مشروعیت سیاسی به خرسندی شهروندان از حکمرانان معنی شده است. اقتدار مشروع، اقتداری است که از جانب مردم به رسمیت شناخته میشود. چنین اقتداری، قانونی، عادلانه و از یک فرآیند دمکراتیک بدست میآید و در پی آن شهروندان به قوانین آن گردن مینهند. از سوی دیگر حکمرانان مشروع از این توان برخوردارند که با کارکرد خود در جلب رضایت شهروندان کامیاب شوند و خود را محق چنین جایگاهی معرفی نمایند. در صورت نبود مشروعیت، اعتماد همگانی از حکومت نامشروع سلب میگردد و شهروندان دست به نافرمانی خواهند زد و ممکن است ان نظام فروریزد. برخی باور دارند که مشروعیت پایههای قدرت یک حکومت است و از یک سوی حق فرمانروایی را به حکمرانان میدهد و از سوی دیگر شهرواندان را از چنین حقی آگاه میسازد. ماکس وبر سه گونه مشروعیت را برمی شمرد:
۱- مشروعیت سنتی که از آداب، رسوم و عادتهای جامعه بدست میآید. سنتگرایان نظامهای مبتنی بر مشروعیت سنتی را به عنوان قاعدهای تاریخی میپذیرند و به ادامه آن گردن مینهند زیرا جامعه همواره بر پایه آن رسم و رسوم اداره شده است. مانند نظامهای قبیلهای یا پادشاهی.
۲- مشروعیت فرهمندی (کاریزمایی) که از آمال و آرزوها و شخصیت یک رهبر سرچشمه میگیرد. رهبران فرهمند کسانیاند که اعتبار پرقدرتشان مردم یک جامعه را از نظر روانی جذب و با روشهای حکم رانیشان موافق میسازد. نظامهای فرهمندی معمولا دارای نهادهای سیاسی ضعیفاند و از آنجا که بر قدرت و اعتبار فردی استوارند با کنارهگیری و یا مرگ رهبر فرهمند میتوانند مشروعیت شان را از دست دهند.
۳- مشروعیت قانونی و عقلی (legal-rational) که از راه نهادهای قانونی بنا میشود. در این گونه از مشروعیت، قانونگذاری و اجرای قوانین از سوی نهادهای دولتی انتخابی و به سود جامعه به انجام میرسد. از اینروی از مردم انتظار میرود به رعایت قوانین گردن نهند.
حکومتها برای فرمانروایی، توجیه قوانین و نوع رفتارشان با شهروندان به گونهای از مشروعیت نیاز دارند در غیر اینصورت باید به زور سر نیزه پناه برند. این رویکرد به گسترش فساد و قانون شکنی در میان دستگاه سرکوب و کارگزاران حکومتی میانجامد و در دراز مدت از میان خواهد رفت و یا با انجام اصلاحات و ایجاد مشروعیتی تازه سرپا خواهد ماند.
حکمرانان برپایه توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور از روشها و اهرمهای گوناگونی برای بدست آوردن مشروعیت بهره میگیرند. در زمانهای گذشته مشروعیت پادشاهان و یا کشیشان از سوی خداوند تأمین میشد. در جامعههای قبیلهای شورای ریش سفیدان بخاطر خرد، تجربه و دانش، از مشروعیت حکم رانی برخوردار میگردید. در دمکراسی مشروعیت از فرایند انتخابات دمکراتیک برای برگزیدن دولت و یا حکم ران بدست میآید.
مشروعیت ولایت مطلقه فقیه
در جمهوری اسلامی گفتمان مشروعیت دارای مفهومی دینی است و با گفتمان زمینی و سکولار دمکراتیک متفاوت است. برپایه قانون اساسی این نظام، ولی فقیه به عنوان محور اصلی و به تعبیر محافظهکاران عمود خیمه نظام بهشمار میآید و در واقع مشروعیت وی بهعنوان مشروعیت نظام سنجیده میشود. در میان نظریهپردازان و بسیاری از فقها در مورد منبع مشروعیت ولی فقیه اختلاف نظر وجود دارد. دستهای همچون مصباح و جوادی آملی، به ولایت انتصابی از سوی امام معصوم اعتقاد دارند که مشروعیتاش الهی است و مردم نقشی در آن بهعهده ندارند.
در برابر آیتالله منتظری به ولایت انتخابی باور داشت و نقش مردم را در برگزیدن رهبر کلیدی میدانست. به باور وی ولی فقیه مشروعیت خود را از شهروندان بدست میآورد.
برپایه نظریه ولی مطلقه فقیه که در اصل ۵۷ قانون اساسی بدان اشاره شده است، اختیارات مطلقهای به ولی مطلقه فقیه داده شده است که شامل تمام اختیارات امام معصوم میگردد. در این نظریه ولی مطلقه سرپرست جامعه است، برتمام امور حکومت و قوای سه گانه تسلط دارد و حتی اختیار دار نفس و جان شهروندان به شمار میآید.
مشروعیتباختگی ولی مطلقه فقیه
مشروعیت ولی مطلقه فقیه بویژه پس از کودتای انتخاباتی به شدت در میان بخش مهمی از شهروندان کشور خدشهدار شده است. در این سالها شهروندان شاهد بودهاند که رهبر کشور با بهرهگیری از اختیارات قانونی و فراقانونی، کشور را با بحرانهای ژرف سیاسی و اقتصادی روبرو ساخته و خطر جنگ و تجاوز خارجی را افزایش داده است. جوانان کشور با معضل بیکاری و ناامیدی از آینده دست به گریبانند. خانوادههای ایرانی برای تهیه مایحتاج روزمره در سختی طاقت فرسا بسر میبرند. تهیدستی در اقشار بیشتری از جامعه نفوذ کرده است. سرکوب آزادیهای دمکراتیک و پایمالی حقوق شهروندان ابعاد بی سابقه یافته است و آنها اعتماد خویش را به صندوقهای رأی که ابزاری برای انتخاب دمکراتیک دولتمردان است از دست دادهاند. امروزه زندانیان سیاسی براحتی در زندانها بقتل میرسند و هیچ مقامی پاسخگو نیست. تبعیض علیه اقلیتهای قومی و مذهبی رو بافزایش است و دست آوردهای مدنی و حقوقی زنان هر روز بیشتر پایمال میگردد. تلاش براین است که زنان تا حد ممکن خانه نشینی پیشه کنند و به نیازهای شوهران پاسخ دهند.
مقدسسازی ذوب شدگان در ولایت
مشروعیت باختگی ولی مطلقه فقیه در اثر بیکفایتی اصولگرایان و جاهطلبیهای هستهای و منطقهای رهبر، ذوبشدگان در ولایت و روحانیون ولایی را برآن داشته است که با بهره گیری ابزاری از احساسات مذهبی پیروان ولایت، از گسترش بیاعتمادی و مخالفت با نظام اسلامی و ریزش بیشتر نیروها بکاهند. برای رسیدن به این هدف پروژه مقدسسازی رهبر هر روز ابعاد تازهای مییابد. در این پروژه “آقا” از یک سوی در شعر و زبان فارسی و علوم دانشگاهی حتی از کارشناسان امور نیز آگاهتر است و از سوی دیگر با زندگی ساده اش فرستاده امام معصوم است و مخالفت با وی مخالفت با دین و امامان به شمار میآید. به گوشهای از این ادعاها توجه کنیم:
- راشد یزدی امام جماعت حرم رصوی در وصف “آقا” گفته است: ” اینکه میگویند ایشان رهبری فرزانه و عالم است یک تعارف نیست بلکه علم مانند عبایی به تن ایشان دوخته شده است. خیلیها میخواستند آقا را ببرند بالای شهر و حتی برای ایشان کنار مصلی خانه ساختند اما رهبری قبول نکرد چون میخواست در میان مردم باشد نه در خانههای مجلل آن بالاها” در همین رابطه رضا رسولی محلاتی مسؤل مالی بیت رهبری ادعا کرده ” غالباً هم ایشان مقروض است. حتی گاهی از پاسدارهای شخصی خودشان قرض میکنند. گاهی که نذورات را برایشان میبرم، میبینم که مثلاً صدا میزنند: «آقا رضا! بیا قرضت را پس بگیر». نذورات برای ایشان زیاد میآید.”
- شاهچراغی امام جمعه سمنان پس از برگزاری مجلس خبرگان در نماز جمعه این شهر گفته است: رهبر نظام اسلامی بدون شک از سوی حصرت ولی عصر تعین میشود و کار مجلس خبرگان، تنها کشف و معرفی رهبری است.
- فیروزآبادی در جمع بسیجیان گفته است: الزام عملی به ولایت فقیه یعنی هر چه ایشان فرمودند را بپذیریم حتی اگر قدرت درک آن را نداشته باشیم و یا به ضرر ما باشد. وی همچنین به بسیجیان گوشزد کرده که: هر کس یک درجه انحراف از مسیر ولایت، انقلاب و اسلام داشت باید با او مقابله کرد به دنبالش نرفت و جلویش را گرفت.
- مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در مصاحبه با هفته نامه شما متعلق به حزب مؤتلفه گفته است “امروز رهبری انقلاب با فقیه مجاهد و زعیم عالیقدر جناب آیت اللّه خامنهای حفظه الله است و پشتیبانی از ایشان را واجب و تضعیف معظم له را حرام میدانم من این مطلب را از روی عقیده میگویم”. وی افزوده است ” میخواهم بگویم رهبری و ولایت در نظام ما تقدسی دارد که افرادی که میخواهند به میدان بیایند، باید آن را قبول داشته باشند و ما با این تقدس، این رهبری را پذیرفتهایم. من معتقدم این تقدس را باید حفظ کرد و صرف اینکه ایشان حاکم هستند و رئیس و رهبر، کافی نیست. آنچه که در نظام ولایی و اسلامی ما میتواند کارساز باشد، این اعتقاد است که ولایت فقیه، نیابت از جانب ولیعصر عجلالله تعالی فرجه الشریف است.”
۴ آذر ۱۳۹۱