش استفاده میکند.
در شرایط فعلی کشور که تحریم و فشار اقتصادی در کنار سایر معضلات اجتماعی و اخلاقی مردم را از عملکرد مسئولین خشمگین کرده، بهترین تاکتیک “حمله” و “فرار به جلو” در مقابل “دفاع” است. احمدینژاد میداند که نه سیاستمداری با تجربه است و نه مدیری لایق و نه حتی شخصیتی فرهیخته و ملی، اما در عوض استاد جنگ روانی و فریب کاری(تظاهر) است(به قول مهندس موسوی در چشم شما نگاه میکند و میگوید ماست سیاه است!). این کار را با شناسایی پاشنه آشیل طرف مقابل و نیز نقاط قابل مانور در افکار عمومی و برنامهریزی بر روی آنها عملی میسازد.
در نوشته دیگری که در آینده نزدیک منتشر خواهد شد، تاکتیکهای احمدینژاد برای فریب افکار عمومی و برگهای برنده برنامه انتخاباتی تیم وی برای پیروزی در انتخابات ۹۲ رمز گشایی خواهد شد، همچنین خواهیم گفت که چرا جریان راست سنتی امکان سوزاندن برگهای برنده احمدینژاد را ندارد و تنها جریانهای مدرن اپوزیسیون و جنبش سبز در صورت حضور(اثرگذاری) در انتخابات میتوانند نقشههای احمدینژاد را نقش بر آب کنند.
سالار فرهمند
IranGreenV.blogspot.com