اقیانوسی از هزاران مردمی که در زیر آسمان نیمه ابری واشنگتن جمع شده بودند میخواستند شاهد مراسم سوگند پنجاه و هفتمین رئیس جمهور آمریکا باشند. اگر چه جمعیت کمتر از ۴ سال پیش بود که برای نخستینبار یک رئیس جمهور سیاهپوست انتخاب میشد ولی حتا برای دوره دوم یکی از پر جمعیتترین مراسم آغاز ریاست جمهوری بوده است.
در سخنرانی ۱۹ دقیقهای خود، اوباما به تغییرات مهم سیاسی، اجتماعی و همچنین نقش مهم اقلیتها که دوباره به انتخاب وی کمک کرده بودند اشاره کرد.
اوباما از اتحاد ملی سخن گفت، از وطن پرستان ۱۷۷۶ که آزادی را «هدیهای از خداوند» میدیدند یاد کرد. شکاک بودن از یک «قدرت مرکزی» که همان دولت باشد را تأیید کرد و این نظریه را که دولت میتواند جوابی برای همهی دردها باشد رد کرد. این در حقیقت نوع گفتاری است که امروز ویژه طرفداران «حزب چای» میباشد.
در عین حال نظرات خود را مبنی بر اینکه نقش اساسی دولت این است که به مشکلات مردم رسیدگی کند و ضامن امنیت شهروندان باشد روشن کرد. وی به ایدهآلهای دموکراسی اشاره کرد و گفت: «مدی کر، مدی کید و تأمین حقوق بازنشستگان ما را تبدیل به یک ملت خواهنده نمیکند و بهعکس به ارزش این کشور و ملت میافزاید.»
این بخش از سخنان وی در پاسخ مستقیم به جمهوریخواهان بود که میخواهند این نوع کمکهای دولتی بهمردم فقیر، ناتوان و بازنشستگان را کم و محدود کنند.
اوباما نخستین رئیس جمهوری بود که در سخنان خود به تبعیض علیه «هم جنسگرایان» اشاره کرد و خواهان برقراری حقوق مساوی انسانی برای آنها شد.
متن اصلی سخنان اوباما بر اساس تساوی و یافتن فرصتهای برابر و زندگی بهتر برای همگان بود. در این راستا گفت: «یک ملت نمیتواند به موفقیت برسد زمانیکه یک گروه کوچک در رفاه کامل هستند و اکثریت به سختی زندگی میکنند.» وی گفت: «ما معتقد نیستیم که در کشور آزادی تنها برای معدودی است که خوششانس هستند و خوشبختی تنها برای تعدادی اندک است».
این بخش از سخنان وی از آن نوعی بود که در طول مبارزات انتخاباتی جمهوریخواهان ادعا کردند وی در پی ایجاد جنگ طبقاتی است.
اوباما همچنین اضافه کرد: «ما این عقیده را که آمریکا باید بین نگهداری از نسلی که این کشور را ساخت و سرمایهگذاری بر روی نسلی که آینده را خواهد ساخت تنها یکی را انتخاب کنیم، رد میکنیم.»
وی که از مخالفتها و کارشکنیهای جمهوریخواهان خسته شده است در رد برخی از ایدئولوژیهای آنها گفت: «ما نمیتوانیم اصولگرایی را با مبانی اساسی اشتباه بگیریم و یا صحنهسازی را جانشین سیاست کرده و یا ناسزاگویی را بحث منطقی بنامیم».
وی اضافه کرد: «ما فهمیدهایم که با تغییر زمان ما نیز باید تغییر کنیم. وفاداری به اصول اولیه نیاز به پاسخهای جدیدی دارد و نگهبانی از حقوق فردی در نهایت با عملکرد همگان امکانپذیر است. یک ملت بزرگ باید از مردم ضعیف خود نگهداری کند و کشور را در مقابل خطرات حفاظت کند. اکنون بیش از هر زمان ما باید این کار را با کمک یکدیگر انجام دهیم، بهعنوان یک ملت و یک مردم».
اوباما بدون اشاره مستقیم به مشکل خشونت و اسلحه، در مورد حفاظت کودکان این جامعه از «نیوتان» نیز نام برد.
بطور کلی اوباما از فرصت این مراسم ویژه استفاده کرد و در مورد برنامههای دورهی دوم ریاست جمهوریش سخن گفت. بهخلاف چهار سال پیش در مورد سیاست خارجی مستقیماً سخن نگفت تنها اشاره کرد که «در مقابل دشمنان ایستادگی و با دوستان از راه اتحاد باید وارد شد.»
دموکراتها بویژه بخش مترقی از این که اوباما بالاخره در مقابل جمهوریخواهان از زاویه قدرت سخن گفت، راضی و خشنود بودند. برنامههای وی در مورد مهاجرین غیر قانونی، همچنین برقراری تساوی بیشتر در جامعه و بویژه اشارهی مستقیم وی به موضوع محیط زیست با استقبال بسیار این گروه روبرو شد. این نخستین باری بود که اوباما محیط زیست را بخش مهمی از برنامههایش اعلام کرد و قول داد که برای بهبود محیط زیست اقداماتی انجام دهد.
از سوی دیگر جمهوریخواهان اوباما را مورد انتقاد قرار دادند که دست دوستی بهسوی آنها دراز نکرده و بهعکس اولین روز ریاست جمهوریش را با سخنانی جنگطلبانه آغاز کرده است و به اینگونه به تشدید اختلافات بین دو حزب میافزاید. «میچ مک کانل» رئیس اقلیت سنا ضمن انتقاد از اوباما گفت: که «لیبرالیسم بازگشته است» «لیبرالیسم» بهنظر وی و دستراستیها بهمعنی سوسیالیسم و کمونیسم است.
رئیس «انجمن ملی اسلحه» در پاسخ سخنان اوباما و برنامه وی برای مبارزه با خشونت در آمریکا به شدت به وی حمله کرد و گفت اوباما قانون اساسی امریکا را زیر پا گذاشته است. این گروه و لابیستهای دیگر اسلحه با تمام برنامههای پیشنهادی اوباما برای محدودیت نسبی دسترسی به برخی سلاحهای کشنده مخالفت کردهاند.
بزرگداشت «مارتین لوتر کینگ»
مراسم آغاز دورهی دوم ریاست جمهوری اوباما مصادف با روز بزرگداشت «مارتین لوتر کینگ» و پنجاهمین سالگرد سخنرانی معروف او به نام «من رویایی دارم» (I have a dream) بود. همچنین مصادف با یکصد و پنجاهمین سالگرد اعلان آزادی بردگان در آمریکا توسط «ابراهام لینکلن » بوده است.
در ۱۹۶۳ زمانی که در واشنگتن با حضور صدها هزار آمریکایی سیاهپوست «مارتین لوتر کینگ» از آرزوی رسیدن به حقوق مساوی برای سیاهان سخن گفت جامعهی آمریکا هنوز از بیماری تبعیض نژادی رنج میبرد. سالیان دراز بردهداری و مبارزات طولانی برای دست یافتن به آزادی و حقوق مساوی چهرهی دموکراسی آمریکا را غبار آلود کرده بود.
«مارتین لوتر کینگ» و بسیاری مبارزان دیگری که برای آزادی جان خود را از دست دادند، در حقیقت راه را برای ریاست جمهوری «اوباما» به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاهپوست باز کردند. به این دلیل مراسم جشن ریاست جمهوری با سخنان همسر یکی از مهمترین رهبران «نهضت سیاهان» آغاز شد.
«مرلی ویلیامز» گفت: «من به کسانی که در راه این نهضت جان خود را از دست دادند، به آنها که برایمان ممکن ساختند از یک ملت بیامید و محروم از حق رأی به چنین روز مهمی برسیم، ادای احترام میکنم.»
بدلیل همین احترام بود که اوباما در مراسم سوگند، دستش را روی دو انجیل قرار داد، یکی متعلق به «مارتین لوتر کینگ» و دیگری متعلق به «ابراهام لینکلن».
پرزیدنت اوباما در سخنان خود از تاریخی یاد کرد که امروز او را به این مقام رسانده است. وی گفت: «از طریق خونی که در اثر ضربهی شلاق و یا خونی که با شمشیر ریخته شد، ما آموختیم که ملتی که بر اساس اصول آزادی و تساوی بوجود آمده است نمیتواند با مردمی نیمه آزاد و نیمه برده پا برجا بماند.
در میان جمعیتی که برای دیدن این مراسم آمده بودند یک زن سیاهپوست ۹۰ ساله بود که چهار سال پیش در اولین مراسم شرکت کرده بود. وی با صدایی لرزان گفت: «من هر روز دعا میکردم و از خداوند میخواستم بگذارد نفس بکشم و زنده بمانم تا بتوانم در مراسم دوم پرزیدنت اوباما شرکت کنم. من از ایالت «اوهایو» میآیم.»
یک زن و شوهر ۶۰ ساله از ایالت آریزونا علیرغم اینکه «چارلی» زانویش درد میکرد و روی صندلی چرخ دار نشسته بود راه درازی را که ۴۵ دقیقه طول میکشید پیاده پیمودند تا شاهد این مراسم باشند.
«پاتریشیا» ۳۹ ساله گفت که با همسرش در نیویورک بودند. بدون هیچ برنامهای برای رفتن به واشنگتن. ولی نیمههای شب مثل اینکه صدایی ما را از خواب بیدار کرد و گفت به اینجا بیائیم.
یک رانندهی تاکسی ۶۳ ساله که ۱۲ ساعت از شیکاگو رانندگی کرده بود گفت: «من همیشه میخواستم به چنین جایی بیاییم، حتا از زمان «مارتین لوتر کینگ». من هرگز تصور نمیکردم روزی یک رئیس جمهور سیاهپوست را ببینم، حداقل تا زمانی که زنده هستم. حالا میتوانم بگویم که با چشمان خودم شاهد بودم».
پس از مراسم سوگند و سخنرانی اوباما پیش از ترک جایگاه ویژه لحظاتی ایستاد و به صدها هزار نفری که برای شرکت در این مراسم آمده بودند نگاه کرد و گفت: «میخواهم یکبار دیگر آنها را ببینم، زیرا این آخرین باری است که شاهد چنین منظرهای خواهم بود.»
پس از چهل سال
آغاز دومین دورهی ریاست جمهوری اوباما همچنین همزمان با چهلمین سالگرد رأی مهم دادگاه عالی بنام «رو وی وید» «Roe V. Wade» که سقط جنین را در آمریکا قانونی کرد بود.
اگر چه در این چهل سال پشتیبانی مردم از آزادی سقط جنین افزایش یافته است ولی تنها قانون مهمی است که مخالفان آن قوی تر و گستاخ تر شدهاند. بطوریکه ۲۹ درصد از مردم میخواهند که این حق مهم زنان را از آنها گرفته و این قانون را واژگون کنند.
مخالفان سقط جنین که عموماً دست راستی و مذهبی افراطی هستند به کمک سیاستمداران جمهوریخواه توانستهاند محدودیتهای بسیاری در ایالات بویژه جنوبی و مرکزی بوجود آورند. از جمله در ۳۸ ایالت اجازهی والدین برای سقط جنین دختران زیر ۱۶ سال لازم است. در ۳۵ ایالت زنان مجبورند پیش از سقط جنین برای مشاوره بروند و ۲۴ ساعت صبر کنند.
در دو ایالت زنان مجبورند که سونوگرافی انجام دهند. اگر چه از نظر پزشکی این کار لزومی ندارد. در چندین ایالت کلنیکهای خانواده که بویژه به زنان فقیر، کم درآمد و اقلیتها کمکهای پزشکی میدهند و سقط جنین را مجانی انجام میدهند، بودجهی آنها قطع شده است.
در همین هفته در ایالت میسی سی پی آخرین کلنیکی که سقط جنین انجام میداد بسته شد. این در حالی بود که در انتخابات پیشین مردم این ایالت مخالف با غیر قانونی شدن سقط جنین بودند. ولی فرماندار و مجلس میسی سی پی که از حزب جمهوریخواه هستند آشکارا قانون کشور را نادیده گرفته عملاً سقط جنین را غیر قانونی کردهاند. اکثریت جمعیت این ایالت سیاهپوست و کم درآمد است. به اینگونه اگر جان زنی در اثر حاملگی در خطر باشد و یا حاملگی در نتیجه تجاوز جنسی است هنوز هم دسترسی به سقط جنین در این ایالات غیرممکن و یا بسیار مشکل است.
گروههای مخالف، سقط جنین را قتل یک انسان میدانند و یک موضوع بسیار شخصی مربوط به سلامت زنان را تبدیل به یک مسئله اخلاق افراطی کردهاند. ۴۰ سال پس از تلاشهای زنان برای دست یافتن به حقوق انسانی، امروز سیاستمداران که غالباً مردان با عقاید افراطی هستند برای بدن یک زن تصمیم میگیرند.
تا پیش از تصویب این قانون، سقط جنین که با وسائل غیر پزشکی انجام میگرفت بزرگترین دلیل مرگ زنان بود.
برای زنان، مخالفان سقط جنین بهمنزلهی یک تهدید واقعی در از بین رفتن حقوق اولیه و انسانی آنها بهشمار میآیند. بویژه که این گروهها از پول و قدرت بسیاری برخوردارند. اینکه حتا کاندیدای ریاست جمهوری مانند «رامنی» و معاون انتخابی وی «پل رایان» میخواستند قانون سقط جنین را از بین ببرند نشان میدهد بخشی از این جامعه بهسادگی حاضرند اساسیترین حقوق زنان را که تصمیم گیری در مورد سلامت آنها، ادامه حاملگی و داشتن فرزند است را زیر پا بگذارند.
۴۰ سال پس از رأی دادگاه عالی مبنی بر آزادی سقط جنین، در بزرگترین کشور صنعتی دنیا کوشش گروه با نفوذ، با قدرت و عقب ماندهای بر این است که تاریخ را به عقب برده و این حق مهم زنان را از آنها بگیرند.
یک سخنرانی برای تاریخ زنان
«مگ کلی تون» (Meg Clayton) یک زن نویسنده و مترقی در مقالهای در لوسآنجلس تایمز مینویسد: «ما جمعیت زن آمریکا میخواهیم از پرزیدنت اوباما سپاسگزاری کنیم نه تنها برای اینکه سخنرانیاش کوتاه بود که با زندگی شلوغ ما که باید نقش مادر، همسر، دوست و زن شاغل را داشته باشیم همخوانی داشت. نه تنها به این دلیل که دومین بار بود یک رئیس جمهور (اولین بار پرزیدنت کلینتون در ۱۹۹۷) اشاره باین واقعیت کرد که دختران مانند پسران خواهان موفقیت هستند.
نه تنها برای اینکه موضوع مهم تساوی حقوق با مردان در مشاغل را مطرح کرد و این نخستین باری بود که در چنین مراسمی رئیس جمهوری گفت: «مسیر ما کامل نشده است تا زمانیکه همسران ما، مادران ما و دختران ما بتوانند مزد مناسب با زحماتشان دریافت کنند.»
حتا نه باین دلیل که او مورد ستایشترین جمله آمریکاییها که میگوید «تمام مردان مساوی خلق شدهاند» را تصحیح کرد و گفت: «ما مردم، امروز اعلام میکنیم که واقعیت این است که همهی «ما» مساوی خلق شدهایم و این ستارهای است که هنوز رهنمود ماست».
ما جمعیت زنان آمریکا میخواهیم از «اوباما» سپاسگزاری کنیم زیرا که ضمیر «زنانه» «She» را بیش از ضمیر مردانه «He» بکار برد. ۵ به ۲ که این سخنرانی را از این جهت تاریخی کرد.
بر اساس مطالعاتی که در زمینهی کتابهایی که بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۸ چاپ شده است نشان میدهد استفاده از ضمیر مردانه سه و نیم برابر ضمیر زنانه بوده است. در سالهایی که مبارزات زنان اوج گرفت بویژه دههی ۶۰ و ۷۰ این نسبت تغییر کرد و تا سالهای ۲۰۰۰ به دو به یک رسید.
این آمارها همچنین با درجهای که زنان در محل کار به موفقیت دست یافته و یا وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنها نیز هم خوانی دارد. بهعبارتی هنوز در جامعهای مانند آمریکا زنان در سطح پائین تری نسبت به مردان هستند.
این رأی زنان بود که به اوباما کمک کرد برنده شود. زنان ده در صد به اوباما بیشتر رأی دادند. در حالیکه «رامنی» رای مردان را بیشتر آورد. شاید یکی از مهمترین دلایلی که زنان به اوباما رأی دادند این بود که این کاندیدا احترام بیشتری به زنان میگذاشت. همچنین درک اوباما از این واقعیت که دختران و زنان هنوز با موانع بیشتری در زندگی روبرو هستند. به این دلیل آشکارا در مورد آرزوهایش برای دختران خودش نیز سخن میگوید.
شاید زمانیکه اوباما از زنان خواست که در این دوره به او کمک کنند به این دلیل بود که میدانست جمعیت زنان رو به افزایش است. دختران و زنان بیشتری امروز میخواهند به دانشگاه بروند و اگر چه با سرعتی کم ولی به تعداد زنان نماینده و سناتور افزوده میشود.
لکن در آن موردی که اوباما ضمیر مردانه او «He» را بکار برد شاید روزی فرارسد که ما در مورد «خدا» «God» بتوانیم به جنس دیگری غیر از «مرد» فکر کنیم. و شاید زنان آمریکا، حالا که میدانند رأی آنها میتواند به حساب آمده و چنین تفاوتی بوجود آورد، در دوران بعدی، زمانیکه به پای صندوقهای رأی میروند یک نفر از همجنسان خود را به ریاست جمهوری انتخاب کنند.