iran-emrooz.net | Tue, 22.05.2012, 23:39
عقبنشینی بزرگ
حسین باقرزاده
سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۱ – 22 مه 2012
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
زمینههای یک عقبنشینی بزرگ رژیم ایران در مناقشه اتمیاش با غرب فراهم شده است. گفتگوهای رژیم با نمایندگان ۵+۱ در استانبول در فضای «تفاهم» پیش رفت و به دنبال آن مذاکراتی با آژانس بینالمللی انرژی هستهای در وین صورت گرفت که طرفین آن را «مثبت» ارزیابی کردند. این مذاکرات همچنین مقدمهای شد برای اولین سفر یوکیا آمانو مدیرکل آژانس به ایران که اوایل این هفته در آستانه گفتگوهای بغداد انجام شد و در پایان آن، هم مقامات ایران و هم آقای امانو از «توافقاتی» سخن گفتند که بین دو طرف صورت گرفته است. به نظر میرسد که این توافقات به منظور هموار کردن گفتگوهای بغداد انجام شده است و جزئیات آن به احتمال زیاد پس از نشست بغداد اعلام خواهد شد. ولی گزارشهای نارسمی مربوط به برخی از این توافقات منتشر شده و روح کلی حاکم بر آن را روشن کرده است.
بر اساس این گزارشها، رژیم ایران پذیرفته است که از غنیسازی ۲۰ در سدی دست بکشد و موجودی اورانیوم تغلیظ شده خود را به خارج از ایران منتقل کند. در برابر، غرب آماده است که تغلیظ تا حد ۳:۵ یا ۵ در سد در ایران را بپذیرد و سوخت لازم برای رآکتورهای اتمی ایران را در اختیار این کشور قرار دهد. علاوه بر این، رژیم ایران میپذیرد که به پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای بپیوندد و اجازه بازرسی از مراکز هستهای ایران به شمول مرکز پارچین را به بازرسان آژانس بدهد، و در برابر آن غرب میپذیرد که تحریمهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران را به تدریج لغو کند. اگر این گزارشها درست باشد باید نتیجه گرفت که راه برای شکستن بنبست مذاکرات ایران با غرب و حل مناقشات اتمی آن باز شده و خطر جنگ که همچون شمشیر داموکلس بر سر ایران آویزان بود بر طرف خواهد شد.
در فهرست توافقاتی که از آنها یاد شده به روشنی رژیم ایران تقریبا از تمام مواضعی که تا همین چند هفته پیش به شدت از آنها دفاع میکرد عقبنشینی کرده است. در واقع، رژیم فقط میتواند در یک مورد ادعای «پیروزی» کند و آن هم اجازه رسمی برای غنیسازی تا مرز ۵ در سد است. در گذشته، غرب خواهان تعلیق کامل غنیسازی در ایران بود، و از این نظر پذیرش این حد از غنیسازی نوعی امتیاز برای رژیم ایران بشمار میرود. ولی کیست که عربدههای پیاپی احمدینژاد را در مورد این که ما هیچ محدودیتی در غنیسازی را نمیپذیریم، یا ممانعت سرسختانه رژیم از دیدار بازرسان آژانس از مرکز پارچین را تا همین چند هفته پیش فراموش کرده باشد؟ و یا چگونه میتوان تأکیدات مکرر خامنهای مبنی بر دشمنی غرب و آمریکا با ایران و عدم امکان توافق و سازش با آنها بر سر مسئله فعالیت اتمی ایران را از یاد برد؟
درجه عقبنشینی رژیم ایران در برابر غرب در این گفتگوها به حدی است که بسیاری، به درستی، از آن تحت عنوان «جام زهر دوم» یاد میکنند. در واقع، شباهتهای زیادی بین آنچه که اکنون اتفاق میافتد با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل برای آتشبس جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ به چشم میخورد. رژیم آن قطعنامه را پس از هشت سال جنگ خونین و قربانی کردن سدها هزار ایرانی و تحمیل سدها بیلیون دلار خسارت و خرابی به مردم ایران پذیرفت. اکنون نیز رژیم این توافقها را پس از چندین سال (و دست کم هفت سال پس از روی کار آمدن احمدینژاد) رجزخوانی و مقابله با غرب که به برقراری وسیعترین و کمرشکنترین تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران منجر شده است میپذیرد. در آنجا پذیرش قطعنامه تقریبا به صورت ناگهانی و به فاصله کوتاهی از شعارهای گوشخراش «جنگ، جنگ، تا پیروزی» پذیرفته شد، و امروز نیز این عقبنشینی تقریبا به صورت ناگهانی و به فاصله کوتاهی از شعارهای توخالی علیه غرب و شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تحریمهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی صورت میگیرد.
در مورد انگیزههای این عقبنشینی نیز نظر مشترکی در بین ناظران سیاسی مسایل ایران وجود دارد: بحران سیاسی و اقتصادی شدید در داخل و خطر حمله نظامی از خارج. خطر حمله نظامی سالیان چندی است که وجود داشته و در این مدت شدت و ضعف یافته است، ولی فشار تحریمهای اقتصادی که به بحران سیاسی و اقتصادی کشور دامن زده پدیده نسبتا نوظهوری است. رژیم ایران البته سعی داشته است که اهمیت این امر را ناچیز جلوه دهد و با حسابسازی و دستبرد به خزاین مالی مختلف کشور بر این بحران سرپوش بگذارد، ولی شدت روزافزون تحریمها و به خصوص در زمینه مبادلات مالی و صدور نفت که در چند ماه آینده آثار کمرشکن آنها در اقتصاد کشور و زندگی روزمره مردم بیشتر ظاهر خواهد شد، تلاش رژیم در این مورد را دچار اشکال کرده است. در واقع، از سرعتی که رژیم برای کنار آمدن با غرب در هفتههای اخیر در پیش گرفته است میتوان نتیجه گرفت که روزهای بسیار سختی در انتظار مردم ایران است. رژیم ظاهرا چیزهایی در باره خزانه مملکت میداند که دیگران نمیدانند.
ولی از بین عوامل مختلفی که رژیم ایران را تحت فشار قرار داده بود - از فشارهای سیاسی و دیپلماتیک گرفته تا تحریمهای اقتصادی و خطر جنگ - کدام یک در این تغییر جهت ۱۸۰ درجهای رژیم مؤثر بوده است؟ هفته گذشته در کارگاه «آینده ایران - اصلاح قضایی و عدالت انتقالی» که از سوی مؤسسه لگاتوم در لندن برگزار شد آقای چارلز ویلا-ویسنسیو که به عنوان مدیر پژوهش ملی در «کمیسیون حقیقت و آشتی» آفریقای جنوبی در سالهای ۱۹۹۶:۹۸ کار کرده بود در باره تجربیات خود سخن میگفت. وقتی از او پرسیده شد که در بین عوامل داخلی و بینالمللی که به سقوط دولت آپارتاید منجر شد کدام عامل نقش تعیینکننده داشته است، پاسخ او یک کلمه بود: تحریم. در زمان نزدیکتر هم جهان شاهد این بود که تحریمهای بینالمللی حکومت استبدادی چند ده ساله برمه را از پا درآورد و گشایشی ناگهانی در فضای سیاسی این کشور در یک سال اخیر ایجاد کرد. میتوان استدلال کرد که تعیینکنندهترین عامل در عقبنشینی رژیم ایران نیز چیزی جز تحریمهایی که در ماههای اخیر شدت گرفته نبوده است.
این عقبنشینی البته اگر به کاهش تنشهای بینالمللی و رفع خطر جنگ منجر گردد باید مغتنم تلقی شود. پایان جنگ خانمانسوز ایران و عراق اگر چه سالها دیر صورت گرفت ولی سرکشیدن جام زهر از سوی آیتالله خمینی به معنای رهایی مردم از نکبت و مصیبت جنگ بود و باعث آن شد که مردم نفس راحتی بکشند. امروز نیز عقبنشینی رژیم، و سر کشیدن یک جام زهر دیگر از سوی رهبری رژیم، کابوس حمله نظامی را که سیاستهای ماجراجویانه رژیم برای سالها به آن دامن زده بود از سر مردم رفع میکند و با رفع تدریجی تحریمها گشایشی در زندگی مردم ایجاد میکند. ولی رژیم به سختی خواهد توانست از رضایت مردم سرمایه اجتماعی برای خود دست و پا کند. مردم ایران بیش از آن که به خاطر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل از رژیم ممنون شده باشند از ۸ سال جنگ و کشتار و خرابی و اصرار رژیم بر ادامه آن شاکی بودند، و امروز نیز دلیلی بر این که واکنش متفاوتی در برابر عقبنشینی رژیم از خود نشان دهند وجود ندارد.
رژیم ایران در شرایطی قرار گرفته است که مجبور شده به رغم سیاستهای ماجراجویانه و تنشزای بینالمللی خود، با جامعه جهانی کنار بیاید و به عقبنشینی مفتضحانهای دست بزند. این عقبنشینی در عین حال برای جامعه ایران و آینده آن مثبت است. تصوّر این که با رفع فشارهای جهانی، موقعیت رژیم در داخل کشور مستحکمتر خواهد شد و قدرت سرکوب رژیم افزوده میشود پایه چندانی ندارد. مردمی که این عقبنشینی رسوای رژیم را به چشم خود میبینند کمتر مسحور تبلیغات عوامفریبانه و مرعوب قدرت رژیم میشوند و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند. علاوه بر این، رفع تحریمهای بینالمللی نمیتواند به سرعت صورت بگیرد، و تا تحقق آن دامنه نارضاییهای مردم گسترش مییابد. مجموعه این عوامل، زمینههای مساعدتری برای گسترش مبارزات آزادیخواهانه مردم فراهم میآورد و پایگاه اجتماعی رژیم حاکم را تضعیف میکند.
همه تحریمهایی که از سوی جامعه بینالمللی علیه ایران وضع شده، به دلیل فعالیتهای هستهای رژیم ایران نبوده است. بخشی از این تحریمها در سالهای اخیر به دلایل نقض حقوق بشر اعمال شده است. این تحریمها عموما هدفمند است - نهادها و افرادی که در سرکوب مردم ایران و نقض حقوق بشر دست داشتهاند مورد تحریم قرار گرفتهاند. باید بر جامعه جهانی فشار وارد آورد که این تحریمها را موضوع مصالحه مناقشه اتمی قرار ندهد و بلکه بر شدت و دامنه آن بیفزاید. فراموش نکنیم، همان طور که تحریمهای بینالمللی نقشی تعیین کننده در اضمحلال رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی و پایان بخشیدن به استبداد نظامیان در برمه داشت، در ایران نیز به احتمال زیاد نقش مشابهی ایفا خواهد کرد. از این رو، در عین این که از پایان بخشیدن به خطر جنگ در ایران و کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم باید استقبال کرد باید از جامعه جهانی خواست تا تحریمهای هدفمند علیه نهادها و اشخاصی را که در سرکوب مردم ایران دخیل هستند کاملا از مذاکرات اتمی جدا نگه دارد و تا استقرار دموکراسی در ایران در اعمال آنها کمترین تخفیفی ندهد.