سهشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۱ – 22 ژانویه 2013
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
دو هفته پیش وقتی آقای خامنهای صحبت انتخابات آزاد را پیش آورد و مقامات حکومتی و اصلاحطلبان را از کاربرد این کلمات بر حذر داشت روشن نبود که چرا مسئله انتخابات آزاد این قدر برای او مهم شده است. اصطلاح انتخابات آزاد در ایران چیز تازهای نیست و مقامات رژیم همواره ادعا کردهاند که جمهوری اسلامی ایران «دموکرات»ترین نظام خاورمیانه است و به قول آقای خامنهای در 34 سال حیات این نظام به طور متوسط هر سال یک انتخابات برگزار شده و همه آنها هم «آزاد» بوده است. آقای خامنهای همچنین میداند که وقتی احمدینژاد و هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و هواداران آنان از «انتخابات آزاد» سخن میگویند، چیزی جز برگزاری انتخاباتی که نامزدهای آنان هم در چهارچوب قانون اساسی رژیم و قوانین موضوعه آن حق و امکان شرکت در آن را داشته باشند منظور دیگری ندارند. و این خواسته در حدی نیست که نظام حاکم و موقعیت و اختیارات مطلقه خامنهای را به چالش بکشد. پس چرا او در سخنانش «انتخابات آزاد» را به «دشمن» نسبت داد و نشان داد که از شیوع آن در جامعه به هراس افتاده است؟
اهمیت موضوع وقتی روشنتر شد که در روزهای پس از ادای این سخنان،
<غلامان» و «لشگریان» سلطان، از 219 نماینده مجلس اسلامی گرفته تا امامان جمعه و سایر مجیزگویان خامنهای «هوشیاری» رهبر خود را تحسین کردند و در تأیید نظر او به صدور بیانیه و اظهاریه و سخنرانی و نوشتن مقاله پرداختند. اینان همه کشف کرده بودند که طرح «انتخابات آزاد» در رسانههای ایران از قول این یا آن مقام حکومتی یا اصلاحطلب یک توطئه جهانی است و باید در نطفه سرکوب شود. و برخی از کسانی که خواسته یا ناخواسته این خواسته را پیش کشیده بودند مجبور شدند برای رفع «اتهام» از خود توضیح دهند و بگویند که از انتخابات آزاد چه معنایی را اراده کردهاند. از جمله، آقای خاتمی گفته است که مقصود او از انتخابات آزاد این بوده است که به اصطلاح معروف «مهندسی» نشده باشد.
مهندسی کردن انتخابات، اصطلاحی است که در سالهای اخیر در فرهنگ سیاسی ایران معمول شده است و معمولا به معنای وجود دو عامل «کنترل» و «تقلب» در انتخابات به کار میرود. کنترل انتخابات به این معنا است که در روند آن، از ثبت نام نامزدها گرفته تا اجرای آن، جزئیات اجرایی امر به دقت تحت نظارت شورای نگهبان و بازوهای امنیتی و نظامی رژیم قرار گیرد تا از ورود عناصر نامطلوب حکومت یا گذر ار هفت خوان آن جلوگیری شود و اکثریت آرا به نفع نامزد مطلوب و سفارشی خامنهای به دست آید. عامل تقلب نیز در صورتی که کنترل نتواند نتیجه مطلوب را بدهد کاربرد پیدا میکند - چیزی که به اعتقاد جمعیت میلیونی معترضی که در روزها و هفتههای پس از انتخابات سال ۸۸ به خیابانها ریختند در جریان آن انتخابات به کار گرفته شده است. البته مقامات حکومتی ضمن این که تقلب را منکر شدهاند همچنان از مهندسی انتخابات سخن میگویند و آن را مجاز میشمرند - مثلا شیخ علی سعیدی نماینده خامنهای در سپاه پس از اظهارات او گفته است که «وظیفه ذاتی ما مهندسی معقول و منطقی انتخابات است».
در هر صورت، به نظر میرسد مسئله مورد مناقشه مقامات حکومتی و اصلاحطلبان مطرود از حکومت نه «انتخابات آزاد» و بلکه «انتخابات مهندسی شده» و چانهزنی برای نوعی از انتخابات است که مهندسی آن به زیان نامزدهای آنان طراحی نشده باشد. این مفهوم از «انتخابات آزاد» آن قدر پیچیده و هراس انگیز برای حکومت نیست که از آن به عنوان نقشه دشمن یاد شود. انتخابات در بین «خودی»ها و این مقدار بده و بستان در کریدورهای قدرت همواره در جمهوری اسلامی سابقه داشته و مشکل چندانی برای حکومت نیافریده است. تنها مورد استثنا، انتخابات سال ۸۸ بود که طرحریزی آن جایی به اشکال برخورد و نتیجه آن سرکوب هزاران معترض و زندان و شکنجه و قتل و اعدام برخی از معترضان و حصر خانگی دو نامزد اصلاحطلب آن بود. رژیم از این تجربه درس گرفته است و تلاش دارد که انتخابات آینده را طوری سازمان دهد که تا حد امکان از این عواقب در امان بماند. معترضان خودی برای این که به این دلیل مورد تصفیه قرار نگیرند نگران شدهاند و به این دلیل نغمه انتخابات آزاد به معنای «انتخابات مهندسی نشده به زیان نامزدهای خود» را سر دادهاند.
اظهارات خامنهای نشان میداد که نگرانی او از جای دیگری است، و طولی نکشید که تارنماهای خبری حکومتی و قلمزنان آن به تشریح و توضیح آن پرداختند. در ابتدا تارنمای بازتاب امروز (متعلق به محسن رضایی) از انتخابات آزاد، تحت عنوان «
رمز پروژه سرنگونی نظام» یاد کرد و نوشت که «انتخابات آزاد برای نخستین بار به کلیدواژه مشترک اپوزیسیون خارجی و منتقدین داخلی تبدیل شده است» بازتاب از این پدیده تحت عنوان «ایجاد همگرایی بی سابقه در اپوزیسیون خارج از کشور نظام» یاد کرد و نوشت که «این شعار به فصل مشترک گروهها و جریانهایی تبدیل شده است که در طول ۳۴ سال سپری شده از تثبیت جمهوری اسلامی، به اندازه اختلافات و چالشهایی که با نظام داشتهاند، به دشمنی و مخالفت با گروههای رقیب خود در اپوزیسیون نیز می پرداختند»، و با این تأکیدات از آن تحت عنوان«رمز پروژه سرنگونی نظام» یاد کرد.
شعار انتخابات آزاد سالها است که در بین بخش عمدهای از اپوزیسیون تحولخواه رژیم مطرح شده و تازگی نداشته است. آن چه که در نوشته بازتاب تازگی داشت اشاره به «ایجاد همگرایی بی سابقه در اپوزیسیون خارج از کشور نظام» حول این شعار «در طول ۳۴ سال سپری شده از تثبیت جمهوری اسلامی» است. بازتاب در عین این که از گروههایی از اپوزیسیون نام برده توضیح نداده است که این «همگرایی بی سابقه در اپوزیسیون خارج از کشور نظام» که باعث نگرانی ولی فقیه و اعوان و انصار او شده کی و کجا اتفاق افتاده است. ولی در سالهای اخیر حرکتهایی این جا و آنجا برای همگرایی اپوزیسیون حول ارزشها و شعارهای دموکراتیک و حقوق بشری صورت گرفته است که غالبا شعار «انتخابات آزاد» را محور این همگرایی قرار دادهاند، و اشارات بازتاب میتوانست به مجموعه این فعالیتها یا بخشی از آنها ناظر باشد.
اکنون یک تارنمای حکومتی دیگر که به سپاه پاسداران وابسته است صریحاً از حرکتی که بیشترین نگرانی رژیم را در این رابطه باعث شده نام برده است. خبرگزاری فارس در طی دو تحلیل خبری به تفصیل این امر پرداخت و از جمله «کلید واژه انتخابات آزاد» را «ماحصل کنفرانس جناحهای ضد انقلاب در پراگ» دانست. اشاره فارس به کنفرانس اخیر «اتحاد برای دموکراسی» («اتحاد») است که در پراگ برگزار شد. فارس سپس به تفصیل (و به روایت مغشوش خود) به روند شکل گیری این جریان از کنفرانس اولاف پالمه در سوئد تا پراگ پرداخت و توضیح داد که این جمع به چه معنایی انتخابات آزاد را شعار محوری خود قرار داده است. «اتحاد برای دموکراسی» یکی از متنوعترین طیفهای سیاسی ایران را در بر میگیرد که فارس به تعبیر تحریف شده و تبلیغاتی خود از آن تحت عنوان «نزدیکی چهار خانواده چپهای دمکرات، ملیگرایان، دینباوران سکولار و چهرههای خسته و فرسوده داخل حاکمیت» یاد میکند. وابستگان به سه گروه اول البته در کنفرانسهای «اتحاد» حضور داشتهاند، ولی چهرههای داخل حاکمیت به وضوح و با توضیحی که در بالا آمد نمیتوانند در آن عضو باشند و تعبیر فارس به روشنی ساختگی و تبلیغاتی است.
فارس ظاهرا به خصوص از این مسئله ناراحت است که «اتحاد» از یک سو توضیح داده است که با اعتقاد به این که برگزاری انتخابات آزاد تحت قوانین جمهوری اسلامی (به شمول قانون اساسی) عملی نیست تنها انتخاباتی را آزاد میداند که بر اساس معیارهای بینالمللی (بیانیه ۱۹۹۴ کنفرانس بین المجالس) انجام شود و از سوی دیگر از حرکتهای مطالباتی تحت عنوان انتخابات آزاد در داخل کشور حمایت میکند، و از قول خود اضافه کرده است: «به نظر می رسد که اپوزیسیون خارج از کشور تلاش دارد تا تمامی این موارد را دنبال نموده و عناصر داخلی این راهبرد نیز به عنوان میدانداران عملیاتی وارد عرصه شده و ضمن فعال نمودن شبکه های اجتماعی و نخبگانی خود”َتبدیل انتخابات به یک کارزار اجتماعی” را هدف فعالیت های خود قرار دهند.»
از شکلگیری «اتحاد برای دموکراسی» یک سالی بیش نمیگذرد، ولی واکنشهای خصمانه خامنهای و اعوان و انصار او نشان میدهد که این تشکل به صورت خطری جدی برای رژیم مطرح شده است. رمز این مسئله را عمدتا میتوان در دو نکته دانست. یکی موفقیت این جریان در گرد هم آوردن یکی از متنوعترین گرایشهای سیاسی سکولار اپوزیسیون، و دیگری اتخاذ شعار راهبردی «انتخابات آزاد» با تعریفی که در بالا به آن اشاره شد. علاوه بر این، فارس اشاره میکند که اتحاد سعی کرده است «انتخابات آزاد» را به گفتمان غالب در فضای سیاسی ایران تبدیل کند و از طرح این شعار در فضای بسته سیاسی ایران حمایت میکند. در واقع، نگرانی فارس و حکومت از این است که با گسترش شعار «انتخابات آزاد» در داخل کشور معنای واقعی آن که حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برای همه شهروندان بدون هیچگونه تبعیض جنسیتی، قومی، عقیدتی، مذهبی و سیاسی است نیز جا بیفتد و به یک خواست عمومی تبدیل شود. در آن هنگام، دیگر کمتر کسی حاضر خواهد شد که به نمایش «انتخابات» جمهوری اسلامی تن دهد و به صورت سیاهی لشگر به نفع این یا آن جناح حکومتی رأی خود را به صندوق بیندازد.
واکنشهای تند رژیم به شعار «انتخابات آزاد» به خوبی توان استبدادشکنی آن را نشان میدهد. رابطه رژیم و انتخابات آزاد رابطه جن و بسم الله است، و گسترش این شعار (حتا به صورت لفظی آن در آغاز) رژیم را سخت به هراس میاندازد. برای به هم زدن تعادل قدرت در جامعه (به نفع مردم) باید این شعار را هرچه بیشتر در جامعه تبلیغ و ترویج کرد. از سوی دیگر، نیروهای سیاسی دموکرات اپوزیسیون میتوانند با حفظ مواضع سیاسی خود، حول این شعار (با تعریف بیانیه بینالمجالس) گرد آیند تا از یک سو بر تعهد خود به پذیرش داوری صندوق رأی در آینده پس از جمهوری اسلامی تأکید بورزند و از سوی دیگر یک اتحاد یا ائتلاف بزرگ برای دموکراسی را شکل دهند. قدر مسلم این که انتخابات آزاد تحت قوانین خود جمهوری اسلامی عملی نیست و تنها تحت قوانین بینالمللی و به خصوص بیانیه ۱۹۹۴ اتحادیه بینالمجالس و اعلامیه جهانی حقوق بشر (و با نظارت بینالمللی) میتواند صورت بگیرد. این که در چه شرایطی چنین انتخاباتی میتواند انجام شود مسئله دومی است و نمیتوان آن را کاملا پیشبینی کرد. اپوزیسیون میتواند در عین بحث و گفتگو و اختلاف نظر در مسئله اخیر، بر اصل «انتخابات آزاد» توافق کند و آن را محور یک حرکت فراگیر ملی قرار دهد.