ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 28.10.2011, 8:48
سخنان هيلاری کلينتون و پاسخی به یک پرسش

مزدک ليماکشی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

پرسش يک دوست در باره سخنان هيلاری کلينتون
همه خوانندگان حتما مصاحبه بی بی سی با هيلاری کلينتون را ديديد جدا از پيام های مثبت و حمايت از مردم ايران .... آشکارا اعلام نمود که اگر جنبشی اعتراضی باشد و رهبری آن از ما بخواهند ما وارد عمل می‌شويم و مانند ليبی از مردم ايران حمايت می‌کنيم. يعنی ايران را به روز ليبی می‌اندازيم اگر شما از ما بخواهيد. استنباط بنده اين است که دول خارجی، کار برد قوه نظامی را در راس تحرکات سياسی خود برای تغيير در ايران قرار داده‌اند. به نظر می‌رسد زودتر از آن چه متصور بوده باشد می خواهند به انجام برسانند.


پاسخ به دوست
پرسش شما به جا به موقع و جالب است. من به سهم خودم می خواهم نکاتی را مطرح کنم.

مسئولیت هر چه آنچه بر سر لیبی آمد بر عهده قذافی بود و در ایران نیز حاکمیت و در راس آن علی خامنه‌ای مسئول اصلی هر آن چیزی است که بر سر کشور می‌آید یا خواهد آمد. برای اینکه ایران به سرنوشت لیبی دچار نشود، پیشنهاد من به حاکمیت جمهوری اسلامی تن دادن به سازش است:

- سازش با مردم از طريق بر گزاری انتخابات آزاد
- سازش با غرب از طريق دست بر داشتن از سياست‌های ضد غربی

و برخی توضیحات ضرور:

۱. اينکه دول خارجی از جنبش سبز حمايت کنند هيچ اشکالی ندارد.

۲. جمهوری اسلامی هم در جنگ و ستيز با مردم ايران و فرهنگ ايرانی است و هم در يک ستيز دائمی با غرب و حامی همه دشمنان غرب در همه جهان است.

۳. جمهوری اسلامی با حمايت خود از حزب الله، حماس و رژيم سوريه خاورميانه را نا امن می‌کند و آمريکا و غرب را سال ها ست که دچار درد سر کرده است.

۴. غرب و آمريکا اتحاد شوروی را از صحنه خارج کرده‌اند و اکنون می‌بينند جمهوری اسلامی می‌خواهد در اتحاد با همه ديکتاتورهای ريز و درشت همان سياست ضدغربی اتحاد شوروی را در جهان پيش ببرد و مسلما آن‌ها اين امر را تحمل نخواهند کرد.

۵. نگاهی به آن چه در بلوک شرق افتاد نشان می‌دهد که فروپاشی اتحاد شوروی و کلا بلوک شرق امری مبارک بوده و ده‌ها کشور با رژيم های جمهوری پارلمانی سر بر آوردند که در مجموع به نفع جنش دمکراسی در جهان شد.

۶. فروپاشی جمهوری اسلامی به نفع دمکراسی در ايران ، منطقه و جهان است.

۷. چگونگی رسيدن به دمکراسی مسلما متفاوت است؛ در تونس رئيس جمهوری عقب نشست يا ارتش او را بر کنار کرد و اين روزها شاهد انتخاباتی آزاد در آن جا بوديم. در مصر ارتش که تحت نفوذ آمريکا است مبارک را بر کنار کرد و کماکان مردم برای رسيدن به دمکراسی دست و پنجه نرم می‌کنند. اما در ليبی وضع به گونه ديگری پيش رفت. مردم بر خواستند و فذافی دست به کشتار زد و اگر جامعه جهانی و سازمان ملل در مقابلش نمی‌ايستادند می‌توانست صدها هزار نفر را هم برای ماندگاریش قربانی کند. اين که قتل قذافی بدوی و بر ضد قوانين بين‌المللی بوده در آن حرفی نيست اما فراموش نکنيم که در رومانی هم چاوشسکو را بر سر دار کشتند اما رومانی به دمکراسی رسيد و مردم آن فجايع را پشت سر گذاشتند. اما در ليبی از همين آغاز خبرهای بد می‌رسد و بايد آرزو کنيم که پايان انقلاب ليبی چون ايران نشود.

۸. من معتقدم که بعد از صدام، طالبان، قذافی، مبارک، بن علی، نوبت سيد علی است و در اين امر نبايد ترديدی به خود راه بدهيم. اگر بار ديگر مردم بپاخيزند و جمهوری اسلامی عقب‌نشينی نکنند مردم به ستوه آمده به سازمان ملل و دول غربی روی خواهند آورد که مترصد اين وضع هستند. اگر جنبش سبز نتواند بار ديگر سر بر آورد و رژيم را از راهی مسالمت‌آميز ناچار به عقب نشينی کند ايران نيز دچار جنگ داخلی خواهد شد.

۹. رژيم تنها می‌تواند از راه سازش با مردم از طريق بر گزاری يک انتخابات آزاد و سازش با غرب شانش اين را داشته باشد که در آينده کشور نقشی بازی کند و در غير اين صورت سرنوشت خامنه‌ای و فرزندانش بهتر از قذافی و فرزندانش نخواهد بود.

۱۰. هیچ نیروی سیاسی دموکراسی‌خواه ایرانی نبايد به هيچ عنوان در کنار رژیم جمهوری اسلامی بايستد. بايد از رژيم بخواهند که با مردم و غرب سازش کند، دست از سرکوب مردم بر دارد و انتخابات آزاد بر گزار کند و در عرصه جهانی از سياست‌های ضد غربی دست بر دارد و با اروپا و آمريکا سازش کند. نیروهای دموکراسی‌خواه ایرانی ضمن اعلام مخالفت با سياست‌های ضد غربی و داشتن سياست دوستانه با دمکراسی‌های غربی، بايد مخالفت خود را صريحا با ايجاد جنگ بر عليه ايران اعلام بدارد.