iran-emrooz.net | Wed, 19.09.2012, 7:38
ایران خانه مشترک ماست
فروغ طیاری
سازمان کومله وحزب دموکرات کردستان از احقاق حقوق خلق کرد صحبت میکنند درحالیکه این عمل آنها خود نوعی شووینیزم است، زیرا که در این شرایط حاد که مردم زیر تیغ ستم حکومت ولائی خامنهای دست و پا میزنند خود را تافته جدا بافتهای از سایر اقوام ایرانی میدانند.
کشور ما را اقوام مختلف تشکیل میدهند و تجمع این اقوام در این محدوده جغرافیائی است که نامش ایران است. منافع همه ایرانیان در ایران یکی است. اگر خلق کرد زیر فشار حکومت جنایتکار و فاسد جمهوری اسلامی دست و پا میزند منهم که جزو خلق فارسم زیر همین فشار و اختناق جلای وطن کردهام و آرزوی دیدن کشورم را دارم. اگر هر قوم و قبیلهای از کرد، لر، ترک، فارس، بلوچ و عرب در ایران تصمیم به جدائی و تجزیه طلبی بگیرد آن وقت کشوری بنام ایران وجود نخواهد داشت.
اینکه خلق کرد متحمل فشارهای سیاسی و اجتماعی است شکی نیست، آیا تصور این است که بقیه مردم ایران درعین شادی و سرور، مشغول معاشقه با جمهوری اسلامی هستند؟ بیاد نمیآورم که هرگز از کسی پرسیده باشند آقای وزیر نخست بگوئید کجائی هستید، ولی در مورد سرسپردگی، وابسته بودن و بله قربان گو بودنش مورد سئوالش قرار دادهاند. در جمهوری اسلامی هیج تنابندهایی حق حیات ندارد. البته همه اقوام بایستی بتوانند در کنار همه دروس زبان مادری را نیز بیاموزند. ولی تلاش همه بایستی در راستای یکپارچگی ایران و تقویت و حمایت حکومت مرکزی منتخب همه مردم و اقوام مختلف باشد. برای رسیدن به چنین حکومتی تلاش همه ضروری و لازم است.
تقسیم سرزمین ما که در تمام گستره آن کرد، لر، ترک، بلوچ، عرب و فارس پراکنده هستند راه حل این معضل جدائی طلبی نیست. جنایتکار بودن، دزد بودن، دیکتاتور بودن و دشمن ایران و ایرانی بودن حکومت ولائی هیچ مجوزی برای جدائی بخشی از ایران ایجاد نمیکند.
تصور میکنم که جدائی دین از دولت، انتخابات مشروع و مورد تائید همگان، برابری حقوق زنان و مردان، آزادی بیان، قلم و مطبوعات، آزادی سازمانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست عناوینی هستند که همگان را دربرمیگیرد والا طرح مسئله کرد، ترک، ... و فارس مسائلی هستند که آب به آسیاب غرب میریزد و دست چپاولگران خارجی را برای نابود کردن همین مبارزه نیم بند مردم به اسارت گرفته ایران باز میگذارد.
بیاد داشته باشیم در زمان شاه سرلشکر کمانگر رئیس کل زندانهای کشور، سرتیپ محرری رئیس کل زندانهای سیاسی و سرهنگ زمانی رئیس زندان سیاسی قصر هر سه کرد بودند. ولی من در هیچ کجای مبارزه زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها اشارهای به کرد بودن این مزدوران و جانیان حکومت پهلوی ندیدهام، به جانی بودن آنها همه واقفند. پرویز ثابتی سمنانی است، هیچ امتیازی بخاطر فارس بودن به کمانگر، محرری و زمانی ندارد.
دوستان گرامی فراموش نکنیم که پدر سید علی خامنهای و آقای میرحسین موسوی نیز زاده خامنه یکی از شهرهای آذربایجان شرقی هستند و در حقیقت ترک هستند. فراموش نکنیم که محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدینژاد خود ضمن کرد بودن قاتل کردهاست. زادگاه وی قروه کردستان میباشد.
آقایان هجری و مهتدی لابد اسماعیل آقا سیمیتقو یا اسماعیل آقا شکاک معروف به سمکو یکی از رهبران ایل شکاک در منطقه مرزی ایران و ترکیه را خوب میشناسند. او با دولتهای روسیه، انگلستان، ترکیه و آلمان ارتباط نزدیک داشت. بارها در اواخر دوره قاجار و اوایل دورهٔ پهلوی با قوای دولتی زد و خورد کرد. وی عدهای از مردم آذربایجان غربی و نیروهای دولتی و سران مذهبی آسوری را در میانه وقایعی که به جیلولوق معروف است کشت. بهراستی بایستی پرسید او که بود و چرا دست به قتل قوم خود زد؟
مسئله اینجاست که آقای مهتدی که روزی با همکاری آقای منصور حکمت شده بود مسئول حزب کمونیست ایران و میخواست در جهان انقلاب کمونیستی را بیاندازد، حالا شده خواسته و یا ناخواسته آلت دست غرب امپریالیستی و همان روشی را دنبال میکند که غرب در عراق دنبال میکرد.
در ترکیه، بین ترک و کرد اختلاف جدی و در سطح جامعه است. در عراق مهم است که شخص کرد است و یا عرب و در آلمان پلیس بایستی در درگیرهای ترک و ژرمن دخالت کند. در روزگاری که من سمپات یک سازمان سیاسی بودم هرگز یادم نیست که با کسانی که در تماس بودم پرسیده باشم تو از کدام استان، شهر و یا قریه میآئی. مردم ایران هرگز بر علیه کرد، ترک، ... تظاهراتی راه نیانداختهاند، مردم ایران همیشه اگر مشکلی داشتند با حاکمان جلاد بوده است.
میگوئید که حزب دموکرات ایران یک حزب قدیمی است. خوب این چه امتیازی برای مردم کرد است، سلطنت هم قدیمیترین نهاد حکومتی است معنیاش این نیست که هرچه قدیمیتر باشی بهتری. انداختن حکومت جلاد فقط و فقط در شرایطی ممکن است که همه دست در دست هم بر علیه تجزیه ایران و با مبارزه بر علیه جنگ طلبان داخلی و خارجی قدم برداریم.
پیش بسوی اتحاد همه نیروها.