iran-emrooz.net | Mon, 06.02.2012, 8:49
راه راگم نکنید -۲
م.ن شباویز
مقاله سوم آقای مزدک بامدادان و اصرار ایشان برآنچه میاندیشد مرا برآن داشت تا تذکراتی رادر رابطه با شرایط ما ایرانیان بدهم بویژه که "مارگزیده از طناب سیاه وسفید میترسد". چرا که کسانی را که شناخته شده هستند وقتی مطرح میکنند که نماینده یک جریان اجتماعی یا تاریخی هستند مساله بیشتر بغرنج میشود، که انقلاب اسلامی واکنشی در برابر خلاف کاریها وفشارها وفسادهاشان بود. فشارها و... که باعث شد شما آقای مزدک بامدادان مجاهد شوید.
مخصوصا نماد جریانی که دوره شان با فسادهاشان گذشته است و میدانیم امروز در انتظار بازگشت ولی کجا؟ چگونه؟ که شاید شما قبول نکنید ولی از نظر آنها "غیرممکن محال نیست" (ناپلئون)، ولی تاریخ به عقب بر نمیگردد که ما از جمهوری گذشتهایم که خیلیها بدان رسیدهاند که فقط "اسلامی کردنش" اشتباه بود. حتی سالمندترین عضو نهضت آزادی با در حدود نود سال سابقه مبارزه که در دهه چهل وکیل آقای خامنهای در دادگاه انقلاب بود که امروز از مردم معذرت میخواهد ولی نه اینکه انقلاب اشتباه بود. چرا که اختناق و خیره سری و فساد از حد گذشته بود. مشکل شما و اقلیتی آنست که "هنوز در دهه چهل متوقفید" همان زمان که شما از زور فشارها "مجاهد" شدید. در حالی که جامعه در این سی سال به اندازهی سه قرن جلو رفته است امری که پیران قوم، آنها که فسیل شدهاند بر نمیتابند. و آقازادههاشان غارت میکنند. همانگونه که در قبل از انقلاب دیگرانی ما را به انقلاب کشاندند.
انتظار نداشته باشید که دیگران پیشنهاد شما را قبول کنند، بویژه اینکه اینجا مخاطبان شما غالبا هموطنانی، یا تبعیدیان نا خواسته بوده که یا وابسته به یک جریان فکری یا سیاسی یا اجتماعی هستند یا خود ایدئولوگ، نظریهپرداز تا آکادمیسین و استادان برجسته دانشگاهی ... بوده، وگرنه در کشور مانده بودند، حال شما بفرمایید آقارضای شما در مدت سی سال که در غرب بسر بردهاند چقدر درس خوانده در چه رشته تخصص دارد چندتا دکترا دارد و...؟ بنابراین چنان نیست که براحتی ایرانیان خارج "قیم" جدیدی را آنهم میراث دار دیکتاتوری یکصد ساله که حالا در موضع ضعف در کشور خارجی است بپذیرند آنهم بدون هیچ امتیاز دانشگاهی واستثنایی و... علیالخصوص که ایشان بنام "پهلوی " میخواهد وارد صحنه بشود، شاید شما و اقلیتی فکر میکنید برای جامعه خسته و سرخورده همانگونه که اول انقلاب بودند. که از خستگی ممکن است باز از چاله درآمده به چاه بیفتد، که این امرهم بخاطر وجود آلترناتیو در هر صورت گذشته است. چه موسوی وکروبی و... بعد از سالها درهر صور ت چون همه مردم عوض شده، درعین حال که خیلی موارد قبلی را تا اشتباهات و.. گفتهاند و بازهم خواهند گفت همانگونه که این روزها بسیاری چون آیت اله منتظری ، تا خاتمی تا نوری زاد از کیهان تا افروغ و سردارانی دارند از اشتباهات تا اعتراضات با ازجان گذشتگیها میگویند. رضا پهلوی هم هر وقت داخل ایران رفت میتواند بگوید البته بعنوان یک شهروند نه رضا ...
با اینحال اطلاعاتی تاریخی را لازمست بعرض برسانم ، که چرا "پهلوی" نه؟، وگرنه میتواند چون یک شهروند ایرانی وارد صحنه شود و کسی هم اعتراضی ندارد. فامیل "پهلوی" متعلق به مرحوم "محمود محمود" نویسنده و محقق تاریخ معاصرایران که تنها هفت جلد کتاب "روابط سیاسی ایران وانگلستان" از ایشان است و البته تالیفات دیگری هم دارد، بوده است. این واژه فامیل "پهلوی" را رضاخان سردار سپه که ابتدا معروف به "رضاخان قذاق یا سوادکوهی بود" به زور از ایشان گرفت. چون کارهای دیگرش. هم اکنون گور آقای محمود پهلوی سابق و محمود محمود امروز در گورستان "ابن بابوی" تهران در کنار گورعشقی و بسیاری دیگر از مبارزان تاریخ معاصر ایران تا شهیدان ۳۰ تیر۱۳۳۱ هست، که چنانچه دولتی ملی و مردمی داشته باشیم باید سنگ گور اوعوض شود و حتما خانوادهاش خواهند کرد.
در مورد زنان ایران که شما زیاد روی آن تاکید دارید در زمان رضا شاه و... آیا آن زمان زنان میتوانستند وکیل شوند؟ رای دهند؟ امکان شرکت در یک انتخابات آزاد داشتند؟ یا همانند مردان از رای دادن، انتخاب شدن و انتخاب کردن غلیرغم تایید قانون اساسی برخوردار نبودند. درحالیکه زنانی امروز بد یا خوب در این مجلساند. اگرچه مجلسش یادآورمجلس رضاشاهی است که گفت "طویله است".
برای طبقات دیگر امکان تشکیل حزب ، سندیکا و...میسر بود؟ حتی اتحادیه یا انجمنهای زنان حزبی - سیاسی و... که شما روی آن تکیه میکنید؟ آزادی فقط کشف حجاب نیست همانطورکه امروزهم حجاب "اجباری" گفته اسلام نیست که همه اینها "سیاسی" است.
در شرایطی که علیرغم نسلهای قبلی که واکنشی انقلابی شدند و به انقلاب سرخ بیشتر نظر داشتند امروز نسل جدید به انقلاب "سبز" به خاطر رشد وتحصیلات عالی وتعداد افزون رسیده است ، درشرایطی بشدت خفه و...ما بامردمی روبروییم که درحدود 5 میلیون تا سه میلیون با سکوت در خیابان آمده وشعارها درسکوت "رای من کجاست ؟"بود، این اوج رشد سیاسی وبلوغ است که هنوز عدهای بر نمیتابند ، بسیاری روشنفکران سرخورده ومایوس با دیدن این جمعیت من شاهد بودم درآنروزها در خیابان درآن لحظه از شوق گریستند ، امری که باورکردنی نبود ، امری که سایه اش بر فضای سیاسی کشورهنوزهم با همه سکوتش سنگینی میکند شما به این بپردازید . درزمانیکه به خاطر حقانیت تظاهرکندگان سبز"ریزش نیروها " بشدت آغاز شد ه وکودتا چیان دربن بست مطلقند.
لطفا "آب را گل آلود نکنید". بعلاوه شما هرکاری اینجا آزادید انجام دهید ولی آیا درایران این امر "میسر" است؟ راه حل مسایل ایران تدریجی، اصلاحی و در داخل است که برای "تز شما" غیر ممکن است. درضمن موسوی بارها گفته است "امروز من رهبر نیستم هرکدام از جوانان سبز خود یک رهبر است" این گفته شوخی نیست. چراکه جامعه ایران امروز دیگر در جستجوی رهبر و...نیست که ازاین "تعارفات!!" گذشته است. موسوی ابتدا هم با زور رهبر فقید انقلاب توانست در برابر مخالفان روحانی و غیرروحانی مدتی پست نخست وزیری را در بدترین شرایط داشته و اداره کند.
درضمن شما فرمودهاید طرفدار صندوق رای هستید. مردم ایران درسال ۸۸ به موسوی و کروبی رای دادند شما بازهم مدعی آنان هستید چرا؟ شعارها نباید فقط در شعار باشد که همه قبول دارند نیاز به عمل و انتخابات آزاد دارد. دیگر چه نیاز به "آقارضای شما". پس قبول کنید این شمایید که باید از سر راه کنار بروید. درکشوری که حتی همه کم کم به جدایی دین از دولت رسیدهاند و حتی مذهبیهایی به "سوسیال دموکراسی". بیش از این میخواهید؟ آینده متعلق به نسلی است که هم اکنون اکثریت را دارد و طبیعی است همه در انتظار یک انتخابات آزادند و آزادی زندانیان سیاسی، زندانیانی که "روی دستشان" مانده است. که کم کم خودشان دارند میفهمند "اشتباه" کردهاند منتها گفتنش "شهامت" میخواهد و پیآمدهایش. چه اینک از سرعت حوادث وحشت دارند.
نظر کاربران:
با درود!
جناب آقای شباویز،از لحن گفتار شما اینطور بنظر میرسد که :
۱- شما به گروه فکری "کمی تا قسمتی" مذهبی تعلق دارید:(...همانطور که امروز هم حجاب "اجباری" گفته اسلام نیست...)، اینکه شما بر چه استنادی به این نتیجه گیری رسیدید خود جای گفتگو دارد، اما بد نیست بدانید که مطابق شواهد و اقوال مراجع دینی، اسلام بر چند پایه استوار است (بر طبق نظر اهل تسنن: کتاب قرآن، سنت پیامبر، اجماع علما ، و مطابق شیعه: همان سه مورد بعلاوه عنصر عقل یا اجتهاد)، که اگر خوب بنگرید اسلام واقعی مطابق اصول گفته شده با رفتار طالبان در افغانستان و سنّیان بیشتر مطابقت دارد (چه، از نظر اکثریت هم که بنگرید نسبت سنّیان به شیعیان در دنیا گواه این ادعاست)، به احتمال فراوان شما مطابق نظر رشنفکران دینی که معتقد به اجتهاد در برخی احکام دینی هستند به این نتیجه رسیدهاید، خوب باید گفت که این نظرات هماکنون نیز مورد اجماع همهٔ علما نیست، پس هنوز مورد تایید و قابل اجرا نیست! اینکه شما در خیالاتتان امری نیکو را تصور و به اسلام تسری بدهید و گمان کنید که نظر شما همان اسلام است، در واقع این یک "خیال اسلامی" و یا یک "برداشت"
از اسلام است و شما یا واقعیت اسلام را درک نکردهاید و یا با کمال معذرت قصد فریب مردم را دارید.
۲ - ظاهرا شما نیز در خارج از ایران ساکن هستید (...لطفا "آب را گل آلود نکنید". بعلاوه شما هرکاری اینجا آزادید انجام دهید...)، آیا خود شما برخلاف استدلال خودتان در امور مردم داخل کشور از بیرون گود اظهار نظر نمیکنید؟ مگر نه اینکه این مردم هستند که نهایتان تعیین کننده هستند پس چرا با تخطئه برخی گروههای سیاسی که هنوز وزن سیاسیشان مطابق هیچ رفراندمی تعیین نشده پیشاپیش حکم صادر میفرمایید؟ شاید این استدلال شما نیز مثل مورد (۱) فقط یک "خیال" از تراوشات ذهنی خودتان باشد. کمی آرام باشید و زود قضاوت نکنید ، بگذارید مردم در یک "انتخابات آزاد و همگانی" جریان فکری مورد تایید شما را انتخاب کنند سپس فرصت خواهید داشت اظهار نظر صریح بفرمایید (اگر چه این فرصت بدست آمده هم همیشگی نخواهد بود و اگر مردم نظرشان تغییر کرد ، باید نظرشان محقق شود). بیائید از هم اکنون دموکراسی را تمرین کنیم.
با احترام، کاوه خرّم دین.
"پاینده ایران"