منبع: دیپلماسی ایرانی
شاید کمتر کسی میتوانست تصور کند که خودسوزی یک جوان تونسی بتواند چنان آتشی به پا کند که دامن سوریه، یکی از آرام ترین کشورها طی سه دهه گذشته را بگیرد. اما طولانی شدن بحران در سوریه خود به خود به طرح دوباره مسئله کردهای منطقه انجامید. در طی هفتههای گذشته هر روز خبری در مورد کردها مطرح شده است. از نزدیک شدن ترکیه به دولت اقلیم کردستان و اتهام نوری مالکی نخست وزیر عراق به رجب طیب اردوغان همتای ترک خود، مبنی بر تلاش او برای تجزیه عراق گرفته تا مذاکرات دولت ترکیه با عبدالله اوجالان، رهبر حزب کارگران کردستان، (پ.ک.ک) و ترور سه فعال زن کرد از جمله سکینه جانسیز، از بنیانگذاران پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان) در پاریس.
در گفتگویی با احسان هوشمند، پژوهشگر حوزه اقوام، وضعیت کردها در منطقه پس از تحولات سوریه و رویکرد دولتهای ترکیه، عراق و ایران در این ارتباط را مورد بررسی قرار دادهایم که در زیر میخوانید:
در ابتدا، به عنوان مقدمه ورود به بحث بفرمایید که وضعیت کردهای سوریه در منطقه چگونه است؟
کُردها به عنوان بخشی از ساکنان حوزه تمدن ایرانی به جز ایران، در بخشهایی از ترکیه، عراق، سوریه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان و بخشهایی از قفقاز و حتی بخشهایی از آسیای میانه پراکنده هستند. جمعیت کردهای سوریه بنابر تخمینهای موجود بین ۱۰ تا ۱۸ درصد جمعیت بیست و یک میلیونی این کشور میباشد. کردهای سوریه بخشی شافعی مذهب و گروهی نیز علوی هستند.
در سوریه وضعیت کردها از دو سو قابل توجه است. از طرفی در دوران تسلط بعثیها بر سوریه یعنی از زمان اسد پدر و اسد پسر، از حقوق شهروندی خود، همچون دیگر شهروندان سوریه، محروم بودند. بخشی از کردهای سوریه حتی از داشتن هویت و شناسنامه فردی محروم بودند؛ گفته میشود تا این اواخر چند صد هزارکُرد سوری از داشتن کارت هویت و شناسنامه محروم بودهاند و از نظر توسعه هم این مناطق جزء مناطق بسیار محروم سوریه محسوب میشدند. یکی دو بار هم تحرکات اعتراضی مردم کُرد سوریه در زمان حافظ اسد به شدّت سرکوب شد. فضای سرکوب و ارعاب موجب شده بود تا شکاف زیادی میان مردم و حکومت در مناطق کردنشین شکل بگیرد.
در همین حال و در تعارض با سیاست داخلی، رقابتهای سوریه با همسایه شرقیاش یعنی ترکیه موجب شده بود بخش دیگری از سیاست بعثیهای حاکم سوریه در خصوص کُردها رقم بخورد. البته در باره کردهای ترکیه، حافظ اسد بعد از تاسیس حزب کارگران ترکیه پ.ک.ک. از آنها حمایت میکرد و امکان آموزش نیرو و نیز تسلیح آنان را در سوریه و بخشهایی از لبنان، که آن روزها نیرویهای سوری حضور نظامی داشتند، داده بود. مقر فرماندهی رهبری پ.ک.ک یعنی عبدالله اوجالان، در بقاع لبنان قرار داشت. در سال 1999 میلادی این وضعیت موجب ایجاد تنش جدّی تا مرز رویارویی نظامی میان آنکارا و دمشق شد و نهایتا با خروج رهبر حزب پ.ک.ک از سوریه و لبنان و سفر به روسیه و ایتالیا موضوع تا حدی حل شد. اوجالان در نهایت گویا با همکاری سرویسهای امنیتی اسرائیل و امریکا به دام مأموران سازمان جاسوسی ترکیه “میت” افتاد و از آن تاریخ عبدالله اوجالان از زندان، حزبش را رهبری میکند. باید توجه کرد که بخشی از رهبران شاخه نظامی پ.ک.ک سوری هستند. بعد از بازداشت رهبر پ.ک.ک. و در تحلیلی که توسط رهبران حزب کارگران ترکیه ارائه شد بر ضرورت ایجاد شعبههایی جدید از پ.ک.ک. تأکید شد. یعنی بخشهایی از پ.ک.ک. با نام پژاک فعالیت خود را بر ایران متمرکز کرد و بخشهایی در سوریه متمرکز شدند. بخش سوری این حزب یعنی حزب اتحاد دمکراتیک به رهبری صالح مسلم شناخته میشود. علت این تصمیم کاهش فشار غربیها بر پ.ک.ک. بود .
با شروع ناارامیهای سوریه، مجددا بحث کردها مطرح شد. آیا میتوان گفت که کردها در این وضعیت نقش مهمی داشته اند؟ و آیا میتوان گفت که این بحران نقطه عطفی در وضعیت کردها در منطقه محسوب میشود و این بحران وضعیت جدیدی را در منطقه شکل داده است؟
به نظر میرسد در اتفاقات اخیر میان کردهای سوریه هماهنگی و همبستگی وجود ندارد. از سویی بعد از شروع اعتراضات مردمی و ناآرامیها در سوریه و کشیده شدن پای جنگجویان به مبارزه، مناطق کُردنشین خود را درگیر این رویدادها نکرد و عملا نقشی در تشدید خشونتها در سوریه ایفا نکرد. بیش از ده گروه کُردی در سوریه فعال شدند و البته بیشتر این گروهها روابط نزدیکی با حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان عراق دارند؛ به جز حزب اتحاد دمکراتیک که خود را در قالب پ.ک.ک. تعریف کرده است.
در خصوص وضعیت کردهای سوریه چند نکته را باید توضیح داد. از سویی میان شهرهای کردنشین به فاصله بین ۸۰ تا بیش از صد کیلومتر مناطق عربی قرار دارد. یعنی کردهای سوریه در سه منطقه مجزا و جدا از هم ساکنند. کردها مدعیاند این وضعیت ناشی از سیاست تعریب و عربی سازی مناطق کردی توسط بعثیها است. لذا در حال حاضر کردهای سوریه لزوما با یکدیگر دارای پیوستگی سرزمینی نیستند. از سوی دیگر قدرت و تعداد نفرات نیروی شبه نظامی ونظامی اتحادیه دمکراتیک بیش از تمامی رقبا است و عملا تسلط واقعی بر مناطق کردنشین در انحصار آنها است. این حزب هم به تأسی از حزب مادر یعنی پ.ک.ک. از قدرت نمایی ترکیه در سوریه و دخالتهای دولت ترکیه و نهایتا گسترش و تعمیق نفوذ ترکیه در این خصوص راضی نیست و ترکیه را دشمن کُردها میپندارد و عملا از جبههای که ترکیه و به نحوی حزب دمکرات کردستان عراق در حال گشودن آن در میان کردهای سوریه هستند دفاع نمیکند. این حزب کردی اعلام کرده که اگر ارتش آزاد سوریه به حریم آنها نزدیک شود مورد تهاجم قرار میگیرد. یعنی اعلام کرده به هیچ وجه اجازه نمیدهد ارتش آزاد سوریه یا ترکیه در مناطق کردنشین سوریه مانوری داشته باشند. در سخنرانی چند روز گذشته بشار اسد، او مدعی همکاری یکی از گروههای کُرد با حکومت سوریه شد و برخی ناظران حتی احزاب رقیب اتحادیه دمکراتیک همچون پارتی مدعیاند این اشاره به همکاری اتحادیه دمکراتیک کردستان سوریه با حکومت است.
از سوی دیگر نیروهای نظامی سوریه احتمالا با تحلیلی خاص و بدون هیچ درگیری مناطق کردنشین را تخلیه و به پادگانهای اطراف اعزام شدند. شاید یکی از دلایل این امر باشد که دولت ترکیه از چند جهت با چالش روبرو شود. از سویی بر اساس سیاستی سنتی، ترکیه در قبال تحرکات کُردی در عراق یا سوریه معمولا نگران و در موضع نفی و انکار و حتی مقابله بر میآمده است. چرا که از تأثیر تحرکات کُردها بر وضعیت داخلی خودش بسیار نگران بوده و هست. در خصوص سوریه این نگرانی جنبه دیگری هم دارد؛ با خروج نیروهای سوری از منطقه، عملا مناطق کردنشین در اختیار هواداران اتحادیه دمکراتیک یعنی بخشی از پ.ک.ک. قرار گرفته است و حتی شاخه نظامی پ.ک.ک. اعلام کرد اگر ترکیه بخواهد وارد بخش کردنشین سوریه شود آن حزب مقابل آن ایستادگی میکند. طبیعی است که ترکیه از این وضعیت متضرر شود و عملا نتیجه سیاستهایش در سوریه ممکن است به قیمت منافع ترکیه به خصوص تضعیف موقعیت و وضعیت حزب آک پارتی (عدالت و توسعه) منجر شود .
قدرت گرفتن شاخهای از نیروی نظامی کردها آنهم شاخه پ.ک.ک. چندان با منافع ترکیه همخوانی ندارد. حمایت دولت نوری مالکی عراق از اتحادیه دمکراتیک کردستان سوریه هم از نظر رقابتهای منطقهای قابل بررسی است. در هرحال وضعیت کردهای سوریه هنوز به آن ثبات و پایداری خاصی نرسیده است که بتوان از آن به عنوان نقطه عطف نام برد. فعلا کُردهای سوریه گرفتار بازیهای منطقهای هستند و آیندهای بسیار مبهم دارند. در صورت قدرت گرفتن نیروهای سلفی ممکن است حتی شاهد وضعیت خطرناکی در منطقه باشیم. کما اینکه هر نوع دخالت ترکیه هم در این خصوص میتواند پیامدهای نامشخصی داشته باشد. بازگشت آرامش به سوریه و یا تثبیت موقعیت بشار اسد هم معلوم نیست چه پیامدی در این خصوص داشته باشد.
در ماههای اخیر شاهد افزایش تنش بین اقلیم کردستان و دولت مرکزی بودهایم. آیا تصور میکنید که کردهای عراق در حال فاصله گرفتن از دولت مرکزی و گرایش به استقلال هستند؟ دلایل این مسئله چه میتواند باشد؟
در ماههای اخیر موازنه قوا میان نیروهای تأثیر گذار در عراق یعنی شیعیان، سُنیها و کردها در حال تغییراتی است. اگر چه در انتخابات پیشین به دلیل اختلاف و پراکندگی گروههای شیعه، گروه العراقیه یعنی گروه تحت رهبری ایاد علاوی که متشکل از سکولارها، سُنیها و حتی گروهی از شیعیان و تعداد کمی کُرد است، بالاترین سهم را از آرا به خود اختصاص داد اما به دلیل نیافتن شریکی برای کسب اکثریت مجلس عملا با ائتلاف گروههای مختلف شیعی و نیز همپیمانی کردها در نهایت باز نوری مالکی به عنوان نخست وزیر انتخاب شد.
در ماههای اخیر از سویی میان جریانهای رقیب شیعی و سنُی و میان جریانهای مختلف شیعی عراقی همچون گروه قانون (مالکی) با گروه مقتدا صدر و حتی مجلس اسلامی (حکیم) از سوی دیگر، و میان جبهه کردهای در شمال عراق با دولت مالکی اختلاف عمیقی بروز کرده است. جدا از اینکه آیا کردها در حال فاصله گرفتن از دولت در بغداد هستند یا اینکه روش سیاسی مالکی موجب این فاصله شده است، به نظر میرسد لااقل بخشی از کُردها در حال فاصله گرفتن از مالکی و نزدیک شدن به ائتلاف العراقیه و نیز گروه مقتدا صدر هستند. البته در این خصوص، تحولات سوریه نیز کاملا بر این روند مؤثر بوده است. ضمن اینکه تشکیل نیروی دجله و استقرار آن در نزدیکی کرکوک هم بر این شکاف افزود. در این وضعیت ترکیه هم بر نزدیکی خود به اقلیم کردستان به خصوص جناح مستقر دراربیل افزوده است. ترکیه از سویی به نفت حریم کردستان نیاز دارد؛ از دیگر سو در مقابل پ.ک.ک. نیازمند حمایت بخشی از کردها است. ضمن اینکه بازار اقتصادی این منطقه نیز برای اقتصاد ترکیه جذابیت خودش را دارد. رقابت ترکیه با ایران در مسئله سوریه هم مزید بر علّت شده است. نیاز دولت اقلیم به یک حامی در برابر دولت مالکی هم در تشدید این وضعیت تأثیر گذار است.
بنابراین دولت اقلیم به تدریج در حال تغییر رویکرد خود و نزدیکی هر چه بیشتر به ترکیه است. امّا آیا ترکیه حاضر است در ازای این نزدیکی با اقلیم کردستان از ایده استقلال کردستان عراق حمایت کند؟
پاسخ به این پرسش چندان روشن نیست. با توجه به تاریخ معاصر ترکیه و نیز کیفیت توازن جریانهای سیاسی در ترکیه این امر چندان منطقی به نظر نمیرسد. در ترکیه امروز حتی سخن گفتن از اقلیم کردستان غیر ممکن است. در جلسه افتتاحیه آک پارتی که آقای مسعود بارزانی هم در آن شرکت داشت از وی به عنوان رئیس اقلیم عراق و نه اقلیم کردستان عراق دعوت بعمل آمد تا سخنرانی کند. در حالی که در ترکیه حتی آمدن نام کردستان در ابتدای اقلیم تابو محسوب میشود چگونه ممکن است از ایده استقلال حمایت کند؟
برخی از منابع رسانهای از توافق نوری مالکی با جو بایدن، معاون اوباما، برای استقلال کردستان خبر میدهند. استدلال این ادعا هم این است در صورت استقلال اقلیم کردستان، توازن میان شیعه و سنُی به نفع شیعیان عراق تمام میشود. هرچند میتوان با قطعیت این ادعای رسانهای را محال دانست و در صورت صحت این خبر آن را یک انتحار سیاسی برای مالکی دانست؛ حتی بالعکس هم باید استدلال کرد که مالکی با اقداماتی همچون تشکیل سپاه دجله در پی تحریک احساسات عربی برای همراه کردن سنُیهای عراق با برنامه سیاسی خودش است.
در هفتههای گذشته رویارویی اقلیم کردستان با نیروهای دجله تا مرز درگیری نظامی پیش رفت که با دخالت برخی از نخبگان سیاسی و مذهبی از جمله آقای سیستانی این احتمال تا حدودی کاهش یافت. فراموش نکنیم که ایده استقلال کردها از دولت عراق عمری به درازای عمر کشور عراق دارد و این مسئله ی تازهای نیست. اما در سالهای اخیر و با تشکیل دولت جدید عراق و تغییر قانون اساسی تا حدودی از این خواسته کاسته شده بود.
در این تغییر وضعیت و تشدید فاصله کردها با دولت مالکی، ضمن آنکه عوامل داخلی، منطقهای و حتی فرامنطقهای گستردهای میتواند دخیل باشد اما از نوع رفتارهای مالکی و تعامل وی با سایر احزاب و جریانها هم به عنوان یکی از عوامل تشدید کننده این وضعیت باید سخن گفت. روندی که مالکی در پیش گرفته است ممکن است نه تنها به تعمیق شکاف کردها با شعیان عراق بلکه به رویارویی نظامی همه جناحهای عُمده عراقی با یکدیگر ختم شود.
با توجه به این که نوری مالکی مورد حمایت ایران است، آیا ایران توانسته در این بحران نقشی ایفا کند؟
شاید ایران میتوانست از نفوذ خود برای حل و فصل این وضعیت بهره گیرد. اما جدا از تلاشهای احتمالی پشت پرده، از دیپلماسی فعال ایران در این خصوص خبرهای زیادی منتشر نمیشود. گویی در ظاهر ایران چندان میل و اشتیاق ملموسی برای دخالت آشکار دیپلماتیک و کمک به حل وفصل این مسائل ندارد.
هر چند درباره تلاش ایران هم باید این نکته مورد توجه قرار گیرد که هر دو طرف این ماجرا یعنی هم کُردها و هم شیعیان از هم پیمانان تاریخی ایران به شمار میروند و روند تلاش ایران نباید به گونهای شود که مطالبات یکی از دو جناح کُردی یا شیعی به قیمت نادیده گرفتن مطالبات گروه دیگر تمام شود. به خصوص باید توجه داشت که کُردهای عراق وضعیت خاصی دارند. به دلیل نزدیکیهای فرهنگی و تاریخی و سیاسی، جناحهای سیاسی کُرد و افکار عمومی کُردهای عراق از ایران انتظار تلاشی منصفانه برای حل و فصل مسائل موجود دارد.
البته اعتراض بخش سُنی عراق به مالکی را هم باید یکی از عواملی دانست که ایران خود را چندان آشکارا درگیر مسائل عراق نکرده است. سُنیهای عراق از روند سیاستهای مذهبی مالکی ناراضی هستند؛ اینکه چه مقدار از این نارضایتی درست و چه میزانی ناشی از تغییر وضعیت سُنیها در ساختار قدرت عراق پس از صدام است، خود بحث مستقل دیگری است. اما شواهد نشان میدهد نه مالکی و نه حتی به صورت آشکار ایران تلاشی برای نزدیکی به جناحهای معتدل تر العراقیه و سنُیهای عراق نداشتهاند. در سالهای گذشته کمتر نشانی از یافته شدن راهبردی برای نزدیک تر شدن شیعیان و سُنیهای عراق میتوان دید.
گفته میشود که دولت ترکیه برای تجزیه عراق تلاش میکند؟ آیا این منطقی به نظر میرسد که دولت ترکیه برای تشکیل کشور کردی تلاش کند؟
شواهد زیادی دال بر اینکه ترکیه بخواهد از استقلال کردستان عراق و تجزیه این کشور به نفع سیاستهای خود بهره برداری کند وجود ندارد. ترکیه خود با مشکلات بیشماری رودرو است اما اینکه در مقابل مالکی از دولت اقلیم کردستان حمایت میکند، شکی نیست. احتمالا این حمایت تا آنجا پیش میرود که عراق تجزیه نشود و رویارویی مالکی و اقلیم کردستان عراق به مرز نهایی برسد ولی به درگیری نظامی و رویارویی نیانجامد. ترکیه در حال استفاده از چالشهای موجود در عراق به نفع سیاستهای منطقهای خود است. آشکار است که چرخش سیاست ترکیه نسبت به دولت اقلیم کردستان عراق و به ویژه حزب دمکرات کردستان عراق نه از سر تغییر راهبرد و استراتژی بلکه تغییری تاکتیکی است.
ضمن آنکه از سویی سیاستهای امریکا در خصوص حمایت از عراق یکپارچه و از دیگر سو تأثیر احتمالی این وضعیت بر مسائل داخلی ترکیه مانع از آن میشود تا ترکیه به حمایت از استقلال کردستان از عراق متمایل شود. من احتمال حمایت ترکیه از استقلال کردستان عراق را بیش از آنکه زاییده شرایط واقعی و عینی منطقه باشد نوعی تبلیغات و بازی رسانهای میدانم تا در حاشیه آن ترکیه بتواند سیاستهای خود را پیش ببرد. ترکیه در چند دهه اخیر نشان داده است به هیچ روی موافق با بازی کُردها نیست. سیاست ترکی و از سویی رویکرد مذهبی و حتی منطقهای و خاورمیانهای جناح حاکم در ترکیه یعنی حزب عدالت و توسعه در این خصوص مغایر ایده استقلال کردستان عراق است. در سالهای اخیر ترکیه تلاش زیادی برای کسب نفوذ، اعتبار و اعتماد در افکار عمومی اعراب داشته است. این سیاست در تعارض با تجزیه بخشی از خاک یک کشور عربی است.
بازی با کارت کُردی فقط در دست ترکیه نیست. نزدیکی و حمایت مالکی از حزب اتحادیه دمکراتیک کردستان سوریه هم روی دیگر این برگه است؛ یعنی حمایت و همراهی مالکی با گروهی که مخالف ترکیه و دخالتهای ترکیه در سوریه است. در چند روز گذشته اخبار حکایت از ملاقات صالح مسلم با مالکی داشت. بیتوجهی به ابعاد خطرناک این سیاستها میتواند برای مالکی و طیب اردوغان نتایج ناخوشایند و برای کُردهای منطقه نیز گرفتاریهای زیادی ایجاد کند. استفاده از کارت کُردها، بیانکه ظرفیت واقعی و روشنی برای پذیرش کردها وجود داشته باشد، میتواند نتایج خطرناکی در پی داشته باشد.
وضعیت کنونی کردهای ترکیه چگونه است؟ آیا آنها به حقوق خود دست یافتهاند؟ تا چه اندازه گرایشهای استقلال طلبانه در آنها وجود دارد؟
کردهای ترکیه در استانهای زیادی از شرق، جنوب شرقی و حتی مرکز ترکیه مستقر هستند. به نظر میرسد حدود بیست و پنج استان ترکیه کردنشین باشد و البته بخش زیادی از کردهای مهاجر در استانهای دیگر و از جمله استانبول ساکن هستند. شاخصهای توسعه این مناطق وضعیت بسیار نامناسبی را به تصویر میکشد. نرخ رشد جمعیت در این استانها بسیار بالا است؛ نرخ مهاجرت به خارج از محل زندگی نیز بسیار بالا است. نرخ بیکاری در این مناطق بیش از دیگر مناطق کشور است و در سال ۲۰۱۰ بالای ۱۰ درصد بود. بخش صنعت و حتی توریسم در این استانها از رونقی برخوردار نیست. شاخص توسعه انسانی و نیز فقر عمومی در این مناطق بالاتر از معدل کشوری است. علیرغم تأکیدی که بر دگرگونی فضای ترکیه بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه میشود امّا در حال حاضر ترکیه رکورد دار زندانی سیاسی در جهان است و بیش از هشت هزار نفر از کردهای معترض اعم از اعضای پ.ک.ک. یا سایر جریانهای سیاسی کُرد زندانی هستند. تنها در ماه گذشته بیش از چهار صد کُرد زندانی شدهاند. بسیاری از این زندانیان اعضای شورای شهرها یا شخصیتهای فرهنگی، شهرداران، اساتید دانشگاه و نویسندگان و نه نیروهای پ.ک.ک. هستند. به سخن دیگر هر چند با سر کار آمدن حزب عدالت و توسعه فضای سیاسی به تدریج گشوده تر شد اما در همان حال تعداد زندانیان کُرد هم روند شتابانی داشته است. برخی اصلاحات همچون گسترش فعالیتهای دانشگاه دجله Dicle Üniversitesi در کناره رود دجله در دیاربکر (آمِد) یا تشدید فعالیتهای راه سازی و غیره نیز نتوانسته است رضایت تام و تمام فعالان کرد را مهیا سازد. یعنی همزمان با رشد نسبی فعالیتهای توسعهای و حتی باز شدن فضای سیاسی در همان حال هزینه رفتارهای سیاسی و کنشهای سیاسی نیز به شدّت بالارفته است. نفوذ گسترده پ.ک.ک. هم در برخی مناطق موجب بروز درگیریهای خیابانی دایم در دیاربکر و برخی از شهرهای دیگر کُردنشین ترکیه شده است. البته باید افزود که تعداد قابل توجهی از کردهای ترکیه به خصوص تحصیل کردگان جذب حزب عدالت و توسعه شده و حتی به ردههای بالای حزبی دست یافته اند؛ اما هیچ یک از این اصلاحات نتوانسته است از موج رو به رشد خشونتها بکاهد. تنها در سال گذشته میلادی بیش از ۱۰۰۰ نفر در درگیریهای نظامی ارتش با پ.ک.ک. کشته شده و عده بسیار زیادی نیز زخمی شدهاند. در خشونتهای میان دولت ترکیه با پ.ک.ک. تاکنون بیش از 45 هزار تن کشته شدهاند و هزاران تن نیز زخمی شدهاند. میلیاردها دلار نیز خرج ارتش شده است. شکاف اجتماعی حاصل از تقسیم ترکیه به ترک و کرد و حتی شکل گیری موجی از تنشهای اجتماعی و بروز فاصله اجتماعی میان ترکها و کردها و گسترش موج کُرد ستیزی و کُردهراسی در سالهای اخیر مسائلی نیست که دولت ترکیه بتواند به آسانی و با بیتفاوتی از کنار آن بگذرد. وضعیت سوریه به خصوص کُردهای سوریه هم موجب بروز نگرانیهای تازهای در ترکیه شده است.
اخیرا اخباری در مورد مذاکره دولت ترکیه با اوجالان منتشر شده است. این مذاکرات چه معنایی میتواند داشته باشد؟
علاقه ترکیه به ورود به اتحادیه اروپا و مقاومت اروپاییها در این خصوص به ویژه به دلیل مسائل مرتبط با کردها و عواملی دیگر موجب شده از چند سال گذشته و به خصوص سال قبل تلاشهایی برای گفتگو با پ.ک.ک. شکل بگیرد. گفتگوی رئیس سازمان جاسوسی ترکیه با مسئول شاخه اروپایی پ.ک.ک. یکی از این تلاشها است که با افشا شدنش ره به جایی نبرد. در طی پانزده ماه گذشته اعمال محدودیتها بر روی اوجالان در زندان انفرادی نیز افزوده شده و از ملاقات وی با وکلایش جلوگیری شد. همراه با این فشار بر اوجالان شروع مذاکرات با او به عنوان رهبر پ.ک.ک. هم بخش دیگر سیاستهای دولت و جناح حاکم بود. در روزهای اخیر برای نخستین بار در طی ۱۴ سال زندانی شدن رهبر پ.ک.ک. یعنی عبدالله اوجالان اجازه ملاقات با برخی از مسئولان سیاسی احزاب کُردی که البته عضو پارلمان ترکیه هم هستند داده شد و سخن از شروع مذاکرات با اوجالان و حتی قریب الوقوع بودن توافقات به میان آمده است. هر چند همزمان رهبران ترکیه از جمله رجب طیب اردوغان میگوید در حالیکه با رهبران سیاسی مذاکره میکنیم حملات هوایی و نظامی به نیروهای وابسته به پ.ک.ک. هم استمرار خواهد داشت. یعنی جنگ با شاخه نظامی و گفتگو با اوجالان در بند! در چند روز گذشته عملیاتی هم نیروهای پ.ک.ک. در استان جنوب شرقی یعنی حکاری داشتند که حاصلش کشته شدن بیش از ۱۴ نفر بود. دیشب هم در پاریس یعنی کشور فرانسه سه تن از فرماندهان و حامیان پ.ک.ک. در فرانسه به طرز مشکوکی کشته شدند. در این شرایط سخن گفتن از توافق کمی دور از ذهن است. توافق میان این دو قطعا زمان بر خواهد بود؛ به خصوص که مشکلات شکلی ساختاری و نهادینه به خود گرفته است.
اگر چه تاکنون اطلاع رسمی و روشنی از متن گفتگوهای اوجالان با نمایندگان دولت و از جمله در پی حضور رئیس سازمان جاسوسی ترکیه در زندان امرالی و ماندن بیست و چهار ساعته وی و گفتگوهای مفصل او با اوجالان منتشر نشده است و حتی از مذاکره نمایندگان کُرد پارلمان ترکیه در زندان با اوجالان اطلاعات دقیقی منتشر نشده است؛ اما شواهد نشان از آن دارد که دولت ترکیه خواستههای بزرگ، جدّی، سخت و انعطافناپذیری از اوجالان دارد. از جمله اعلام اتش بس پ ک ک، از سوی دیگر خلع سلاح پ ک ک، از دیگر سو اعزام رهبران پ.ک.ک. از قندیل به کشوری دیگر به جز کشورهای منطقه و خاورمیانه و اروپایی، اعلام رسمی اوجالان مبنی بر حمایت از مواضع ترکیه در سوریه و عدم مخالفت با سیاستهای ترکیه در سوریه، اعلام حمایت از تمامیت ارضی ترکیه توسط اوجالان و پ.ک.ک. و نفی خواستههای تجزیهطلبانه و حتی خودگردانی دمکراتیک. در مقابل تاکنون چند خواسته از سوی اوجالان در رسانهها طرح شده است. یکی تجدید نظر قانون اساسی ترکیه درعبارت شهروند ترک که تبدیل به شهروندان ترکیه شود، یکی حذف قانون سد مشارکت حزبی یعنی قانونی که حضور حزبی در پارلمان را منوط به کسب ده درصد آرا کرده است. یعنی حزبی با رأی کمتر از ده درصد هم بتواند در پارلمان حاضر شود.
اگر گمانه زنیهای رسانهای در مورد توافق دولت ترکیه با اوجالان درست باشد، چه وضعیتی در منطقه به خصوص در مورد کردها شکل خواهد گرفت؟
اگر این اطلاعات درست باشد نشان میدهد در برابر چیزی که دولت ترکیه به دست میآورد امتیاز زیادی به پ.ک.ک. داده نمیشود؛ تازه اگر همین امتیازات حداقلی هم تصویب شود. کردها در ترکیه بیش از تمام کُردها در دیگر کشورهای جهان جمعیت دارند. نسبت جمعیت آنها در ترکیه هم نسبت به ترکها بالا است.
اما در برابر این تحولات چند احتمال وجود دارد؛ یکی اوجالان تمام شروط دولت ترکیه را بپذیرد، که امر چندان دور از احتمالی نیست و احتمالا اوجالان چنین خواهد کرد. بنابر روند دادگاه اوجالان و نیز اعترافات وی در جریان دادگاه او، و در کنار اوجالان پ.ک.ک. و رهبری نظامی مستقر در قندیل هم از تصمیم اوجالان تبعیت کامل و بیچون چرا کنند.
احتمال دیگر اینکه اوجالان شرایط را بپذیرد اما بخشی یا همه رهبران نظامی پ.ک.ک. از همراهی با اوجالان سرباز زنند و عملا پ.ک.ک. از تصمیم اوجالان پیروی نکند یا بخشی از ساختار حزب مقاومت کنند. احتمال سوم اینکه اوجالان در برابر خواستههای دولت ترکیه مقاومت کند. احتمال دیگر هم این است که مذاکرات تا حل و فصل مسائل سوریه کش و قوس یابد.
هر کدام از حالات و احتمالات فوق روی دهد نتایج حاصله برای ترکیه و منطقه و کُردهای ترکیه متفاوت خواهد بود. نقش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای هم در این فرایند مهم است. در برخی رسانهها گفته میشود دولت اوباما با ارائه طرحی به دولت ترکیه پیشنهاد کرده است که ضمن مذاکره با اوجالان، همزمان به ترور و کشتن رهبران پ.ک.ک. در قندیل و سایر نقاط روی آورد؛ این یعنی همان کاری که امریکا با بن لادن انجام داد. کشته شدن سه تن در ترور شب گذشته پاریس میتواند نشانهای از این طرح قلمداد شود.
اگر اوجالان خواستههای دولت ترکیه را بپذیرد و رهبری نظامی پ.ک.ک. نیز با این توافق همراه شوند، چه وضعیتی شکل خواهد گرفت؟
اگر اوجالان و رهبری نظامی پ.ک.ک. کوتاه بیایند معلوم نیست که نیروهای نظامی اهل کشورهای دیگر از جمله عراق یا سوریه و حتی ایران که عضو پ.ک.ک. هستند چه سرنوشتی پیدا میکنند؟ میتوان بدبینانه تحلیل کرد که حتی ممکن است تفنگهای پ.ک.ک. بعد از ترکیه متوجه ایران شود و جبهه تازهای گشوده شود. همانگونه که بعد از دستگیری رهبر پ.ک.ک. و در تحلیلی که برخی و از جمله عثمان اوجالان برادر رهبر پ.ک.ک. داشتند نشانهروی پ.ک.ک. به سوی ایران موجب نرمش امریکا و اروپا در برابر این حزب میشود و حتی پ.ک.ک. میتواند کمکهایی از این کشورها دریافت کند. این وضعیت چندان برای ترکیه مفید نمیباشد، چون ساختار مسلح پ.ک.ک. باقی میماند. این اتفاق برای پ.ک.ک. هم مفید نیست چون خود را در بازی تازهای درگیر میکند که انتهای آن نامعلوم است. همانگونه که شکل گیری پژاک موجب نشد که پ.ک.ک. به اهدافی که از این ساختار جدید داشت دست یابد.
از دیگر سو ممکن است بر خلاف اوجالان، رهبری پ.ک.ک. یعنی بخش نظامی و مراد کارا ئیلان و جمیل بائیک، باهوز اردل و صوفی نورالدین (دونفر آخر سوری و از رهبران بلند پایه نظامی پ.ک.ک. هستند) بر استمرار جنگ با ترکیه تا رسیدن به خواستههایشان تأکید کنند. در این صورت عملا در پ.ک.ک. شکاف و تفرقهای روی خواهد داد و پ.ک.ک. به شدّت ضعیف میشود و حتی احتمال درگیری نظامی درون سازمانی را هم میتوان متصور بود. ضمن اینکه با این وضعیت ترکیه برای حمله به قندیل توجیه لازم را بدست خواهد آورد. حتی ممکن است چنانکه سال قبل مراد کارا ائیلان گفت مسئله به سمت و سوی سریلانکایی شدن داستان پیش برود. یعنی کاری که ارتش سریلانکا با شورشیان تامیلی کرد و همگی حتی رهبران آنها همراه بیست و پنج هزار نفر از مردم عادی و نیروهای ببرهای تامیل را کُشت؛ ممکن است در قندیل هم با حمله نظامی ارتش ترکیه، این راهبرد دنبال شود. البته وضعیت قندیل و کردهای ترکیه با سریلانکا دارای تفاوتهای مهمی است. در این حالت البته دولت اقلیم کردستان عراق هم دچار مشکلات مضاعفی خواهد بود و تصمیم گیری را برای آنها دشوار خواهد نمود.
اما احتمال بیشتر آن است که تمام تلاش ترکیه برای مهار پ.ک.ک. تا تعیین تکلیف سوریه متمرکز شود تا در صورت سقوط نظام بشار اسد، کردهای سوریه برای ترکیه موجد مشکلاتی نشوند. در این احتمال مذاکرات باید طولانی شود و آتش بسی موقت شکل بگیرد و بعد از حل و فصل احتمالی مسائل سوریه تکلیف پ.ک.ک. روشن شود.
در هرحال این وضعیت و احتمالات حاکی از آنست که از سویی معادله کُردها در ترکیه و سوریه و عراق بیش از گذشته پیچیده شده است و حل و فصل آن به سادگی و به سرعت میسر نیست. از سوی دیگر با بسته شدن هر امکان، ظهور امکان و شرایطی دیگر ممکن است تمام قواعد بازی را به نفع یا علیه یکی از طرفهای درگیر بگشاید.
تکلیف ایران در این میان چیست؟ ایران در این ارتباط چه سیاستی باید در پیش بگیرد؟
ایران هم در این شرایط با درنظر گرفتن چند اصل باید دیپلماسی خود را فعال کند. از سویی به عنوان برادر بزرگترِ فرهنگی کُردهای جهان و با درنظرگرفتن کُردها به عنوان بخشی از پیکرهی تمدن ایرانی، از بهبود شرایط کردها و پایان کُشت و کشتار استقبال کند. ضمن آنکه با حفظ نزدیکی و دوستی با تمام طرفهای درگیر، از این وضعیت در جبهه مقابل کُردهای ترکیه یا عراق یا سوریه بازیهای خود را درگیر نکند. یعنی دوستی با ترکیه یا دولت عراق یا نزدیکیهای سیاسی و یا رقابتهای منطقهای نباید موجب شود ایران از کُردها فاصله بگیرد. نباید حاصل نزدیکیهای تاریخی و فرصتهای فرهنگی موجود در بازیهای دیپلماتیک و یا رقابتهای دیپلماتیک موجب شود تا ایران در جبههای مقابل کُردهای منطقه یا بخشی از آنها قرار گیرد. هر یک از احتمالات چند گانه فوق به اضافه احتمال بسیار کمی مبنی بر اینکه ترکیه هم امتیازات زیادی برای کُردها قائل شود همگی میتواند به شرط مدیریت صحیح و دانایی محور دیپلماتیک به نفع منافع ملّی ما تمام شود. در این باره باید در جای دیگری سخن گفت.
—————
ارزیابیها و نظرات مطرح شده در این گفتوگو لزوما مورد تایید ایران امروز نیست.