iran-emrooz.net | Wed, 25.07.2012, 7:40
کمبود مرغ، و ماری آنتوانت ایران!
حسین باقرزاده
سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۱ – 24 ژوئیه 2012
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
بحران کمبود مرغ و اعتراضات عمومی بر سر آن را نه جرقهای از شروع یک انقلاب و بلکه اولین مورد از یک سلسله از اعتراضاتی باید دانست که، به دلیل تحریمهای فلج کننده سیاسی و اقتصادی و مالی جهانی علیه ایران و فساد گسترده و سوء مدیریت حکومتی، در ماههای آینده در صحنه کشور بروز خواهد کرد. امروز کمبود مرغ است و فردا ممکن است یک ماده خوراکی دیگر یا یک حامل انرژی باشد. کمبود مرغ ناگهانی پیش نیامده است، و هر کس که کمترین آشنایی با تولید مرغ داشته باشد میتوانست از شش ماه پیش که ورود مواد خوراکی لازم برای دان مرغ دچار اشکال شد این وضع را پیشبینی کند. ولی وقتی که ولی فقیه آن در همین احوال مدعی میشود که « ما امروز نسبت به ۳۰ سال قبل، ۱۰۰ برابر قویتر هستیم» از سایر مقامات حکومتی چگونه میتوان انتظار داشت کمبودها را ببینند، عواقب آن را پیشبینی کنند و بدون سوء استفاده و دزدی و اختلاس برای پیشگیری از آن کاری صورت دهند؟
صحنههای حضور و هجوم مردم به کامیونها و مراکز عرضه مرغ و صفهای درازی که برای خرید مرغ به «نرخ دولتی» در گرمای شدید تابستان و ماه رمضان خشک و تفتیده تشکیل شده حتا در جریان جنگ هشت ساله با عراق نیز به سختی سابقه داشته است. علاوه بر این، این صحنهها فقط در یک شهر و یک محله دیده نشده و بلکه در بسیاری از شهرها از اصفهان گرفته تا نیشابور و از تهران تا جنوب ایران به چشم میخورد. واکنش مقامات نیز همه در حد انتظار بوده است: از چسباندن مشکل به رسانهها و عوامل خارجی (معاون رییس جمهور) گرفته تا تهدید و ارعاب مردم از زبان دادستان نیشابور که تظاهرات وسیع این شهر را «غائله» خوانده و گفته «آقایان و خانمهایی که از گوشه و کنار آمدند و به این غائله پیوستند و شعارها و حرفهایی را زدند همه اینها ثبت شده است و شناسایی شدهاند» و اضافه کرده است که «خدا نکند روزی برسد در شعار و عمل بخواهید حرکاتی را انجام دهید که در مقابل نظام و مسئولین عالی نظام قرار بگیرید».
ولی شاهسخن واکنش مقامات و قدرتمندان جمهوری اسلامی از زبان ناصر مکارم شیرازی نقل شده که گفته است «عده زیادی درباره قیمت مرغ اصرار میکنند؛ در حالی که اگر گوشت مرغ نخورند خیلی مسئله مهمی نیست»، و لابد فراموش کرده اضافه کند که «بروند قرقاول بخورند»! آقای مکارم که به«سلطان شکر» ایران معروف است (و او فقط به تکذیب آن اکتفا کرده) البته به صفهای مرغ سر نزده و از هزاران زن و مرد پیر و جوانی که برای خرید مرغ به قیمت دولتی در این هوای گرم و طاقتفرسا ساعتها سر پا ایستادهاند جویا نشده است که چرا این اندیشه نغز او به فکر آنان نرسیده و به خانههای خود بر نمیگردند و یا مرغ را با «کمی» قیمت بالاتر از بازار آزاد نمیخرند. اگر بتوان نظام ولایت فقیه علی خامنهای در سال ۱۳۹۱ را با حکومت لویی شانزدهم در آستانه انقلاب کبیر فرانسه مقایسه کرد (که قیاس چندان مع الفارقی نیست)، ناصر مکارم شیرازی را باید ماری آنتوانت آن به حساب آورد.
معروف است که در بحبوحه شورش مردم فرانسه وقتی تظاهرکنندگان به کاخ لویی شانزدهم رسیدند ماری آنتوانت همسر او و خواهر لئوپولد دوم پادشاه اتریش که عمری را در یک خاندان اشرافی در ناز و نعمت به سر برده بود صدای تظاهرکنندگان را شنید و جویا شد که آنان چه میخواهند؛ به عرض رساندند که مردم میگویند نان نداریم و او در پاسخ میگوید که بروند بیسکویت بخورند. مکارم شیرازی غرقه در قدرت و اشرافیت روحانیت همان قدر درد مردمی را که زیر بار خرید مرغ و سایر مایحتاج زندگی خود کمر خم کردهاند درک میکند که ماری آنتوانت غرقه در اشرافیت زمان خود درد مردم بینان فرانسوی را درک میکرد، و به این ترتیب برخوردی شبیه او از خود بروز میدهد. با این تفاوت که ماری آنتوانت حق صدور فرمان قتل نداشت (مکارم در جمهوری اسلامی دارد - و حکم ارتداد صادر کرده است) و خود او پس از سقوط لویی ۱۶ اعدام شد (ولی امید است سقوط خامنهای با لغو اعدام همراه باشد و آقای مکارم نیز به مرگ طبیعی بمیرد).
مکارم شیرازی البته نقاط برجسته دیگری را هم در کارنامه خود دارد. او که در دهه ۳۰ ایران یک «نو اندیش مذهبی» بود و ماهنامه مکتب اسلام را در قم پایهریزی کرده و مدیریت آن را به عهده داشت و به خاطر نوشتن کتاب علیه مارکسیسم به دریافت جایزه سلطنتی نائل میشد، پس از انقلاب ۵۷ به یکی از بزرگترین میوهچینان آن تبدیل گردید. او از طرفداران آیت الله شریعتمداری بود و حتا تا مقطع تشکیل حزب خلق مسلمان از او حمایت میکرد. ولی به محض این که شریعتمداری مغضوب خمینی و طرفداران او قرار گرفت، مکارم توانست با چرخشی ۱۸۰ درجه به اردوگاه خمینی بپیوندد و جای پای خود را محکم کند. در طول سی و چند سال گذشته او به یکی از ثروتمندترین و پر قدرتترین آیت اللههای جمهوری اسلامی تبدیل شده و منشأ بسیاری از فتواها و اقدامات ضد انسانی و سرکوبگرانه آن بوده است. ممنوعیت برقراری ارتباط با رسانهها و سایتهای خارجی، مخالفت با وزیر شدن زنان، زمینهسازی برای صدور حکم اعدام محمّد امین ولیان دانشجوی دانشگاه دامغان که در تظاهرات عاشورای ۸۸ حضور داشت، و صدور حکم ارتداد شاهین نجفی از شاهکارهای او است.
در هر صورت، بحران کمبود یا گرانی مرغ و واکنشهای حکومتی به آن، خبر از یک شکاف عمیق اجتماعی و سیاسی جدید میدهد که در گذشته جمهوری اسلامی سابقه نداشته است. در یک طرف، مردمی که زیر بار گرانی و کمبود ناشی از تحریمهای بینالمللی قرار گرفتهاند، و در سوی دیگر حاکمانی که با سیاستهای ماجراجویانه و فساد آلود خود مسبب این وضع بودهاند و اکنون از حل آن ناتوانند و به جای آن به تهدید و ارعاب یا موعظه متوسل میشوند. وضعیتی که اولین نمونه آن امروز بروز کرده است، و با تشدید تحریمها که از آغاز این ماه میلادی صورت گرفته تنها میتواند به کالاهای دیگر و سایر مایحتاج زندگی گسترش پیدا کند. مقامات رژیم میتوانند ادعا کنند که تحریمها تأثیری ندارد و یا از مردم بخواهند که در شرایط «جنگی» امروز همچون سالهای جنگ ایران و عراق در برابر این فشارها صبر و بردباری از خود نشان دهند. ولی بسیاری از مردم نه جنگ فعلی را جنگ میهنی میدانند و نه به صداقت و پاکی حاکمان فعلی کمترین ایمانی دارند. هفتهها و ماههای سختی برای مردم ایران در پیش است که میتوانند سرنوشتساز باشند...